دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
شنبه ۱۳ اسفند‌ماه ۱۳۸۴

مرگ يك شهر

۱- بزرگترين فاجعه انساني تاريخ ايران (و چه بسا تاريخ بشر) بيخ گوشمان است و ما هر شب، آرام و بي‌خبر مي‌خوابيم و صبح بعد بيدار مي‌شويم. بدون اين كه شبي از هراس اتفاق افتادنش، به سختي بخوابيم يا كه روزي براي كم كردن خسارتش، كاري بكنيم. فاجعه، مرگ حداقل دو ميليون نفر در عرض كمتر از ۱۵ روز است و آن هم در اثر يك پديده كاملاً طبيعي به نام زلزله، زلزله تهران

۲- بررسي‌هاي زمين‌شناسي نشان مي‌دهد كه حدوداً هر ۱۷۰ سال يك بار، زلزله بزرگي در تهران رخ مي‌دهد و اكنون چيزي نزديك به دو قرن از آخرين زلزله تهران گذشته است و هر روز، هر ساعت و هر لحظه ممكن است زلزله‌اي به بزرگي حداقل ۷ ريشتر در تهران رخ دهد.

۳- تهران، شهري كوهپايه‌اي، شيب‌دار و واقع بر روي چندين و چند گسل كوچك و بزرگ است. شبكه‌هاي آب و برق آن قدمتي طولاني دارند و شبكه گازرساني آن نيز گر چه جديدتر است، اما دقيقاً به اندازه دو شبكه ديگر مستعد خطر است. خطر اصلي جنس زمين‌هاي پايتخت و از آن مهم‌تر، درياچه فاضلابي است كه شهر بر روي آن قرار گرفته است. اين عوامل (گسل‌ها، جنس خاك و درياچه فاضلاب) سبب مي‌شود كه شبكه‌هاي عادي پاسخگوي نيازها و پارامترهاي ايمني لازم براي اين شهر نباشند.

۴- از قديم‌الايام، با احداث هر بنايي در اين شهر، يك يا چند چاه نيز حفر مي‌شد تا فاضلاب توليدي آن بنا را به زمين بسپارد و تجاري، اداري يا مسكوني بودن بنا هم تأثيري در اين روش نداشت. نبود شبكه جمع‌آوري فاضلاب (اگو) چاره‌اي جز اين باقي نمي‌گذارد و اگو نداشتن براي شهري كه حتي نقشه درست و درماني هم نداشته و ندارد، چيز عجيبي نيست. چنين است كه فاضلاب‌هاي توليدي چند نسل ساكنان اين كلان‌شهر، در فاصله‌اي چند ده متري از سطح آن، درياچه‌اي را به وجود آورده كه آماده است شهر را به خاطره بدل كند. تلاش‌هاي اين چند سال و ساخت شبكه جمع‌آوري فاضلاب هم تغيير چنداني در اصل مسأله نداده است.

۵- همه‌مان ديگر مي‌دانيم كه قريب به اتفاق ساختمان‌هاي شهر، تاب تحمل زلزله ۸ ريشتري كه هيچ، ۶ ريشتري را هم ندارند. اما مشكل آنجاست كه ساختمان‌هايي هم كه توانايي اين مقدار نيرو را دارند، قرباني ديگران خواهند شد.

۶- با وقوع زلزله، حداقل نيمي از ساختمان‌هاي شهر فرو مي‌ريزد. تومار معابر و خيابان‌ها در هم پيچيده مي‌شود، شبكه گاز با كمك شبكه برق منفجر مي‌شود و شبكه آب به كمك درياچه فاضلاب، شهر را به مردابي بدل مي‌كند كه راه نجاتي براي ساكنانش باقي نمي‌گذارد. شهر از سه طرف در محاصره كوه است و سمت چهارم هم، از شهر ري به پايين، غرق در فاضلاب است. در داخل شهر هم قبل از هر قسمتي، ايستگاه‌هاي آتش‌نشاني و اورژانس هستند كه فرو مي‌ريزند.

۷- يك ميليون نفر در زير آوار مي‌ميرند. دو ميليون نفر زخمي ديگر تا يك هفته در اثر نبود امكانات نجات و درمان جان خواهند سپرد. حداقل دويست هزار نفر ديگر قرباني آتش‌سوزي مي‌شوند و ... خدا مي‌داند از هفت-هشت ميليون نفر ديگر، چه تعداد بتوانند از باتلاقي كه در آن گرفتار آمده‌اند، جان سالم به در ببرند.

۸- و اين يعني پايان افسانه يك شهر ...

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

اگه با وقوع این اتفاق تو دست از مزخرف نوشتن برداری آقا ما پایه زلزله ۱۰ ریشتری هم هستیم خدایی میرزه! بعدشم بابا بی خیال زلزله انرژی هسته ای رو بچسب که حق مسلم ماست.

[ شاسکول ] | [شنبه، ۱۳ اسفند‌ماه ۱۳۸۴، ۷:۱۰ بعدازظهر ]


من با شيب تهران موافقم و با انرژي هسته‌اي هم موافقم...

[ قولقول ] | [دوشنبه، ۱۵ اسفند‌ماه ۱۳۸۴، ۸:۰۸ بعدازظهر ]


بعضيا ميگن چرا بعضياي ديگه ميگن: ايراني = گوسفند شترمرغ !!! (وقتي باسه جونمون اينقدر ارزش قايل نيستيم...) (راستي من ايراني نبودم ديگه؟! نه؟! lol :D)

[ PoOYaN ] | [دوشنبه، ۱۵ اسفند‌ماه ۱۳۸۴، ۸:۵۹ بعدازظهر ]