دوشنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۸۲
به جای درود
من بهرنگ تاجدين که پيش از اين با اسم مستعار نيکنام (Nicnam) در وبلاگی با عنوان انديشههايی برای زبالهدان تاريخ مینوشتم، با خريدن هاست و دومين از <"a href="http://hosting.persiantools.com>سرويس وبهاستينگ سايت ابزارهای فارسي و انجام مقدمات کار، از امروز در اينجا (http://blog.behrang.net) به نوشتن گاه به گاه خود تحت عنوان ديدهبان ادامه خواهم داد.
يه ذره هم خودموني: ديدهبان اسم ستونی بود تو واحه که خيلی بهش علاقه داشتم. اسم اينجا رو میخواستم پندار بگذارم که ديدم بر و بچههای پندار قبلا گرفتنش و میگن تقلب کردهای. حالا که اين طوره به جای پرسه و واحه و ... يکراست اسمش رو میذارم ديدهبان. خيلی از اون اسم دهنپرکن قبلی بهتره.
انشالله بتونم به زودی نوشتههام توی بلاگر رو هم به اينجا وارد (Import) کنم. فعلا همين بس که بعضيا چقدر تو توهمن و از مرحله پرت.
نمیدونم واقعا خيلی سادهلوحن يا خودشون رو به سادهلوحی زدن يا اينکه جمهوری اسلامی بلای عجيب غريبی سرشون درآورده که حسابی قاطی کردهاند. اين يارو (نمیتونم لينک دقيقش رو پيدا کنم) چنان چرت و پرتهايی به هم بافته که هر کی ندونه فکر میکنه چه خبره.
از اون جالبتر اينکه يه عکسی از خوابيدن چند نفر تو چمن انداخته و ...
بابا توهم!
یادداشتهای شما:
مبارکه
و موفق باشی !
مبارك مبارك تولدت مبارك
در ضمن من روز آخر تا نزديك بوق سگ منتظر بعضيا وايستادم (گفتم بعضيا. چرا شاكي ميشي؟) سي دي هاي بعضيا هم دستم جا مونده، كه بحاي كادوي تولدش قبول ميكنم!!!!!!!!!
اشححغ ذهقفايشغ!
[ chera Englisi nemishe nevesht intoo? ] | [چهارشنبه، ۱۸ تیرماه ۱۳۸۲، ۱:۵۵ صبح ]