دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۱۴ مهر‌ماه ۱۳۸۵

انتخاب ممنوع

۱- نظام آموزش و پرورش در ايران، بدون شك، تا پايان دوره راهنمايي، براي همه دانش‌آموزان كاملاً يك‌شكل و يكسان است. شايد تنها تفاوتي كه تا اين مقطع مي‌توان پيدا كرد، اندكي اختلاف در محتواي دروس «حرفه و فن» و «آمادگي دفاعي» براي دختران و پسران است. با پايان سال‌هاي دبستان و راهنمايي، اندكي تنوع به درس‌ها اضافه مي‌شود. چهار رشته گوناگون تحصيلي (رياضي، تجربي، انساني و هنر) و پيدا شدن سر و كله دوره‌هايي نظير كاردانش و هنرستان‌هاي فني-حرفه‌اي، كل اين تفاوت است. هر چند كه حتي از سوي خود مجموعه، فني-حرفه‌اي كه به كلي تحقير مي‌شود و فقط به «تنبل‌ها» توصيه مي‌شود و كاردانش نيز، نوعي فني-حرفه‌اي مدرن! تصور مي‌شود. در بين رشته‌هاي نظري نيز، اصولاً دبيرستاني براي رشته «هنر» در نظر گرفته نشده است و «انساني» نيز به شاگردان ضعيف پيشنهاد مي‌شود. تقريباً تنها تحصيل در دو رشته رياضي و تجربي است كه براي دانش‌آموز، سرافكندگي به همراه نمي‌آورد. حتي بين همين دو رشته، انتخاب تجربي، نشانه ضعف در رياضيات است. منشاء اين انگاره نادرست كه «رياضي، معيار هوش و استعداد است» براي نگارنده نيز نامعلوم است.

۲- اين طرز تلقي و برداشت، موجب مي‌شود كه دانش‌آموزان قوي‌تر، راهي به جز رفتن به اين دو رشته پيدا نكنند و حتي علاقه به هنر يا مباحث انساني نيز نمي‌تواند موجب كج شدن راه به سمت اين دو رشته شود. دانش‌آموز مستعد، چاره‌اي جز تحصيل در رشته رياضي-فيزيك ندارد. تا همين چند سال قبل، بسيار پيش مي‌آمد كه در نفرات اول كنكور رشته‌هاي تجربي، انساني يا هنر، كساني پيدا مي‌شدند كه ديپلم رياضي داشتند. (نمونه‌اش سه نفر از دوستان و هم‌مدرسه‌اي‌هاي خودم كه فقط در مقطع پيش‌دانشگاهي، آن هم به صورت غيرحضوري، انساني خواندند و در كنكور، رتبه‌هاي ؟؟، ؟؟ و ؟؟ را به خود اختصاص دادند) يكي از نشانه‌هاي اين طرز تلقي ار مي‌توان در مدارس سمپاد (يا اصطلاحاً تيزهوشان) ديد كه در مقطع دبيرستان، فقط دو رشته رياضي و تجربي وجود دارد. اصلاً تكيه و توجه اصلي آزمون ورودي اين مدارس، تماماً بر روي دانش و منطق رياضي است و رشته «رياضي» در اين دبيرستان‌ها متن است و تجربي، حاشيه.

۳- قصدم آن نيست كه مجدداً بحث «تفاوت‌گريزي» را مطرح كنم. بلكه مي‌خواهم اين نكته را بازگو كنم كه در داخل هر كدام از اين رشته‌ها و روش‌هاي تحصيل، شاهد مشكل ديگري نيز هستيم و آن، تحميل اجبار و جلوگيري از اختيار براي دانش‌آموز است. از ابتداي دبستان تا پايان دوران پيش‌دانشگاهي، دانش‌آموز مجبور است درس‌هايي را بخواند كه برايش مشخص كرده‌اند و سر كلاس معلمي برود كه تعيين شده است. براي مثال، نه اين امكان وجود دارد كه بين دو درس يكي را انتخاب كند و نه بين دو معلم، يكي را برگزيند. واقعاً چه اشكالي پيش مي‌آمد، اگر به دانش‌آموز اجازه مي‌داديم كه مثلاً معلم زبان، فارسي، رياضي يا تاريخش را انتخاب كند؟ هيچ! اما نظام آموزش و پرورش ما، به نظر مي‌آيد كه از دادن حق انتخاب به دانش‌آموز هراسان است. حتي با وجود آن كه در آيين‌نامه دوره دبيرستان نظام جديد، اجازه داده شده كه ؟ واحد از ؟؟ واحد را دانش‌آموز، خودش انتخاب كند، اما اين واحدهاي اختياري، همه جا اجباري است و انگار كه اين اختيار به مدير مدرسه تفويض شده است. آيا كسي را مي‌شناسيد كه حتي يك درس را خودش انتخاب كرده باشد؟

۴- در دوران تحصيل، مدرسه ياد مي‌دهد و دانش‌آموز ياد مي‌گيرد كه انتخاب، ممنوع است. تو بايد روي آن خطي راه بروي كه برايت كشيده‌اند. اين بدين معناست كه دانش‌آموز، حتي نمي‌تواند از اندك تنوع و ظرفيت‌هاي موجود در نظام آموزش و پرورش كشور بهره ببرد. چنين است كه انتخاب رشته دبيرستان در پايان مقطع راهنمايي و انتخاب رشته در كنكور، بدل به تجربياتي عجيب و نامأنوس براي دانش‌آموز مي‌شود كه او براي خلاصي از اين كابوس، دست به دامان ديگران مي‌شود تا برايش انتخاب كنند. منظور اين كه، ما به گونه‌اي دانش‌آموز را پرورش مي‌دهيم كه او نه تنها توانايي انتخاب و پذيرفتن پيامدهاي خوب و بد آن را ندارد؛ كه حتي به حق انتخاب و توانايي خويش براي انتخاب نيز باور ندارد.

۵- همين نكته كوچك، پاسخ كساني است كه از خود مي‌پرسند: «چرا ما در ايران به دموكراسي نمي‌رسيم؟»
ذهنيتي كه در طول دوران مدرسه در ما شكل مي‌گيرد، كاملاً با دموكراسي در تضاد است. ما نه به حق انتخاب خودمان باور داريم و نه بالاتر از آن، حاضريم كه در برابر انتخابي كه انجام داده‌ايم، پاسخگو باشيم. تا زماني كه اين روال بر آموزش و پرورش ما حاكم باشد و اين ذهنيت و طرز تفكر را (با تمام خصوصياتي كه در اين چند يادداشت به آن‌ها پرداخته شد) در كودك و نوجوان شكل دهد، خبري از يك دموكراسي واقعي در كشور نخواهد بود. چرا كه ما اكنون شاه و ديكتاتور را انتخاب مي‌كنيم، نه رييس‌جمهور را
بدون شك، قدم اول براي رسيدن به دموكراسي، اصلاح نظام آموزش و پرورش است و بس

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک