دوشنبه ۲ دیماه ۱۳۸۱
باز هم کنفرانس
حالا که يه مدت از برگزاری کنفرانس گذشته، فکر کنم حال و حوصله اش رو دارم که يه سری تقريبا کامل در موردش بنويسم و غر بزنم. قضيه از اونجا شروع می شه که يه سری دانشجو، تصميم می گيرن يه کنفرانس برگزار کنن. حالا اونم چه کنفرانسي!؟ يه کنفرانس بزرگ و کامل که دست آخر شامل اين موارد شد
۱-بيشتر از ۱۴۰۰نفر شرکت کننده
۲- تعداد مقالات وصولي: ۱۹۳ مقاله (دقت بفرماييد! صدو نود و سه مقاله)
۳- برگزاری همزمان در سه سالن مجزا
۴- برگزاری نمايشگاه جانبي
۵- برگزاری کلی کارگاه آموزشی که سطح پايين ترينشون (که اسمش رو من فهميدم) UML و XML بود
به اضافه يک اجرای فوق العاده (برگزاري) و از نظر من هنوز مهمترين مساله اين بود که ٪۶۰ مقاله های ارسالی مال اعضای هيات علمی با مدرک دکترا و تقريبا ٪۱۵ درصد مقاله ها مال دانشجويان و افراد با مدرک ليسانس بود. کنفرانس بزرگ و از نظر سطح علمی بالا، که دانشگاه، دانشکده، گروه، و همه و همه فقط سنگ جلوی پاش انداختند و هيچ کمکی بهش نکردن. رييس دانشگاه در افتتاحيه و اختتاميه کنفرانس سراسری هزار و چهارصدنفری ما شرکت نکرد و به جاش، در روز دوم کنفرانس ما، رفت و يک کنفرانس رو افتتاح کرد با تعداد شرکت کنندگان هفتاد نفر. واقعا زور نداره؟ البته از رييس دانشگاهی که در مراسم معارفه اش گفته که «ما در دانشگاهمان يک فضای سبز نمونه در سطح کشور خواهيم داشت» و به کلی بی خيال علم و پژوهش و اين جور چيزهای به درد نخور شده، انتظار ديگه ای هم نمی ره. اينجا کار جنبی و فعاليت فوق برنامه (به خصوص اگه مجلس نوحه خونی نباشه و کار علمی باشه) هيچ طرفداری نداره. از اون مهمتر اينکه يه عده دانشجو حق ندارن جمع شن و با کمک هم، کنفرانسی برگزار کنن که بزنه تو پوز هر چی کنفرانس سالانه . کنفرانس استادی هست. ماها همچنان مظنونين هميشگی هستيم.
(تو