دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
شنبه ۱۹ اسفند‌ماه ۱۳۸۵

چرا «اربعين محمدى» نه؟

۱- اصولاً با اين سالگردها و مناسبت‌ها، ميانه خوبى ندارم. خواه ولادت باشند، خواه شهادت؛ چه دينى باشند، چه ملى و يا حتى شخصى؛ برايم بى‌مفهومند. به قول مرحوم فرهاد: «روزها با همديگه فرقى ندارن»

۲- به نظرم، در خوش‌بينانه‌ترين وجه، اين‌ها، همه بهانه‌هايى هستند براى گرامى داشتن و به ياد آوردن. قداست، نحوست يا فرخندگى روزها، اصالت خاصى ندارند و شايد بتوان «بى‌معنا» خواندشان
هيچ گونه تبعيضى را هم روا نمى‌دارم. سيزده‌به‌در همان قدر نحس است که سالروز تولدم، فرخنده و مبارک است يا که سالگرد درگذشت مادربزرگم غم‌انگيز

۳- حال بين همه مناسبت‌هاى دينى، اين «اربعين حسينى» براى من از همه نامفهوم‌تر و غريب‌تر است. به راستى چرا ما بايد سالگرد چهلمين روز شهادت امام حسين (ع) را گرامى بداريم و در آن به عزادارى بپردازيم؟ چرا سوم، هفتم يا دهم را نه؟
اصلاً چرا به جاى اربعين حسينى، اربعين محمدى، اربعين علوى يا چهلمين روز شهادت رئيس مذهب جعفرى، امام صادق (ع) را گرامى نمى‌داريم؟

۴- واقعيت اين است که ما، ميان ائمه هم داريم تبعيض قائل مى‌شويم. تا آن جا که شايد آن قدر که براى امام حسين (ع) احترام قائل مى‌شويم و عزادارى مى‌کنيم، براى همه ديگر امامان عزادارى نمى‌کنيم؟ آيا مگر همه اسلام و تشيع، امام حسين (ع) است؟ آيا سکوت و حکومت حضرت على، صلح امام حسن، علم‌آموزى امام صادق، هيچ کدام نبايد گرامى داشته شوند و تنها امام حسين و قيامش است که بايد مورد احترام واقع شود!؟ اصلاً ما ساير امامان شيعه و سيره، منش و روششان را تا چه حد مى‌شناسيم؟

۵- بگذاريد سؤالم را به گونه‌اى ديگر مطرح کنم. فرض کنيد که به جاى ده روز (يا دوازده روز) آغازين ماه محرم و سپس اربعين حسينى، ده روز را به عزادارى براى امام حسن (ع) اختصاص مى‌داديم. آيا در دين، بدعتى ايجاد مى‌شد؟
اصلاً تصور کنيد که بزرگترين و اصلى‌ترين نماد آيينى تشيع، جشنى ده روزه به مناسبت ولادت امام على (ع) بود. در اين حالت، نماد و تظاهر اصلى شيعيان و ايرانيان تغيير مى‌کرد. اما آيا دين و مذهب، وابسته به اين آيين‌هاست و تقدس با اين سنت‌هاست؟ آيا حذف، جايگزينى يا تغيير در آيين‌هايى اين چنين، ماهيت و جوهره اصلى دين را تغيير مى‌دهد؟

۶- قصدم نفى يا تخطئه هيچ سنت يا آيينى نيست. اما انتخاب يک جلوه و نماد درست براى دين و مذهب، اهميتى خاص دارد. به راستى، چرا امروز تعطيل بود!؟

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

شاید دلیلش مظلومیت امام حسین از دیدگاه شیعه باشد. علمای شیعه معتقدند ظلمی که بر امام حسین وارد شد بسیار بیشتر از ظلمی است که بر سایر ائمه وارد شده است و به همین دلیل معتقدند باید برای امام سوم بیشتر از سایر ائمه عزاداری کرد.

[ فرزاد باقرزاده ] | [شنبه، ۱۹ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۱۱:۱۸ بعدازظهر ]


رفیق!
می‌شه به این موضوع گیر نداد؟
این‌گونه مباحث ، بوی تعفن «تفرقه» نمی‌دهند؟

[ حسین ] | [شنبه، ۱۹ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۱۱:۵۰ بعدازظهر ]


حسين جان
تفرقه بين کى و کى!؟ بين شيعه دوازده امامى و شيعه دوازده امامى!؟
من که روى صحبتم با سنى‌ها نيست. چيزى يا کسى رو هم تخطئه نکرده‌ام. فقط اين تشيع صفوى برام نامفهوم و غيرواقعى به نظر مياد و تشيع علوى حقيقى رو ترجيح مى‌دم.

