دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۸۵

فيد، فانتزی و عقيده عطار درباره بوی مشک

۱- نمی‌دانم تا چه اندازه با «خروجی» يا به اصطلاح فيد (Feed) سايت‌ها آشنايی داريد. (اگر چيزی در اين مورد نشنيده‌ايد، در اينجا يک اشاره کوتاه و در اين مطلب توضيحات نسبتاً مفصلی در اين مورد داده شده است)
چند ماهی هست که برای خواندن وبلاگ‌ها از گوگل‌خوان (معادلی من‌درآوردی برای «Google Reader») که يک خبرخوان آنلاين است، استفاده می‌کنم.

۲- استفاده از گوگل‌خوان چند فايده دارد. يکی سرعت باورنکردنی «خواندن» است. ديگر لازم نيست که منتظر بارگذاری (Load) شدن تک‌تک صفحات باشم. همين بس که الان، من نوشته‌های صد و بيست منبع مختلف را به طور مرتب دنبال می‌کنم. از اين صد و بيست تا، حدود صد تايشان وبلاگ و مابقی خبرگزاري، روزنامه يا سايت‌هايی از اين دست هستند. بدون استفاده از خبرخوان‌ها (Feed Readers) چنين کاري، عملاً غيرممکن بود. اما الان روزی يک ساعت برای پوشش دادن همه اين منابع کافی است.

۳- دومين ويژگی جذاب گوگل‌خوان، قاطی شدن نوشته‌های مختلف است. به اين معنی که خيلی وقت‌ها پيش می‌آيد که پس از خواندن يک خبر در حوزه IT، يک مطلب طنز از ابراهيم نبوی را می‌خوانم و بعدش يک شخصی‌نويسی و بعد از آن يک تحليل سياسی سنگين و بعد از آن يک مطلب ورزشي
به اين درهم و برهم خواندن خيلی علاقه دارم. جلوی خستگی را می‌گيرد و ذهن را هم ورزش می‌دهد.

۴- به طور خاص و در بحث اينترنت، بخشی از درک مخاطب از يک نوشته، به فضا و ظاهر صفحه برمی‌گردد. رنگ‌ها حرف می‌زنند و احساس برمی‌انگيزند. احساسی که با نوشته همراه می‌شود و در فهم مخاطب از پيام نويسنده، تأثير می‌گذارد. رنگ پس‌زمينه، رنگ متن، نوع دستخط (فونت) و چيدمان آن، هيچ‌يک بر فهم و حس مخاطب بی‌تأثير نيستند. رنگ پس‌زمينه سياه، خود به خود، حسی از تلخی را در مخاطب برمی‌انگيزاند و ايتاليک کردن متن، نشان از «احساسي» بودن آن دارد.
طراحی سايت، رنگ‌های انتخاب شده و عکس‌های که به کار گرفته‌اند، بر انتظار مخاطب از نوشته‌ها و درک او مؤثرند. برای نمونه، اگر من مخاطب همين وبلاگ باشم، نمی‌توانم توقع نوشته طنز از آن داشته باشم، مگر اين که طنزی تلخ باشد.

۵- اما با استفاده از فيد سايت‌ها و وبلاگ‌ها، من (تقريباً) فقط متن نوشته‌ها را می‌خوانم و ديگر در فضای طراحی شده برای يک سايت يا وبلاگ قرار نمی‌گيرم. اين اجازه را به من می‌دهد که نوشته‌ها را با دستخط، اندازه، رنگ متن، رنگ پس‌زمينه و ديگر مشخصاتی که دوست دارم بخوانم. اينجاست که هنر نويسنده و قدرت قلم (صفحه کليد!؟) او معلوم می‌شود.

۶- اگر اين شکل يکسان همه متن‌ها را کنار نامنظم‌خوانی بگذاريد، می‌بينيد که چقدر تجربه من (نوعي) از خواندن يک مطلب، شخصی و خاص می‌شود. اينجاست که تخيل من و احساس ناشی از آن چه چند لحظه قبل خوانده‌ام، بر روی متن تأثيرگذار می‌شود و در غياب طراحي، به برداشتی و حسی کاملاً شخصی از وبلاگ می‌رسم. آن قدر برخی وبلاگ‌ها را کم ديده‌ام که بعضی وقت‌ها با خودم بر سر قيافه و رنگ‌بندی‌شان شرط بندی می‌کنم و حدس می‌زنم که نويسنده چنين نوشته‌هايي، چه نمايی را برای نوشته‌هايش برگزيده است. نکته عجيبش اينجاست که معمولاً حدس‌هايم خيلی جالب از کار در نمی‌آيند.

۷- البته سليقه‌ها فرق می‌کند. مثلاً يکي می‌گفت که دوست دارد نوشته‌های ديگران را در همان فضايی که قرارش داده‌اند، بخواند و علاقه‌ای به استفاده از گوگل‌خوان و امثال آن را ندارد. اما من دوست دارم که نوشته را بدون تأثير گرفتن از فضا بخوانم و معتقدم که «متن بايد خودش حرف بزند» يا به قولی «مشک آن است که خود ببويد، نه با استفاده از ادوکلن عطار!»
چه بسا، فراتر از آن، بوی مُشک، همان است که من حس می‌کنم؛ نه آن چه عطار معتقد است. اگر حالش را داشتيد، بار ديگر، نوشته پيشينم را بخوانيد.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

پسرم می تونی از فيد IE7 هم استفاده کنی و آفلاين همه رو خيلی راحت بخونی! يک دهم وقتی که الام میذاری رو پای اين روش من بذاری کل مطالبو می خونی!

خوبيش اينه که برای add کردن یه feed یه ثانيه وقت می گیره در حالی که گوگل ... در ضمن موضوع بندی هم داره.

[ پويان ] | [شنبه، ۲۷ آبان‌ماه ۱۳۸۵، ۱:۵۰ صبح ]