دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
پنجشنبه ۱۹ دی‌ماه ۱۳۸۱

همه حرف ها

از مهران:«پيتر ويل بيچاره فقط سه کلمه بلد بود
سلام . چطوری ؟ خداحافظ
تا اينکه يک روز از دست يک نفر عصبانی شد
کلی کتاب و لغتنامه خوند
تا ياد گرفت بگه « برو به جهنم»
لباساشو تنش کرد. رفت روبروی طرف وايستادو گفت:
سلام . چطوري؟ برو به جهنم .خداحافظ
همه چيز خوب پيش می رفت
تا اينکه يک روز پيتر ويل بيچاره عاشق شد
کلی لغتنامه خوند تا ياد گرفت بگه « دوست دارم»
لباساشو تنش کرد موهاشو شونه کرد .ادکلن زد و يک شاخه گل خريد
رفت روبروی طرف وايستاد وگفت:
سلام . چطوري؟ دوست دارم . برو به جهنم . خداحافظ
و گل و برداشت و سريع دور شد
حتی پشتشو نگاه نکرد
پيتر ويل بيچاره خيلی خوشحال بود که تونسته همه ی حرفاشو بزنه»

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک