یکشنبه ۱۵ آذرماه ۱۳۸۳
نبرد عقل و احساس، صداقت و سياست
۱- نيک میدانی که در اين نبرد، جنگ بين عقل و احساس، سياست و صداقت، هميشه اين سياست و احساسات هستند که پيروز میشوند. پس اگر به عقل اعتقاد داری، عقل حکم میکند که با اين ابزار به جنگ احساس نروی و اگر به چنين ميدانی رفتی، توقع بازگشت پيروزمندانه نداشته باشی. پذيرش اين گزارهها امری غيرممکن نيست. چه بسا که ترازوی عقل آنها را گواهی میدهد. میدانم. تلخ است. اما حقيقتی غير قابل انکار است. چه بارها در زندگی خود و ديگران ديدهای چربشسد قدرت احساس را بر عقل. مادری که به دنبال کودکش خود را به درون رودخانه خروشان میاندازد، از غرق شدن خود آگاه است، اما مهر مادری بر اين آگاهی میچربد. سربازی که با کلاشينکف به جنگ تانک میرود به خوبی از ناکارآمدی سلاحش مطلع است، اما حب وطن و خشم از کشته شدن همرزمش جايی برای اثربخشی اين اطلاع نمیگذارد. عاشقی که علیرغم بیعلاقگی معشوق، باز هم از همه چيزش میگذرد، به احمقانه بودن اعمال خويش داناست، اما با اين وجود عشق جای تفکر را تنگ کرده است... آری مثالها فراوانند و به ويژه عشق برترين و بارزترين مثال است و تو بيشتر از من ديدهای و میدانی. اما لختی بينديش
۲- آمريکا کشوری است که میتوان ادعا کرد دموکراسی (نسبتاً) در آن نهادينه شده است. مردمانش هم از دروغهای بوش، ضعف مديريتی و اقتصادی دولتش و تمامی ناتوانیهايش بیخبر نبودند. فارنهايت ۱۱/۹ را هم ديده بودند. اما چه میشود کرد که آنها تحت تأثير دينشان بودند و سعادت خود را در گروی رأی دادن به ديندار احمق ديدند. دينشان به آنها اجازه نمیداد که جز بوش، کس ديگری را برگزينند.
همين آمريکا را ۱۲ سال پيش به خاطر بياوريد. جورج بوش پدر به ميتينگ میرفت و از نظم نوين جهانی سخن میگفت. اما کلينتون تیشرت و شلوار جين میپوشيد و به خيابان میرفت و ساکسيفون مینواخت و شعر میخواند. برنده انتخابات نيز کسی نبود جز بيل خواننده!
۳- نمیدانم. شايد که بايد در نکوهش دموکراسی بنويسم. بايد از سپردن عقل جمعی به احساسات تودهای و فردی انتقاد کنم و به انسان امروزی بتازم. اما چه سود؟ چه سود که دير است. نبرد پايان يافته است. من به صداقت خودم و سياست ديگران باختهام. اما خوشحالم که حداقل صداقت و منطق را کنار نگذاشتهام. هر چه باشد مرا با سياستمداران کاری نيست و سياستورزی هم نمیدانم. بگذار پستهايشان را به چنگ آورند و به خود بينديشند. ديگرانی هستند که روزی دير يا زود، از عملشان پشيمان شوند که ديگر دير شده است.
خبر: همايش مديران مسؤول نشريات دانشجويی سراسر کشور، يازدهم تا سيزدهم دیماه برگزار شد. در انتخابات نمايندگان دانشجويان در کميته مرکزی ناظر بر نشريات دانشجويی با اختلاف دو رأی باختم. در حالی که هشت نفر از همدانشگاهیهای خودم به من رأی نداده بودند ...