شنبه ۸ آذرماه ۱۳۸۲
از عرف اخلاقی تا اخلاق عرفي
اخلاق چيست؟
اخلاق مجموعهای از ارزشها در رفتار فردی، جمعی و اجتماعی است که هر کس، بنا بر تشخيص خود به آنها معتقد است. به بيان ديگر، اخلاق همان رفتاری است که فرد «خوب» میشمارد يا «بد» نمیداند. اخلاق را با وجدان بسياری اوقات معادل میدانند.
البته اين تأکيد بر وجدان به اين معنا نيست که تمام اخلاق وجدان است. زيرا برای مؤمنان به يک دين، مذهب يا ايدئولوژی، معمولا دستورات اخلاقی آن دين يا ايدئولوژی بر معيارها تأثير میگذارد و چه بسا آن چه را که بسياری از عقل بدان رسيدهاند، نفی میکند. به بيان ديگر گويی اخلاق خردگرا در مرتبهای پايينتر نسبت به اخلاق ايدئولوژيک و مذهبی قرار میگيرد. زيرا برای آموزههای عقلانی جز عذاب وجدان، جزائی نيست. اما برای هر مذهب و ايدئولوژیای، قدرت مافوق بشری پاداش و جزا میدهد.
عرف چيست؟
عرف اخلاق جمعی و اجتماعی است. بدين معنا که عرف، مجموعه ارزشهايی است که در جامعه مورد قبول همگان است. يعنی مجموعهای از بايدها و نبايدها که در عرصه اجتماع مطرحند.
صد البته که تناقض عرف با اخلاق شخصی چيز عجيبی نيست. يعنی اين که فرد خود چيزی را قبول دارد و جامعه چيز ديگر را. اما انجام آن عمل توسط فرد يا ديگری، موجب میشود که شخص احساس کند که کار غلطی انجام شده است. به طور مثال اين که ممکن است کسی از منظر اخلاق (شخصي) به حجاب معتقد نباشد. اما اگر در جامعه کسی را بدون حجاب ببيند، احساس میکند که به ارزشی عمل نشده است.
اما نسبت بين عرف و اخلاق چيست؟
به طور معمول در يک جامعه عرف برداشتی از اخلاق است. معمولا اين برداشت برداشت لطيفتر و آزادتری است. اما همان گونه که میبينيد در جامعه ما عرف به شدت از اخلاق خشنتر و سختگيرتر است. اين به خصوص در زمينه اخلاق و آزادیهای فردی مردم است و بالعکس در زمينه مناسبات و روابط اجتماعی و کاری، اخلاق نقش زيادی در شکل دادن عرف ايفا نکرده است و مصداق بارز آن دروغهايی است که صبح تا شب به هم میگوييم و اصلا هم دچار ناراحتی نمیشويم. اين عرف غلط تا آن جا پيش رفته است که در برخی زمينهها اخلاق را از روی عرف شکل میدهيم و اين يعنی آغاز سقوط اخلاق
در کل متأسفانه در جامعه ما اخلاق در بند عرف اسير شده است و اينجا اخلاق است که به دليل انسان بودن شکل دهندگانش، خطايا، تخلفات،سجايا و منافع آنها در آن اثر میکند و اينجاست که اخلاق حقيقی که اکنون در مرتبهای فروتر از عرف ايستاده، قربانی میشود و وجودان فردی قربانی عرف اجتماعي
بايد بکوشيم که ابتدا اخلاق را در مرتبهای فراتر از عرف قرار دهيم و از آن مهمتر اينکه عرف را اخلاقی کنيم و نه اخلاق را عرفی. اين رسم آرمانشهر است و جامعه مدنی. مدنيتی که خود قربانی عرف و سياست عرفی شده است.
یادداشتهای شما:
موافقم چه جورم ....ولي كلا با برتري دادن عمل گرايي بر غايت گرايي موافق نيستم ...
[ پویا-اعترافات یک متهم ] | [یکشنبه، ۹ آذرماه ۱۳۸۲، ۱۰:۰۲ بعدازظهر ]سلام. شما رو به ديدن سايت انديشه نو دعوت ميكنم.
[ محسن ] | [سه شنبه، ۱۱ آذرماه ۱۳۸۲، ۸:۰۸ بعدازظهر ]سلام. فعلا همين...
[ Apachi ] | [چهارشنبه، ۱۲ آذرماه ۱۳۸۲، ۲:۲۴ بعدازظهر ]