دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
چهارشنبه ۲ فروردین‌ماه ۱۳۸۵

تداوم مقاومت‌ناپذير

۱- خون به خون شستن محال آمد، محال

۲- صلح نمي‌تواند نتيجه جنگ باشد. راه پايان كشتار، دست زدن به كشتاري ديگر نيست. نمي‌توان با خشونتي هر چند كوچك، به خشونتي بس بزرگ‌تر پايان داد.

۳- شايد آن چه در پيش آمد، به نظر شعاري و كليشه‌اي بيايد. اما به اين گزاره‌ها ايمان دارم.
در جنگ، آن كه در جبهه مقابل است، مستحق مرگ است. اما هيچ دادگاهي او را محكوم نكرده، او سربازي است كه براي تأمين روزي، شغل سربازي و جنگ‌آوري را برگزيده است. شايد اين بزرگترين گناه او باشد، اما به هر حال، مستحق مرگ نمي‌تواند باشد. اين را اگر هيچ كس نداند، خانواده و دوستان غيرنظامي‌اش مي‌دانند و اين يعني جوانه انتقام

۴- كِليد اين داستان، انتقام است. خشونت، از آن جا رخ مي‌دهد كه انسان، انسانيت و عقلانيتش را به كناري مي‌گذارد و غريزي و بدون منطق دست به دفاع از خود، امنيت و حريمش مي‌زند. در حيطه فردي، وجود چنين توانايي بالقئوه‌اي كاملاً لازم است. چرا كه بايد براي دفاع، از قوايي فراتر از قواي معمول استفاده كرد.
انتقام نيز از جنس خشونت است. بدين معنا كه عملي است غريزي، احساساتي و فاقد منطق

۵- هنگامي كه خشونت رخ مي‌دهد، قرباني آن (يا بازماندگانش) ناخودآگاه دچار حس انتقام‌جويي مي‌شوند و اين يعني رخ دادن خشونتي ديگر كه دوباره انتقام‌جويي پديد خواهد آورد و اين سلسله تا ابد ادامه خواهد داشت. ممكن است زماني به ظاهر آرام بگيرد، اما تخم كينه كاشته شده و خشونت نحس روزي جوانه خواهد زد

۶- بي‌گناهي در جنگ كشته مي‌شود. او، پدر، مادر، همسر يا فرزندي دارد كه از طرف مقابل كينه به دل مي‌گيرد و اين از هر كينه‌اي بزرگتر است، چرا كه او انساني بوده كه رابطه‌اي احساسي با وي داشته است. اين بازمانده به دنبال فرصتي براي تلافي مي‌گردد. آيا جنگ مي‌تواند پديد آورنده صلح و پاياني بر كشتار باشد؟

۷- ۳ سال و ۳ روز از آغاز جنگ در عراق مي‌گذرد. نه نشاني از صلح هست و نه خشونت كاهش يافته. حتي آمريكايي‌هاي طرفدار جنگ، نصف شده‌اند (و از %۷۰ به %۳۵ رسيده‌اند) آتش اختلاف شيعه و سني هم از هر زماني شعله‌ورتر به نظر مي‌رسد و هر آن ممكن است كه انفجاري رخ دهد. حتي اگر همه اين‌ها تمام شود، ممكن است روزي برسد كه عراقي‌اي، قصد جان آمريكايي‌ها يا عراقي ديگري را نداشته باشد؟

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

مثل هميشه معتقد به اصول و اسلوب. مثل هميشه جذاب و خواندني. مثل هميشه، بهرنگ.

[ محسن ] | [شنبه، ۵ فروردین‌ماه ۱۳۸۵، ۸:۱۹ بعدازظهر ]