دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
دوشنبه ۸ مهر‌ماه ۱۳۸۱

قاضی یک طرفه

يک اسم را شنيد.
يک سايت را ديد.
چند سوال ساده پرسيد.
يک نگاه به ميل باکس انداخت.
يک امضا را خواند.
چند رفتار را ديد.
يک گفتگوی تلفنی را شنيد.
دو تا پيغام را خواند.
...

او درباره من و دوست من قضاوت کرد.
شما چطور!؟ شما هم قضاوت می کنيد!؟
خيلی از ما و حتی من پرادعا با ديدن اندک چيزی و شنيدن اندک حرفی و دانستن اندک داستانی تن به قضاوت می دهيم. انسانها را با معيارهايمان می سنجيم و در دادگاه خودخوانده مان آنها را محاکمه می کنيم و رای صادر می کنيم. رايی که او را به زندان جسم نخواهد انداخت، اما رفتار ما و حتی ديگران را با او عوض خواهد کرد و مطمئن باشيد هيچ چيزی به اندازه نگاه مشکوک و غيرعادی به يک نفر، نگاهی که آکنده از حس بدبينی و احساس بد بودن شخص مقابل است! احساسی که می گويد او مثلا يک آدم دروغگوست و تنها دليل هم قضاوتيست که بر اساس گفته فلان دوست در مورد او انجام شده است. قضاوتی که من و دوست مرا بدنام خواهد کرد و نوع نگاه و رفتار با ما را تغيير خواهد داد.
قضاوت نکنيم! زيرا به آن مرتبه نرسيده ايم. گر ما کم می دانيم گناه او چيست؟؟؟

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک