دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
دوشنبه ۱۸ آذر‌ماه ۱۳۸۱

بی خوابی

من بابت يه سری چيزايی شرمنده ام. اولين که در سه شبانه روز گذشته مجموعا ۱۰ ساعت خوابيده ام و در چهار شبانه روز آينده نيز از اين هم کمتر فرصت خواب پيدا می کنم. الان هم که نشستم دارم وبلاگ می نويسم در حال جنايت و تحت تعقيبم. پوريا روز اولی که گفت برای کنفرانس بياييد می گفت که حتی شايد روزهای آخر من هم (خودش) رييس يا مسوول کميته تدارکات نباشم. گفت که روزهای آخر فقط ۱۰۰ نفر از گروه کامپيوتر به اين کميته تزريق می شوند و ... اما الان کمتر از ۱۰ نفر آدم که نصفشون مثل من منتظر فرصت فرارن ريختن و دارن کار ۲۰۰ نفر رو انجام می دن (کنفرانس ۷۰۰ نفری تعداد شرکت کنندگانش ۱۵۰۰ نفر شده معلومه صد و خورده ای هم بايد بشه دويست تا) تازه خيليا هم کارشون رو ميندازن گردن تدارکات بيچاره و هر کاری که مخاطبش جسم يا انسان ماشينی (احمقِ نفهمِ الاغ!) باشه رو می گن تدارکات. همه مسوولين دانشگاهی و استانی و کشوری هم که زدن زيرش. پول هم که نداريم. چی بگم جز اينکه تا شنبه يکشنبه بعيده اينترنت گيرم بياد. اينجا تعطيله
امتحان معادلات هم که هر چی خوندم لامصب اينقدر سخت گرفت که همه بعد از امتحان می ناليدن. با اين وضع بعيد نيست بندازه نصف کلاس رو و از همه مهمتر من بدبخت رو
آآآآآآآآآآآآآآآهاااااااااااااااااااااااای اين چه حرفيه که می زني؟ يعنی چی آخه؟ خودم عقلم می رسه که چی درسته و چی غلطه! تحقير تحمل نمی کنم
هيچ وقت

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک