سه شنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۸۴
تنش
۱- ساعت ۳:۵۸ است که وارد کلاس ميشوم. استاد محترم فرمودهاند که کسي بعد از من وارد نشود. استاد هم تازه رسيدهاند. سري تکان ميدهم و ميروم مينشينم.
۲- حتماْ يک کاغذ و قلم جلويتان باشد و بنويسيد. شايد ۵-۴ سالي ميشود که کسي به نوشتن، مجبورم نکرده است. نميدانم از هواي گرم و دم کرده کلاس است يا فضايي که استاد دوست دارد، ولي ميدانم که هر آن ممکن است بالا بياورم.
۳- تنش خاصيت يک نقطه است. يعني براي هر نقطه، جداگانه تعريف ميشود. ديدي کاري نداشت. کافي است کاغذ را سياه کرده، به بياهميت بودن برخورد استاد با خودت تظاهر کني. مهم نيست که چه ميشنوي يا چه مينويسي؛ مهم، نوشتن است.
۴- حالت تنش در يک نقطه، ربطي به محورها ندارد. بدين معنا که تنش در يک نقطه را ميتوان به بينهايت روش مختلف بيان کرد. تازه، همه اين بيانها به يک زبان است: رياضيات مهندسي. حال اگر اين بيانها را ضرب در تعداد زبانها و مجموع را در تعداد فهم انسانها از اين بيانها کنيم، اين بينهايت بزرگتر هم ميشود.
۵- ما به دنبال پيدا کردن نقطه و جهتي هستيم که در آن تنشها ماکزيمم است، يعني ماکزيممتر است. يک کلام، سعي بر پيدا کردن بيشترين تنش است.
۶- کرنش يعني نسبت تغيير اندازه؛ يعني درصد کش آمدن يا فشرده شدن. محورهايي که در آن تنشها ماکزيمم است، کرنشها نيز ماکزيمم است. يعني در همان جهتي که بيشتر به هم فشرده و له شده باشي يا که بيش از همه جا، از هم گسيخته باشي، تنش بيشتري هم داري تحمل ميکني. و اين از بديهيات است.
۷- در حالت تنش صفحهاي هم کرنش در راستاي عمود وجود دارد. يعني دليل نميشود که اگر از جهتي تحت هيچ فشاري قرار نداشته باشي، آرام و آسوده باشي، که همه در هم تأثيرگذارند. نه نبودِ فشار، آرامش ميآورد و نه آرامش، نشانه نبود فشار است.
۸- مجموع تنشها در هر دو محور عمود بر هم، مقدار ثابتي است. کم شدن و التيام يکي، نشان فزوني و تشديد ديگري است.
۹- کلاس به هر زحمتي که شده، تمام ميشود و من ميمانم مجهول بودن فلسفه سنت الهي ثابت ماندن جمع مقادير عمود بر هم و اين که چرا خوبها، همه در يک جا جمع نميشوند. حيف شد، استاد خوشنمرهاي بود