یکشنبه ۱ بهمنماه ۱۳۸۵
لولو خورخورهای به نام قيمت بنزين
۱- باز هم فصل بودجه شد و مصوبه جديد دولت، مبنی بر جيرهبندی بنزين برای سال آينده، بحث شيرين قيمت اين فرآورده نفتی را باز کرد.
۲- اگر قيمت نفت خام را بشکهای ۵۰ دلار فرض کنيم، با توجه به اين که هر بشکه مواد نفتی، برابر ۱۵۹ ليتر است، قيمت هر ليتر نفت خام در حدود ۰.۳۲ دلار يا چيزی بيش از ۲۸۰ تومان خواهد شد.
يک سری مسائل هم بديهی هستند. مثلاً در بازار جهانی، قيمت فرآورده پرارزشی مثل بنزين، اگر از قيمت نفت خام بيشتر نباشد، کمتر هم نيست.
پس عجيب نيست که گفته میشود قيمت هر ليتر بنزين وارداتی، بيش از ۴۰۰ تومان است.
در اروپا و آمريکا، قيمت گازوييل در حدود قيمت بنزين است. در اروپا به دليل مالياتهای کمتر گازوئيل، حدود ۱۰ درصد ارزانتر است و در آمريکا، چهار درصد گرانتر
۳- حالا بگذاريد چند محاسبه اقتصادی ساده را مرور کنيم
مطابق آمار رسمی، مصرف بنزين روزانه کشور در حدود ۷۳.۵ ميليون ليتر و مصرف گازوئيل نيز در حدود ۹۶ ميليون ليتر است. به اين ترتيب با قيمتهای ۸۰ تومانی بنزين و ۱۶ تومانی گازوئيل، هزينهای که روزانه بابت اين دو فرآورده پرداخته میشود برابر خواهد بود با:
(۱۶ تومان × ۹۶ ميليون)+(۸۰ تومان × ۷۴ ميليون) = ۷,۴۵۶ ميليون تومان
يا چيزی در حدود ۷.۵ ميليارد تومان. اگر اين هزينه را در ۳۶۵ روز سال ضرب کنيم، به رقمی در حدود ۲۷۰۰ ميليارد تومان میرسيم يا به عبارتی حدود ۳ ميليارد دلار در سال
اين يعنی از کل پولی که سالانه در ايران خرج میشود، ۳ ميليارد دلار آن بابت بنزين و گازوئيل هزينه میشود.
۴- سؤال: در ايران سالانه چقدر پول خرج میشود؟
با کمی اغماض، میتوان اين پرسش را معادل اين يکی دانست: «توليد ناخالص داخلی ايران چقدر است؟»
«توليد ناخالص داخلی» اين گونه تعريف میشود: «مجموع ارزش کالاها و خدماتی که در طول يک سال در يک کشور توليد شدهاند»
خب، مطابق آمار (منبع را هم از کيهان آوردم که بعداً نگويند دارد جوسازی میکند) توليد ناخالص داخلی ايران در سال ۲۰۰۵، حدود ۱۲۶ ميليارد دلار بوده و در سال ۲۰۰۶ نيز پيشبينی میشده که به حدود ۱۵۰ ميليارد دلار برسد.
۵- حالا رسيديم به نقطه کليدی بحث. سهم هزينه سوخت بنزين و گازوئيل از کل توليد ناخالص داخلی، تنها دو درصد است. سؤال اين است که اگر قيمت بنزين و گازوييل را افزايش دهيم، چه تأثيری بر روی اقتصاد کشور میگذارد؟*
فرض کنيم که بنزين و گازوئيل را به جای قيمتهای فعلیشان، به قيمت ليتری ۴۰۰ تومان بفروشيم. در اين صورت و با فرض ثابت ماندن مصرف، هزينه سالانه اين دو فرآورده برابر خواهد شد با:
(۹۶ ميليون + ۷۴ ميليون) × ۴۰۰ تومان × ۳۶۵ روز = ۲۴,۸۲۰ ميليارد تومان
يا به عبارتی ۲۷.۵ ميليارد دلار (يا چيزی در حدود ۱۸.۳ درصد توليد ناخالص داخلی سال ۲۰۰۶ کشور)
۶- من اقتصاد نخواندهام و محاسبات تورم انتظاری را هم بلد نيستم. اما عقل سليم حکم میکند که با اين فرضها (۵ برابر شدن قيمت بنزين و ۲۵ برابر شدن قيمت گازوييل) ميانگين قيمت کالاها در کشور، نه تنها دو برابر نشود، که يک و نيم برابر هم نشود.
