پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۳۸۵
بازي مذاکرات هستهاي
۱- پيشتر، حامد قدوسي در مطلبي در خصوص بازي مذاکرات هستهاي، از نظريه بازيها براي مدلسازي مذاکرات هستهاي استفاده کرده بود. بر اين اساس، اين مذاکرات يک بازي چانهزني (Bargaining) است. (پيشنهاد ميکنم که پيش از خواندن اين يادداشت، آن مطلب را بخوانيد.)
۲- بر اساس نوشته حامد «حل بازی چانه زنی نشان می دهد که طرفی که صبورتر است یا خود را صبورتر نشان می دهد و به عبارت دیگر هزینه گذشت زمان برای او کم تر است در نهایت می تواند سهم به تری از کل منافع را به خود اختصاص دهد. به عبارت دیگر طرف کم صبرتر که کیک برای او با سرعت بیش تری آب می شود عجله بیش تری برای رسیدن به توافق دارد و لذا آسان تر پیش نهاد طرف مقابل را می پذیرد.»
۳- با کمال احترامي که برايش قائلم، فکر ميکنم در نتيجهگيري يک عامل را (که در نوشتهاش هم ذکر کرده) مورد توجه قرار نداده است.
درست است که در بازي چانهزني، صبر کردن و پايان بازي، درست پيش از خروج حريف از ميز مذاکره، سهم بيشتري را به ارمغان ميآورد؛ اما مسأله اين است که سهم و درصد مهم است يا حجم و ارزش واقعي امتياز دريافتي؟ اگر ۹۰ درصد منافع بازي را در پايان بازي، زماني که کل منافع ۱۰۰ واحد است، به خود اختصاص دهيم، فقط ۹۰ واحد منفعت بردهايم. در صورتي که زماني که ۵۰۰ واحد منفعت در بازي وجود داشت و در صورت توافق، فقط ۲۰ درصدش به ما ميرسيد، پايان بازي به معناي کسب ۱۰۰ واحد منفعت بود.
۴- از طرف ديگر، اکنون بازيکن رقيب (طرف غربي) از ميز مذاکره بلند شده و به سراغ بازيها (گزينههاي) ديگر رفته است. بعني اکنون، طرف اروپايي نشان داده است که اجباري براي توافق در اين بازي نميبيند و به سمت شوراي امنيت سازمان ملل و گزينه تحريم رفته است. حال ماييم که بايد از اروپا خواهش کنيم که به ميز مذاکره باز گردد. در صورتي که همين چند ماه قبل، اين سران اروپا بودند که خواهان بازگشت ايران به ميز مذاکره شده بودند. در نتيجه، اکنون، اگر اروپا به ميز مذاکره بازگردد، امتيازي است که به ايران داده شده است. در نتيجه، در صورت توافق، ايران بازنده مذاکره و اروپا برنده آن خواهد بود.
۵- فهميدن اين که چرا دولت احمدينژاد، تمايل به گزينه «سهم بيشتر از حجم کمتر» دارد و به «سهم کمتر از حجم بيشتر» علاقهاي نشان نميدهد، دقيقاً به ديدگاه اقتصادي اين دولت بازميگردد. دولت نهم، ترجيح ميدهد که دست به توزيع عادلانه فقر بزند تا اين که رشد اقتصادي سبب توزيع ناعادلانه ثروت گردد. چنين ديدگاهي دسترسي به امتياز کوچکي مانند چرخه سوخت هستهاي را به چشمپوشي از آن در برابر امتيازات بزرگ اقتصادي ترجيح ميدهد.
۶- يکي از نکات جالب براي من، همخواني مدل با واقعيت است. حدود سه سال پيش و در زمان مسئوليت حسن روحاني، ايران خواستار امتيازاتي در حد «شناخت ايران به عنوان منبع اصلي تأمين انرژي فسيلي اروپا» بود. اروپاييها نيز سرمايهگذاريهاي فراوان در اقتصاد ايران، تضمين امنيت بينالمللي و امتيازات اقتصادي و سياسي ديگري را به ايران پيشنهاد کرده بودند و سطح پيشنهادها نيز به يکديگر نزديک بود و فشارهاي داخلي امثال احمدينژاد، مانع رسيدن به توافق شد. اما اکنون، سطح امتيازات به مسائلي نظير «لغو ممنوعيت فروش هواپيما به ايران» محدود شده است. اين همان داستان کم شدن تدريجي مجموع امتيازات يا به اصطلاح «آب شدن بستني» در بازي مذاکره است.
۷- نکته مهم ديگر، بحث زمان در امتيازات اقتصادي است. سرمايهگذاري، عموماً يک امر درازمدت است و نتايج مثبت امتياز سرمايهگذاري، بعيد است که در کمتر از چهار يا پنج سال مشخص شود. در نتيجه، امتياز طرف اروپايي (تعليق غنيسازي) بلافاصله و امتياز ايران پس از گذشت چند سال به بار مينشينند. اين از آن دسته عواملي است که آقاي قدوسي، در مدلسازي لحاظ نکردهاند.
هر چند که اکنون، ديگر خبري از آن امتيازها نيست و رسيدن به توافق، تنها جلوگيري از افزايش ضرر است.
۶- چند مفهوم جالب و به درد بخور از ويکيپديا:
نظريه بازيها
بازي چانهزني
يک حل براي بازي چانهزني
اين وبلاگ فارسي نيز به نظريه بازيها ميپردازد.
۷- پينوشت: اتفاقاً به دلايل زيستمحيطي و اقتصادي با حرکت به سمت برق هستهاي کاملاً موافقم. چرا که نيروگاههاي هستهاي، به ويژه با قيمتهاي کنوني سوختهاي فسيلي، ارزانترين برق را توليد ميکنند و تنها ضايعاتشان، سوخت مصرفشده هستهاي است که روشها و دستورالعملهاي بسيار دقيق و ايمني براي دفنش وجود دارد. فاجعه چرنوبيل را از ياد ببريد. درست به همان دليل که امروز در اروپا، کسي فکر نميکند که آلودگي موتورهاي ديزلي از انواع بنزيني بيشتر است.
یادداشتهای شما:
خوب بود. ولی باید مفهوم بازیهای مجموع ثابت و غیر ثابت رو تعریف می کردی برای این نتیجه. در کل گیم تئوری به هوا از چیزی که می گی پیچیده تره و کاربردش نیازمند تجربه بیشتر
[ A Man ] | [جمعه، ۵ آبانماه ۱۳۸۵، ۴:۲۲ بعدازظهر ]