دوشنبه ۱۰ شهریورماه ۱۳۸۲
نکتهها
۱-آقا اين وبلاگ کمی تا قسمتی ابری همراه با رگبار و رعد و برق پراکنده، مورد هک واقع شده بود. جز بدبختیهايی که متحمل شدم تا بتوانم پسش بگيرم، قالبم هم پاک شده بود و نشستم از اول طراحیاش کردم. مورد مهم اينکه الان همه صفحات اصلی و آرشيو، از فرمت نسبتا درستی برخوردار شدهاند و چند مشکل کوچک بيشتر وجود ندارد که آنها را هم انشالله به زودی رفع میکنم.
۲-در طراحی اين قالب به جای روش جدولبندی و استفاده از تگ Table، از تگ DIV و امکانات CSS استفاده کردهام که اگر سرعت اينترنتتان پايين باشد، کامل میبينيد که هر چه از صفحه Load شده باشد، نمايش داده میشود و نبايد تا انتهای Load شدن صفحه منتظر ماند. البته متاسفانه DIV برخلاف Table چفت و بست درست و حسابی ندارد و با اشتباهات کوچکی به راحتی به هم میخورد. اما مزايايش غير قابل انکارند. در ضمن بايد مثل يک برنامه درست و حسابی نشست و فکر کرد. با چهار تا جدول کشيدن در Front Page هم خيلی تفاوت دارد. برای سايتهايی هم که صفحات مختلف مشابهی دارند، بسيار مفيد فايده است و حجمها را کاهش میدهد.
۳-آقا من هی میگم شهرآرا، این شهرآرا شغل منه، وظیفه است. به خدا اين نشريه مال شهرداری مشهده و من دارم الان از راه دور و با تکنولوژی مطالبم رو میفرستم. در عوض تنها آدرس اينترنتی موجود از آن، يک دونه آدرس ايميل زپرتيه که فکر نکنم سال به سال چک بشه. ديشب هم برای اولين بار چشمم به جمال اين نشريه روشن شد. از اون نشريههای به شدت تکراری و انجام وظيفهای بوده که داره کمکم به يه جاهايی میرسه و چهار تا جوون دارن دستی به سر و روش میکشن. نه اینکه اصلا ندیده باشمش. یه هفتهنامه سیاه-سفید بود که هیچ وقت برای من جذابیتی ایجاد نکرد تا بخرم. ولی به هر حال قبلا میدیدم صفحه اولش رو. الان یه دوست عزیز (که دیشب رو مهمون ما بود و الان تو قطار خوابیده تا برگرده مشهد) رئیسمه و چند تا دلیل هم داره که دارم با شهرآرا کار میکنم. یکی اینکه کار حرفهایه و نه آماتور (بر عکس من که آماتورم) دومش اینه که چهار نفر که خیلی بیشتر از من حالیشونه، دور و برم هستن که خیلی چیزها میتونم ازشون یاد بگیرم. سومین دلیلش هم اینه که یه ذره وقتشناس و وظیفهشناس بشم.
۴-تو این ستون این بغل، چند تا از مشغولیتهام رو اضافه کردهام که معلوم شه (برای خودم) که خیلی هم تنبل نیستم. در مورد شهرآرا که بسه هر چی گفتم. از واحه هم زياد صحبت کردهام. يه نشريه دانشجويی با ۵ سال و ۵۱ شماره سابقه انتشار که آدمهای بزرگی توش بودن، فعلا هم که دست من کوتوله واردش شده. سيمرغ به دليل مشکلات الکترونيکی شدن کار (فعلا قرار شده به جای سيستم Phpbb از PhpNuke برای گردوندن تحريريه استفاده بشه و البته مدير محترم اين نشريه، به تازگی از عمره دانشجويی بازگشتهاند و من از همين جا به حاجآقا مهدی فيضی دماغ عمل کرده سرتراشيده تبريک و تسليت (وليمه!) عرض میکنم. انشالله که تو واحه قيچیشون رو يه خورده کند کنن. به خدا خوب نيست. (من اصلا وليمه نمیخوام. به دل خودت صابون بیخود نزن!) میگم، به زودی سيمرغ هعم کارش رو شروع میکنه و اين هارد بيچاره من از اين حالت موزه فعلی درمیآد. سياه-سپيد رو هم که احتمالا میشناسيد. دو هفتهنامه است. خاکستري هم يه وبلاگ گروهيه که اونجا هم ورزشی مینويسم و هم سياسی. کلی ملت کامنت میگذارن دل آدم غنج میزنه. دو تا مطلب آخرم يکي تا الان ۲۷ تا کامنت داشته و توش رسما دعوا و بحث به پاست. اون يکي هم ۹ تا کامنت داشته. در ضمن فحشخورم هم ملسه.
۵-اسم اين کامنت رو آخر گذاشتم «کيهان و خوانندگان» من که به شيوهای که اگه خدا میخواست سخنرانی کنه، اينجا دارم سخنرانی میکنم و از اون ور گاه به گاه فحش هم میشنوم. ستون نيازمنديها هم که هست. میشه کيهان و خوانندگان ديگه (اگه توجيه نشديد، تشريف ببريد خودتون رو به يه عضو گروه فشار معرفی کنيد تا توجيهتون کنه)
با اجازه، به زودی مزاحمتون میشم.
یادداشتهای شما:
سلام بهرنگ،
من ميخوام برم روي b2 ها! خيلي توپه! تو نمياي؟ به ام تي نميرسه ولي براي من خيلي بهتره، چون هم فضاي كمتري رو براي پابليش اشغال ميكنه، هم با PHP نوشته شده و من ميتونم حتي آرشيو فارسي هم براش درست كنم...
اين چه وضعه نظرخواهيه؟!
[ ارداویراف ] | [دوشنبه، ۱۰ شهریورماه ۱۳۸۲، ۹:۴۵ بعدازظهر ]سلام..این اولین باریه که من میام اینجا..خیلی قشنگه..باز پس گیری اینجارو بهتون تبریک میگی...خوشحال میشم به منم سر بزنی
[ آزاده خانم ] | [سه شنبه، ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۲، ۶:۳۷ صبح ]