اما از طرف ديگر، با همين چند محاسبه ساده، متوجه میشوم ثابت نگه داشتن قيمت بنزين يا حتی افزايش ۵۰ درصدی قيمت آن نيز، نبايد تأثير چندانی بر نرخ تورم داشته باشد. مانند سال ۷۸ که قيمت بنزين، ۷۵ درصدافزايش داشت، اما تورم اقتصادی ما در همان سال، بسيار كمتر از سالهاي قبل بود. (منبع)
آقايان مجلسنشين و دولتمرد! منت ثابت نگه داشتن قيمت بنزين را سرمان میگذاريد؟ ما را از لولو خورخوره «افزايش قيمت بنزين» میترسانيد!؟ اين لولوخورخورهتان که بدجوری توی ذوق میزند!
* تبصره نخست: بنزين و گازوييل، کالای واسطهای هستند و افزايش قيمتشان، باعث افزايش هزينه حمل و نقل؛ و افزايش هزينه حمل و نقل، باعث افزايش قيمت کالاها هم میشود. اما چند بار!؟ بعيد میدانم که ميانگين اين تأثير را بيش از ۳ بار بتوان دانست!
تبصره دوم: گفته میشود که چيزی در حدود يک سوم بنزين و نيمی! از گازوييل توزيعی در کشور، به خارج از مرزها قاچاق میشوند. با افزايش قيمت بنزين و گازوييل، حداقل اين قاچاق قطع میشود و سهم بنزين و گازوييل، کمتر نيز خواهد شد
یادداشتهای شما:
در مورد قیمت بنزین باهاتون موافقم.
و ممنونم از نظرتون. مطلب رو پاک نکرده م، فقط آنپابلیش(!) کردم تا کمی اصلاحش کنم.
ببینیم حامد قدوسی باهات موافقه یا نه. به هر حال چاکریم.
[ کمانگیر ] | [یکشنبه، ۱ بهمنماه ۱۳۸۵، ۱۱:۵۹ صبح ]من نيز يكبار بدنبال مقاله اي كه در بازتاب امده بود مطلب شما را اما ساده تر در مكان پيشنهادات نوشتم كه متاسفانه درج نشد . بهر حال اين منتي كه ساليان است سر مردم گذاشته ميشود و عوايدش به جيب قاچاقچيان سوخت ميرود بايد يك روزي حل شود .
[ ama ] | [یکشنبه، ۱ بهمنماه ۱۳۸۵، ۰:۴۸ بعدازظهر ]بهرنگ عزيز تازه همه بنزين ما وارداتي نيست بلكه حدود نيمي از آن را خودمان توليد ميكنيم و نيمي ديگر رو وارد ميكنيم يعني اگر نيمه توليدي رو به همان قيمت توليد شده 80 تومان به مردم بدهند عملا عدم النفع گرفتن نه اينكه سوبسيد داده باشن.مجلس هي ميگه سوبسيد نه آقا جان نيمي از آن سوبسيد و نيمي ديگرش عدم النفع است.
بهرنگ: يونس جان!
روی نكته درستی دست گذاشتی. ارزش دفتری هر يك ليتر بنزين توليدی در ايران، 45 تومانه. ولی مسأله «هزينه فرصت» هست كه بابت اين يك ليتر بنزين، كشور داره پرداخت میكنه. يعنی اگه ما به جای تبديل چند ليتر نفت خام به يك ليتر بنزين، اونها رو صادر میكرديم، سود بالاتری به دست میآورديم
بیهوده زبانت را خسته نکن. چیزی تا ترکیدن این مملکت نمانده و من باید کم کم نگارش کتابم را آغاز کنم. ممکلت گوگولی و گل و بلبل. امیدوارم از رایگان شدن آب و برق هم خبرهایی بشنویم و بنزین هم لیتری 5 تومن بشه.
[ علیش ] | [سه شنبه، ۳ بهمنماه ۱۳۸۵، ۲:۳۴ بعدازظهر ]