دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
دوشنبه ۱۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۴

زندگي و موسيقي

اگر يك خرده، فقط يك خرده دقيق‌تر به دور و برتان نگاه كنيد، مي‌بينيد كه ما در دنيايي محصور شده‌ايم با ديوارهايي آهنگين و از جنس موسيقي
صبح كه از خواب بيدار مي‌شويد، با زنگ آهنگين ساعت است. گوشي‌تان را كه روشن مي‌كنيد، برايتان آهنگ مي‌زند. راديو يا تلويزيونتان را هم اگر روشن كنيد، برايتان «نرمش صبحگاهي همراه با موسيقي» پخش مي‌كند. صبحانه‌تان را مي‌خوريد، لباس مي‌پوشيد و از در آپارتمانتان بيرون مي‌رويد. دكمه آسانسور را فشار مي‌دهيد و چند ثانيه بعد، كابين آن، آهنگ‌زنان به استقبالتان مي‌آيد.
اما اين پايان كار نيست. پخش موسيقي از راديو يا ضبط تاكسي هم ادامه دارد. حالا ايراني و خارجي، مجاز و غيرمجاز، آشغال و قابل تحمل دارد؛ اما رَدخور ندارد! به محل كارتان هم كه مي‌رسيد، اگر خودتان حسب مورد، راديو يا اسپيكر را روشن نكنيد، زنگ موبايل همكارتان حتماً شما را براي چند ثانيه هم که شده، به موسيقي مهمان خواهد كرد.
چه دردسرتان بدهم كه تا شب همين آش است و همين كاسه. زنگ در را كه مي‌زنيد، آهنگ مي‌شنويد؛ فيلم يا سريالي كه مي بينيد، از تيتراژ اول تا عنوان بندي آخر، موسيقي متن دارد؛ ماشين آشغالي (آشغولانس) هم كه از كوچه رد مي‌شود، برايتان يكي از ساخته‌هاي بتهوون را پخش مي‌كند؛ گوشي موبايلتان هم كه مي‌خواهد خاموش شود، آهنگين خاموش مي‌شود.
اگر با موسيقي رابطه چندان مناسبي نداريد، برايتان متأسفم. چون فعلاً اين موسيقي است كه زندگي شما را احاطه كرده و راهي براي فرار نداريد.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک