دوشنبه ۴ اردیبهشتماه ۱۳۸۵
مرحمت نموده، مس فرماييد
۱- امروز عصر، دومين مصاحبه مطبوعاتي محمود احمدينژاد برگزار شد و شبكه خبر صدا و سيما هم آن را به طور زنده پخش كرد. بايد اعتراف كرد كه نوع برخورد احمدينژاد در اين برنامه بسيار خوب بود. اما مطابق معمول، برگزاركنندگان جلسه به تمام رسانههاي «خودي» اجازه طرح پرسش دادند و به خيلي از غيرخوديها نه. به طوري كه هفتهنامه شما، خبرگزاري موج، خبرگزاري قدس و تقريباً تمام نمايندگان صدا و سيما موفق به طرح پرسش شدند و بسياري از خبرنگاران ديگر رسانهها دست خالي بازگشتند. جالب اين كه نمايندگان صدا و سيما، احساس كردند كه مصاحبه اختصاصي است و بخش اعظم زمان طرح سؤالشان به خير مقدم و خسته نباشيد به «آقاي دكتر» و مابقياش به ابراز وجود به بينندگان و شنوندگانش گذشت و به جاي سؤال پرسيدن از احمدينژاد، از او پيام! ميخواستند.
۲- با وجود جوابهاي نسبتاً مناسب و ديپلماتيك احمدينژاد به پرسشهاي مربوط به سياست خارجي (منجمله تأكيد بر عدم غنيسازي بيش از ۵ درصدي) در حوزه داخلي، سخنان حاج محمود جاي بحث دارد. اولاً كه وي به كلي شعار «بردن پول نفت سر سفرههاي مردم» را تكذيب كرد و آن را به «شرق» نسبت داد. در ثاني به طور كلّي منكر افزايش قيمت سكه در روزهاي اخير شد! ديگر اين از آن حرفهاست. نميدانم چگونه ممكن است كه آقاي رئيسجمهور به اين سادگي دروغ بگويد. سومين نكته تكذيب وجود نقدينگي فراوان در دست مردم و هجوم احتمالي آن به بازارهايي نظير مسكن و ارز بود. جالبتر اين كه نرخ تورم امسال را هم %۱۱.۲ اعلام كرد كه خندهدار است. اما مهمترين نكته، ادامه صحبت احمدينژاد در مورد طرح پيشنهاد ترور او در يك روزنامه اسرائيلي بود. احمدينژاد حرفي زد كه ميتواند تا مدتها سوژه ابراهيم نبوي باشد.
۳- احمدينژاد گفت: «ايران هفتاد ميليون احمدينژاد دارد!»
آقاي رئيسجمهور؛ جدا از اين كه اين حرف تا چه حد ديپلماتيك يا تعارف بوده، بايد اعلام كنم كه حرفتان را به هيچ عنوان قبول ندارم. حداقل من يكي احمدينژاد نيستم. نه به دليل اين كه در دور اول انتخابات به شما رأي ندادم؛ نه به اين خاطر كه در دوم هم شما را انتخاب نكردم؛ نه به اين دليل كه در دوران انتخابات در ستاد «دكتر معين» فعاليت كردم و سايت «ستاد دكتر معين در استان خراسان» را طراحي كردم؛ نه به اين خاطر كه به عنوان يك شهروند تهراني، از روش شما در دوران شهرداريتان بدم ميآمد؛ نه به اين دليل كه از مشي و ادبيات شما در دوران رياستجمهوري و ماقبل آن متنفرم؛ نه به خاطر اين دلايل و تمام دلايل مشابهش! نخير اصلاً اين طور نيست. من فقط به دلايل زير است كه محمود احمدينژاد نيستم:
الف- اسمم محمود نيست
ب- فاميلم احمدينژاد نيست
پ- نام پدرم احمد نيست
ت- پدرم آهنگر نبوده است
ث- در گرمسار به دنيا نيامدهام
ج- متولد ۱۳۳۵ نيستم
چ- قبل از انقلاب اصلاً نبودهام (چه برسد به اين كه بخواهم دانشجو باشم)
ح- دكتراي حمل و نقل (آن هم از آمريكاي جهانخوار جنايتكار) ندارم
خ- اصلاً قصد گرفتن دكتراي عمران (در هيچ گرايشي) را هم ندارم
د- با مهرورزي و به خصوص «دكتر سامي» هيچ نسبتي ندارم
ذ- با دانشگاه علم و صنعت هم همين طور
ر- صبحها، صبحانه نان و چاي نميخورم
ز- اصلاً صبحها وقت نميكنم صبحانه بخورم
ژ- تازه اگر صبحانه هم بخورم، با نان و چاي، پنيري، خامهاي تخممرغي، چيزي ميخورم
س- «ناهار ساده» نميخورم و همه ناهارهايم پيچيده هستند (حداقل در يكي دو تا نون اضافه)
ش- شام حتماً ميخورم
ص- در پرسش و پاسخ، به نفع خانمها تبعيض قائل نميشوم
ض- به سفر استاني نميروم
ط- مردم در سخنرانيهايم بيهوش نميشود
ظ- هفتهاي دو سه بار حمام ميروم
ع- باجناق ندارم
غ- اگر باجناق هم داشته باشم، ترجيح ميدهم اعدامش كنم
ف- در مورد هولوكاست نظر خاصي ندارم
ق- حاضر نيستم يك قران از جيب مردم به حماس كمك كنم
ك- ممكن است صندوق طلاق تأسيس كنم، ولي محال است وام ازدواج بدهم
گ- اصلاً اگر هم صندوق تأسيس كنم، اسمش را مهر امام رضا نميگذارم. چون امام رضا مرد بود. مرد كه مِهر ندارد. مهر مال خانمهاست. آن هم يك شاخه گل و يك جلد ديوان حافظ بس است
ل- عينكي هستم
م- كيك زرد به آستان قدس هديه نميدهم. چون اورانيوم را بعد از غنيسازي تبديل به UO2 ميكنند، نه U3O8 (كيك زرد)
ن- قدم ۱۸۴ سانتيمتر و وزنم بين ۸۰ تا ۸۵ كيلو، متغير است
و- پژو ۵۰۴ ندارم و اصلاً اگر حقوق ماهي ۱.۵ ميليون توماني استادي دانشگاه، ترجيح ميدهم يك سمند بخرم
هـ- اصولاً دكتر محمود احمدينژاد نيستم و نميخواهم كه باشم
ي- همه موارد فوق!
۴- حاج محمود! ميدانم خيلي محبت داريد. خيلي لطف داريد و نشانه علاقه شما به مهرورزي است. هر چند كه من ترجيح ميدهم با آقايان مهرورزي نكنم. (ميدانيد كه زشت است. مردم چه ميگويند!؟) ولي با كمال تأسف و تأثر بايد عرض كنم كه مجبورم تعارفتان را رد كنم و اعلام كنم «من يكي، محمود احمدينژاد نيستم» لطفاً اگر جاي ديگري خواستيد اين حرفتان را تكرار كنيد، حتماً بگوييد كه يك بنده خدايي در يك گوشه اين مملكت هست كه محمود احمدينژاد نيست و نميخواهد هم كه باشد. مابقي به خودشان مربوط است. ما از طلا شدن پشيمان شديم. مرحمت فرموده، ما را همان مس بفرماييد
یادداشتهای شما:
در وبلاگ مشهور و مطرح اينجانب از اين ابراز انزجار شما حمايت شد!...
چطوره يک کمپين بزنيم با تیشرتهایی که روش نوشته شده «من احمدینژاد نيستم!»
من هم احمدینژاد نیستم و همچین توهینی رو قبول نمیکنم.
این مردک چطور به خودش اجازه میده به این راحتی به یه ملت توهین کنه؟
نکنه واقعاً فکر میکنه خیلی شخصیت جالبیه و اینکه مردم رو به اسم خودش بخونه، بهشون لطف کرده.
جالب بود!
[ مریم جواهریان ] | [پنجشنبه، ۷ اردیبهشتماه ۱۳۸۵، ۰:۱۶ صبح ]