دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
چهارشنبه ۲ بهمن‌ماه ۱۳۸۱

من قهر نیستم

اعلام قهرتو می پذيرم! ولی راستشو بخوای من بات قهر نيستم!من هنوزم نميدونم چرا قطع کردي؟ نميدونم چی گفتم که ناراحت شدی.ولی اگه به خاطر حرف من بوده ببخشيد(منت کش من نکش!) بت ميگم دور برداشتی قاط زدی واسه همين حرفاست ديگه.من تا حالا پولمو به رخت کشيدم؟ اصلا تا حالا پول داشتم که به رخت بکشم؟رفتار من با تو با رفتار من با دوستای به اصطلاح صميميم فرق داشته؟(منت سرت نمی ذارم فقط دارم سوال می کنم) وقتی اومدی تهران بات نبودم؟ مگر اينکه خودم نبودم يا تو وقت نداشتی.مهمونی دوستای دانشگاهم دعوتت نکردم؟ باشون رفتم بيرون نبردمت؟ ديگه اين کارا رو با ايمانم نکردم.من نميدونم دوستيمو بايد چجوری ثابت کنم؟ هيچوقت نميدونم.هميشه تو اين مساله مشکل دارم.تمام دوستام هميشه از دستم شاکين.تو خودت که وضع منو ميدونی.من از تمام دوستای دوروبرم پول تو جيبی کمتری دارم.شنبه که پول تو جيبی ميگيرم آخر هفته بدون يه قرون پول ميرم خونه.تازه بعضی وقتا قرضم ميکنم که هيچوقت پس نميدم.ولی همونجوری که خودت ديدی هيچوقت هم جلوی کسی به خاطر اين مساله کم نياوردم.زورم کمه جثه م کوچيکه اخلاقم هم خوب نيست واسه اين چيزا کم اوردم اما به خاطر اين مساله (پول) هيچوقت جلوی کسی کم نياوردم هيچوقت هم نميارم.تو خودت به قول خودت اخلاق منو بهتر ميدونی که.من آدم بی معرفتيم درست.قبول هم دارم.حتی اونقد مرد نيستم که قبولش کنم.ولی من هر وقت که تونستم بت زنگ زدم.اگه زنگ نزدم حتما يه مشکلی داشتم که تقصير منم نبوده.در هر حال من اعلام قهرت رو ميپذيرم ولی بدون کاملا يه طرفه اين کارو ميکنی چون من بات قهر نيستم.
باران

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک