پنجشنبه ۹ آذرماه ۱۳۸۵
کپیرايت، حق پديدآورنده يا جامعه؟
۱- حق استفاده از دانش يا هنر توليد شده توسط يک فرد يا جمع، متعلق به چه کسی است؟ به بيان بهتر، آيا جامعه انسانی نيز حق استفاده از اثر فرد را دارد يا تنها پديدآورنده اثر، صاحب حق استفاده از آن است؟ اگر هر دو دارای حق هستند، اين حق به چه نسبتی بين اين دو تقسيم شده است؟
۲- يک ديدگاه، تمام جامعه را صاحب حق استفاده از اثر میداند. چرا که اين جامعه انسانی بوده که فرد را تربيت کرده و امکان رشد و تعالی را برای وی فراهم نموده است. در اينجا، مُراد از اثر فرد میتواند کشفی علمی باشد يا خواه ابداع يک فناوری يا اثری در حوزه ادبيات و هنر. اگر فردی، به کشفی علمی دست يافت، اين کشف ناشی از علم اوست و او علمش را قطعاْ مديون تاريخ بشر است. برای باقی حوزهها نيز میتوان از استدلالی مشابه سود جست.
۳- ديدگاه دوم، پديدآورنده را صاحب حق استفاده و تصميمگيری در خصوص اثر میداند. چرا که گر چه تمامی جامعه انسانی، به نحوی در پديد آمدن اثر، تأثيرگذار بودهاند؛ اما در نهايت اين هوش، خلاقيت و تلاش پديد آورنده بوده که سبب پيدايش اين اثر شده است. طبيعتاْ وی بايد بتواند که از اين پيدايش، سودی ببرد يا تصميم بگيرد که چه کسانی میتوانند از اثر او استفاده کنند و به چه نحو. به اين ترتيب، پديدآورنده میتواند به ديگران اجازه استفاده از اثر خويش را بدهد، ندهد يا در مقابل دادن چنين جوازی، منفعتی را طلب کند.
۴- ديدگاه اول بيشتر به کمونيسم (يا سوسياليسم) نزديک است و دومی به ليبراليسم. به نظر من، هيچ يک از اين دو ديدگاه، کاملاْ صحيح نيستند و بايد ميانگينی از اين دو را به کار برد. اما بهتر است با چند مثال، موضوع را بشکافيم.
۵- فرض کنيد که همه اجازه استفاده از يک اثر را داشته باشند و حق ويژهای برای پديد آورنده و صاحب اثر قائل نشويم.
دانشمندی را در نظر بگيريد که زمان فراوانی را صرف کشف (ابداع) دارويی جديد کرده است. شرکتهای داروسازی به وی قيمت مناسبی برای خريد کشفش نمیکنند و مردم زيادی نيز در جهان از اين بيماری رنج میبرند. حکومت، مداخله میکند و وی را مجبور میکند که به ثمن بخس، فرمولش را بفروشد تا بيماران زيادی نجات پيدا کنند.
آيا منافع نامناسب و سرنوشت چنين شخصی، ديگر دانشمندان را از ادامه کار و تلاش، دلسرد و مأيوس نمیکند؟ آيا کسی به تلاش جهت کشف و ابداع تشويق خواهد شد؟ جز اين است که در درازمدت، کل جامعه بشری، از پيشرفت باز خواهد ماند!؟
به عنوان نمونه ديگر برای همين ديدگاه، آهنگسازی را در نظر بگيريد که اثرش را ديگران مورد تقليد قرار میدهند و به قيمتی پايينتر میفروشند و چون موسيقی و ملودی ابداعی او به همه تعلق دارد، بابت تلاش و ابداعش به منفعتی در خور نمیرسد و ...
۶- از سوی ديگر، فرض کنيد که مثلاْ کسی که چرخ را ابداع کرد، حقوق استفاده از چرخ را برای خود محفوظ میداشت. ايده «جسم دواری که ميغلتد و چيز ديگری را حمل میکند» تنها متعلق به يک نفر میماند و ديگران نمیتوانستند از آن استفاده کنند. آيا زندگی به کام نوع بشر، سختتر نمیشد؟
يا همان مثال کشف دارو را در نظر بگيريد. دانشمند مورد بحث، در باب کشفش طمع میکرد و حقوقش را برای خودش محفوظ نگه میداشت و انسانهای بسياری از بابت اين طمع، کشته میشدند.
در اين حالت نيز، در کل، اين جامعه انسانی است که متضرر و مغبون میگردد.
۷- مثال از اين دست بسيار است. اما در مجموع، سؤالی همچنان بیجواب میماند: «پديد آورنده تا چه حد از حق در خصوص اثر خويش برخوردار است؟ ديگران (يا همان جامعه انسانی) تا چه اندازه حق استفاده از دستاورد يک فرد را دارند؟
۸- جالب است که ما در کشورمان از نبود کپیرايت لطمه میخوريم و (به زعم من) مابقی دنيا از وجود کپیرايت و محترم شمرده شدن آن. آيا نبايد حق فرد و جامعه، هر دو را محدود کرد؟
۹- معادلی برای اصطلاح «کپیرايت» سراغ داريد؟
حق مؤلف؟
حق تکثير؟
حق نشر؟
حق پديدآورنده؟
یادداشتهای شما:
پول ندارم تو بالاترین کامنت بذارم. این کامنتت برای عکسهای 3بعدی خیلی باحال بود.
[ آرش ] | [پنجشنبه، ۹ آذرماه ۱۳۸۵، ۴:۰۷ صبح ]حقوق مالکیت اثار ادبی و هنری: Copy Right
عبارت است از هر گونه خلاقیت فکری و ابتکاری در پیدایش اثر ادبی و هنری بر مبنای جدید بودن و اصیل بودنش میباشد، مانند کتاب، رومان، داستان، قسيده، موسیقی و غیره.
از دیدگاه سیستم حقوقی کامن لا: Copy Rights
از دیدگاه سیستم حقوقی رومن ژرمنیک یا حق مؤلف حقوق مالکیت آثار ادبی و هنری: Author Rights