دوشنبه ۱۵ آبانماه ۱۳۸۵
بالاترين، دموکراسي ايراني
۱- سايت «بالاترين» را احتمالاْ ديدهايد. کار «بالاترين» اين است که مردم (اعضاي سايت) ميآيند و لينکهاي جالبي را که ديدهاند، پست ميکنند و بقيه به اين لينکها امتياز مثبت يا منفي ميدهند. هر لينکي که پست ميکنيد، در صفحه اول نمايش داده نميشود و تنها در صفحه «لينکهاي تازه» قابل ديدن است. حال، اگر کاربران سايت به تعداد کافي (فعلاْ مجموعاْ ۲ رأي مثبت يا ۳ رأي مثبت و يک رأي منفي) به لينک شما بدهند، لينک به صفحه اول ميرود. هر چه امتياز بيشتري به يک لينک بدهند، مدت بيشتري در صفحه اول ميماند و ... (اين اگر هنوز ثبتنام نکردهايد، بشتابيد! خواندن اين راهنما هم توصيه ميشود)
۲- اگر «صبحانه» همان «متافيلتر» فارسي است؛ «بالاترين» را ميتوان نسخه ايراني «DIGG» فرض کرد. برتري اين روش اين است که در «صبحانه» اين که يک نفر از لينک خوشش آمده و آن را پست کرده، براي وارد شدن آن به صفحه اول سايت (که پربينندهترين صفحه آن نيز هست) کافي است و معياري براي ارزيابي کيفيت يک لينک وجود ندارد. از ديگر سو، تنها با پست شدن چند لينک جديد، يک لينک از صفحه اول خارج ميشود. اما در «بالاترين» تعداد کليکها و رأيهاست که مدت زمان ماندن يک لينک در صفحه اول و همچنين جايگاه آن در اين صفحه را تعيين ميکند. در «بالاترين» دموکراسي برقرار است.
۳- ما ايرانيان، حتي اگر يک «احمدينژاد» هم رييسجمهورمان نباشد، استعداد شگرفي در تبديل دموکراسي به پوپوليسم و دموگوژي (مردمفريبي) داريم. بگذاريد اين طور بگويم که دموکراسي واقعي، وقتي است که شخص از روي آزادي و بدون حضور عامل خارجي، خودش برود و رأي بدهد و نظرش را راجع به چيزي بيان کند. اما هر انتخابي بين ما ايرانيان «واداشته» (Forced) است. از انتخاب بهترين بازيکن جام جهاني يا برترين وزنهبردار تاريخ گرفته تا انتخابات رسمي کشور و حتي انتخابات تشکلهاي دانشجويي.
«به نام عرق ملي برويد به رضازاده رأي بدهيد.»
«رأي دادن در انتخابات، وظيفه ملي و شرعي شماست»
يا مثلاْ در انتخابات انجمن اسلامي و شوراي صنفي و ... وسط راهروي دانشکده، يقه همديگر را ميگيريم که «بيا به من\فلاني\ليست ما رأي بده»
منتظر انتخاباتيم تا سريعاْ لشکرکشي کنيم و آن را فتح. اين که نشد دموکراسي!
۴- چه ربطي داشت!؟ به نظر من، با افزايش کاربران و گسترش مخاطبان، آينده «بالاترين» ميتواند معياري براي توانايي ما در دموکرات بودن، دموکرات ماندن و دموکراتيک رفتار کردن باشد. DIGG که DIGG بود، جمعي از کاربران حرفهاياش، باند تشکيل داده بودند و هي به همديگر رأي ميدادند. (لينک خبرش را الان پيدا نميکنم) در نسخه ايرانياش هم، پتانسيل زيادي براي يک چنين چيزي وجود دارد. هيچ بعيد نيست که بعضيها بيايند و فلهاي ثبتنام کنند و هي به همديگر رأي بدهند و ...
