جمعه ۲۸ مهرماه ۱۳۸۵
روزگار سپريشده مردمان خاموش
۱- روزگار، آغاز نشده، پايان يافت. پيش از آن كه اصولاً به مشهد برسد و چشممان به جمال اين جانشين عامهپسند و اخته شده شرق بيفتد، درش را تخته كردند. البته معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد اجازه داده كه منتشر شود. به اين شرط كه محمد قوچاني، رضا خجسته رحيمي، محمد جواد روح و احمد زيدآبادي در آن كار نكنند و يك كلمه حرف سياسي هم در آن نباشد. (منبع) سه نكته به ذهنم ميرسد:
الف- شير بي يال و دم و اشكم و پيل ...
ب- تا حالا چيزي در مورد ممنوعالقلم شنيده بوديد؟
پ- ندانستن حق شماست!
ت- چرا نام عمادالدين باقي و اكبر متتجبي در اين ليست نيست!؟
۲- حتماً تا حالا از محدود شدن سرعت اينترنت ADSL به 128 كيلوبيت بر ثانيه (معادل 16 كيلوبايت بر ثانيه) خبردار شدهايد. احتمالاً از استدلال وزير محترم ارتباطات و فناوري اطلاعات (يا به قول فرنگيها ICT) هم مطلع شدهايد كه طي بيانات گهرباري فرمودهاند: «كاهش پهناي باند براي مشتريان خانگي مشكلي ايجاد نميكند، چرا كه با بررسيهاي انجام شده، كاربران خانگي نيازي بيشتر از اين رقم ندارند.»
من هر چه فكر ميكنم، متوجه نميشوم كه چرا همه جاي دنيا، دارند سرعت دسترسي به اينترنت را بالا ميبرند و به دنبال اينترنت BroadBand (پهنباند) هستند؟ مگر سرعت بالا به دردي ميخورد؟
لطفاً يكي به اين آقايان بگويد كه هر كاري با استفاده از اينترنت Dial Up هم قابل انجام است و فقط كمي بيشتر طول ميكشد. آن زمان كه سرعت اينترنتمان به 33.6kbps هم نميرسيد، مردم پورنو دانلود ميكردند، فيلتر دور ميزدند، سايت سياسي ميرفتند و هك ميكردند. براي اين دسته افراد، دير و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. (خواندن اين گزارش هم توصيه ميشود)
۳- البته دليلي هست كه اگر ابراز ميشد، منطقي به نظر ميرسيد. آن هم جايگزيني جيرهبندي اينترنت به جاي جيرهبندي بنزين است. قرار بود يك كالاي مصرفي طبقه مرفه جيرهبندي شود. بنزين كه نشد، اينترنت را سهميهبندي كردند!
۴- امشب (جمعهشب) «راديو زمانه» با اكبر گنجي مصاحبه كرده بود. در مورد قرائتها و برداشتهاي مختلف از دين (بنيادگرايانه، سنتي و متجددانه) صحبت كرد. حرفهاي گنجي را (كه متأسفانه در سايت منتشر نكردند) تقريباً قبول دارم. به جز دفاعش از به اصطلاح جمهوريخواهان و اپوزيسيون خارجنشين
اما يك ايراد اساسي دارم كه اميدوارم به گوش جناب جامي و همكارانشان برسد. آن هم اين كه اين صحبتها هر چه بود، مصاحبه نبود. گنجي داشت سخنراني ميكرد يا مقاله ميخواند و مصاحبهكننده هم كاملاً منفعل بود. يك جا هم كه به ميان حرفهاي گنجي پريد، گنجي اجازه صحبت كردن به وي نداد. يك تنظيم ساده، يك آمادگي قبلي مصاحبهكننده يا هماهنگي كردن با مصاحبهشونده كافي بود تا از نظر ژورناليستي، مصاحبه به آن وضعيت رقتبار و غير قابل قبول نيفتد.
آقاي جامي! شما كه كارتان را بلديد و لازم نيست كه بيسواداني مثل من به شما يادآوري كنند. مواظب باشيد كه «راديويي كه از وبلاگستان ميآموزد» متهم به ندانستن اصول بديهي كار روزنامهنگاري نشود. آخر آبروي وبلاگستان فارسي در ميان است.
۵- و به پروردگار زمين و زمان قسم كه سر و كله زدن با وهابيون، طرفداران انجمن حجتيه و بسيجي جماعت بسيار سادهتر از كساني است كه آمريكا را مهد آزادي، بهشت مجسم، منبع لطف و بهترين الگوي بشر ميدانند، كاندوليزا رايس را دوست دارند و نابغهاش ميپندارند، به جمهوريخواهان آمريكا علاقهمندند، در انتخابات شركت نميكنند، براي حمله آمريكا لحظهشماري ميكنند و منبع موثق اطلاعات و تحليلهايشان سيماي صداي آمريكا و خود صداي آمريكاست.
امام بهرنگ
۶- ديالوگ زير واقعي است.
من: تو به اختيار انسان و حق تعيين سرنوشتش اعتقاد داري؟
ايشان: بله
من: پس چرا با حمله آمريكا به عراق، افغانستان و ايران موافقي؟
ايشان: كسي كه اين قدر شعور نداره كه درست و غلط رو از هم تشخيص بده، آدم نيست.
من: پس منظورت اينه كه اگه من به آمريكا و دولتش اجازه نميدم كه به جاي من تصميم بگيره و تشخيص اونها رو غلط ميدونم، من هم آدم نيستم!؟
ايشان: ...
و اينجا بود كه من معني ليبراليسم، اومانيسم و چند تا ايسم ديگر را دقيقاً متوجه شدم. مكاتبي كه دوستان مدعي اعتقاد به آنها هستند.
۷- دوشنبه، وقتي خواندم که روزگار منتشر شده است، بعد از مدتها، براي خريد روزنامه، سري به روزنامهفروشي زدم.
من: آقا ببخشيد، روزگار داريد!؟
جناب روزنامهفروش: چي؟
من: روزگار؛ روزنامه روزگار؛ از امروز در اومده
جناب روزنامهفروش: نه بابا! روزنامههايي که چند ساله در ميان، اينجا نميان. حالا ميخواي ايني که امروز در اومده، بياد!؟
نکته مهم: چند ماه آخر، مرحوم شرق را فقط بر روي اينترنت ميخواندم. در نتيجه براي خريد روزنامه به سراغ دکه روزنامهفروشي نميرفتم. البته هفتهاي سه چهار بار سراغ چلچراغ را ميگرفتم. اما مدتهاست که هر دو سه هفته يک بار موفق به ابتياع يک نسخه چلچراغ ميشوم.
یادداشتهای شما:
دوست عزيز
ممنون از اظهار نظرت در باره مصاحبه با گنجی. دوستان ديگری هم از زمانه با او صحبت کرده اند که فکر می کنم برايت جالب تر باشد. اين گفتگوها بزودی پخش خواهد شد.