شنبه ۱۳ مهرماه ۱۳۸۱
زاویه
دوستی می گفت که پسرها عميقند و محدود، اما دخترها وسيعند و سطحي
من می گويم که پسرها سطحی اند و به سادگی قابل درک، دخترها عميقند و پيچيده
می گويم که درک افکار يک پسر و حدس زدن در مورد لان چه انجام می دهد و آن چه می انديشد سهل است و آسان
او گفت که دخترها دنيايی دارند سرشار و شلوغ، اما بسيار نکته بين هستند و کوچکترين چيزی در خاطرشان باقی می ماند. اين موضوعی است که بسياری فراموش می کنند
می گويم که باز هم رفتارشان غير قابل پيش بينی است و آن چه، بدان می انديشند دست نيافتنی. نمی توان حدس زد چه واکنشی خواهند داشت
می گويد که دير تغيير می پذيرند اما باز هم از حدودی فراتر نخواهند رفت. اما پسران به سادگی از بنياد عوض می شوند و به روی خود نمی آورند. دختران هر چه دارند در يک سبد است، اما پسران بعضی داشته های خود را پنهان می کنند تا آنگه که بخواهند
می گويم...
می گويد...
آيا ما در خصوص يک چيز حرف می زنيم و اين فقط دو زاويه ديد متفاوت است يا آنکه طرز فکرمان از بن و ريشه متفاوت است. چرا آن چه می گويد و اين چه می گويم اين قدر متفاوت و متضاد است!؟ آيا دنيای من و او يکی است!؟
باز هم بگوييد اخلاق مطلق است و نه نسبي! ما از روی افکارمان عمل می کنيم. هنگامی که ما و آنها متفاوت می انديشند، پس عمل ما نمی تواند يکسان باشد