۵- آن ماجراي وبلاگ ساره ۲۰۰۸ را يادتان هست که يک زماني برنده مقام بهترين وبلاگ روزنگاري شد و هيچ کس آن را نميشناخت. همان که بعداْ معلوم شد صاحبش، يک گروه چند هزار نفري در ياهو دارد و .... گفتم که دموکراسي برايمان مفهومي جز رأي دادن واداشته ندارد و «چه کسي» برايمان مهم است؛ نه «چه چيزي» يا «چرا»
۶- حالا، اين که «بالاترين» به سمت «لينکهاي مورد علاقه ما» برود يا «لينکهاي جالب و داغ» بماند، تا حد زيادي بستگي دارد به آقا مهدی ژرف (دامت کراماته) و حاج عزيز آشفته (تقبلالله مووبلتايپ فارسيُه) فعلاْ که دســـــت و پنجهشان درد نکند. اما از همين امروز هم نشانههايي از مشکلات پيدا شدهاند. بيجنبههايي مثل من، دائم به پستهاي وبلاگ خودشان لينک ميدهند و اکثر لينکهاي صفحه اول، حداقل رأي لازم را آوردهاند.
۷- پ.ن: اين قدر که گزارش کار آزمايشگاه ديناميک و ارتعاشات نوشتهام که تحليلهايم هم ارتعاشي شدهاند: «دموکراسي آزاد» و «دموکراسي واداشته!» شما هم اگر چهار روز در هفته، گزارش کار مينوشتيد، نظراتتان همين شکلي ميشد.
يکي نيست به من بگويد «عزيز من! دموکراسي که ارتعاش نيست که واداشته و آزاد داشته باشد!»
یادداشتهای شما:
اقا در مورد بالاترین. اشتباه شده. آقا مهدی که سازنده بالاترین هستند وبلاگ ژرف رو دارند.
آقا عزیز همونه ولی :))
انسان عاقل در دو مورد ترجیح می دهد کمتر دهان به انتقاد بگشاید:
یکی زمانی که وضعیت و شرایط آنقدر خوب پیش می رود که بودن چند موردعیب کوچک تاثیر چندانی بر شرایط جاری ندارد؛دیگری هنگامی است که آنقدراوضاع و شرایط از جهات مختلف خراب و پیچیده است که باز هم دهان به انتقاد گشودن راهی را به پیش نمی برد که هیچ ،چیزی جز کسالت و دلزدگی مخاطب را به همراه ندارد.
گاهی اوقات این معایب همچون زنجیری چنان به هم متصلند که گرفتن تنها یک حلقه ی زنجیر مستلزم گرفتن حلقه های بعدی و بعدی و بعدی است.
گرفتن تنها یک حلقه کاریست ناقص و بیهوده!
آقای بتا، مدتی است که عضو بالاترین هستم و تازه امروز بود که فهمیدم شما این مقاله را مدت ها پیش نوشته اید. می خواستم یک بند دیگر به این مقاله اضافه کنید و آن اینکه معمولا ما ایرانی ها به هرچه انتقاد می کنیم دقیقا همان کاریست که خودمان در موضع مقابل انجام می دهیم و اصولا ملت ریاکاری هستیم. اثبات این نکته بررسی عملکرد رای دادنخود شما و دوستانتان در بالاترین به یکدیگر و مافیای خودتان است. :) ما مسخره ترین ملت ریاکار دنیاییم.
[ babak ] | [پنجشنبه، ۲۰ اردیبهشتماه ۱۳۸۶، ۶:۰۴ بعدازظهر ]salam.lotfan agar mishe gozareshkar hatun ra baram befrestid.mer30
[ اسماعیل ] | [دوشنبه، ۱۵ مهرماه ۱۳۸۷، ۰:۳۶ بعدازظهر ]در کشور مادموکراسی سالهاست معنی لشکر کشی دارد
[ اشرف ] | [چهارشنبه، ۴ دیماه ۱۳۸۷، ۹:۵۹ صبح ]باسپاس ازمطالب جالب سايت"من از تمام ايرانيان مي خواهم با همدلي بيشترو كنارگذاشتن اختلافات گذشته ازهر قشر وگروهي وباهرتفكري وديدگاهي كه هستند تادير نشده به هم بپيوندندوايراني آبادوآزاد را رقم بزنند باور كنيدسخت نيست زنده باد ايران.
[ كاوه 20009 ] | [پنجشنبه، ۲۴ بهمنماه ۱۳۸۷، ۹:۱۳ بعدازظهر ]سلام
ولی بعضی وقتا من اصلا نمیتونم بالاترین رو بازکنم
همش فیلتره
راستی چرا؟