فرزاد جان
اصلاً درسته که مذهبى که ادعاى درستى و صحت داره، نماد اصلى‌اَش مظلوميت باشه؟ يعنى جز مظلوميت و قيام عليه ظالم، چيز ديگه‌اى تو تشيع نيست؟
اتفاقاً به نظر من، همين عقيده «مظلوميت بيشتر» امام حسين، ظلم به بقيه امامان هست

[ بهرنگ ] | [یکشنبه، ۲۰ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۰:۱۶ صبح ]


بهرنگ عزيز شما که به مشهد رفت و آمد داريد لابد ديده‌ايد که شيعيان اهل خراسان حتی به روز رحلت پيامبر (بيست و هشتم صفر) می‌گويند «چهل و هشتم»! يعنی ظاهراً چهل و هشتم امام حسين از خود روز وفات اهميت بيشتری دارد.
اخيراًً تمام اين عزاداری‌ها به نظرم مشکوک و ناموجه می‌رسند. شما اگر به سند اصلی دين که قرآن باشد رجوع کنيد، هرگز چنين تأکيدی بر عزا و مصيبت‌‌زدگی ديده نمی‌شود. در قرآن کسانی که به آن‌ها مصيبت وارد می‌شود می‌گويند ما از خداييم و به سوی او باز روانه‌ايم. مصيبت و نقص در اموال و جان‌ها و ثمرات جزو امتحان‌های حتمی الهی برای مؤمنان شمرده شده. کجای قرآن گفته‌است برای مصيبتی که بر بزرگ و پيشوايی وارد آمده، حتی هر چند آن مصيبت بزرگ باشد، موظف به سوگواری هستيد؟ ظاهراً احاديثی هست که در کتب روايی معتبر شيعه هم نقل شده، و در آن‌ها پيامبر بعد از شهادت حمزة ابن عبدالمطلب عموی گرامی‌شان در جنگ احد به آن شکل فجيع، بعد از آن که عزاداری‌ها دامنه‌دار شد، گفتند که بيش از سه روز برای مرگ کسی عزاداری نکنيد. و مگر در خود قرآن نگفته که کسانی که ايمان و عمل صالح دارند «لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» ترس و غم از دل آنان رخت بر می‌بندد؟ پس چگونه کسانی که حزن و اندوه و عزا جلوه‌ی اصلی دين‌شان است می‌توانند ادعای پيروی قرآن را داشته باشند؟
چطور يک مصيبت را چنان ريشه‌دار می‌کنند که گويا محور مصائب تاريخ بوده؟ اين چيزی است بيشتر مسيحی، مسيحيان اعتقاد دارند که مسيح بار گناهان آدميزادگان را با رنج خود بر صليب به دوش کشيد.
در نسخه‌ی تشيع صفوی، به جای مسيح، حسين عليه‌السلام می‌نشيند و سوگواران حسين به اميد «شفاعة الحسين فی اليوم الورود» می‌گريند و می‌گريانند و «تباکی» می‌کنند!
شايد روزگاری سوگواری برای مظلوميت امام حسين، معنای تلويحی مبارزه با ظلم و ستم حاکم داشته، يک جور مبارزه‌ی منفی... اما الآن چه؟ جز اين است که اين عزاداری‌ها ابزار اصلی تحميق، و حتی تخدير هستند؟ جز اين است که حتی خود در خدمت توجيه ستم ستم‌گران واقعی هستند؟
و کسانی که می‌گريند بر حسين، صدی نود اگر ازشان بپرسی، بر مصائب خود می‌گريند، و وقتی که در پايان روضه «سبک می‌شوند» از اثر تخديری لذت‌بخش آن سخن می‌گويند که توانسته‌اند به اين بهانه «غم و غصه‌ی خودشان را خالی کنند»!
بهرنگ عزيز، سخت جای شک و شبهه دارد اين عزاداری‌ها، حتی اصل‌اش، در عاشورا. برای من که تنها به شکل يک آيين و سنت اجتماعی قابل استناد هستند و هيچ سنديت عقلانی و شرعی برايشان نمی‌يابم.

[ امين ] | [یکشنبه، ۲۰ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۲:۳۴ صبح ]


به این خاطر چهلم و نه دهم یا بیستم یا سی و سوم که در روایات آاین طور گفته شده که اولین زائرین امام حسین در چهلمین روز هد از شهادت ایشون رو زیارت کردن.

[ حمید ] | [یکشنبه، ۲۰ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۵:۰۹ صبح ]


سوال به این ساده ای جواب خیلی ساده تری داره
اصولا موضوع احترام برای برگزاری این مراسم ها در درجه ی دوم مطرخ است.
برگزاری این مراسم بیشتر برای به خاطر ماندن و فراموش نشدن برخی خوادث تاریخی مذهبی بزرگ است .
مسلما قیام و شهادت امام حسین توسط یزید جای سوال
بیشتری باید نسبت به شهادت امام حسن داشته باشدواین
تفاوت در اهمیت نمی تواند دلیل بر تبعیض یا بی احترامی باشد.
تصور کن که اگر از صد سال بیش همه مثل شما فکر می کردند الان کسی امام حسین که هیچ دوازده امام رو هم نمی شناختند.

[ اکرم ] | [یکشنبه، ۲۰ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۳:۴۰ بعدازظهر ]


بسم الله؛ من هم این چند وقت دارم به ایمن فکر می کنم، مثلا اینکه چرا نباید روزهای شاد مذهبی بیشتر بشه و انقدر کمتر از عذا ها نباشیه؟! می دونی دلیلش چیه؟! احساسی بودن اکثریت، که معنی کار امام صادق (ع) را راحت نمی فهمند، و از نبرد کربلا تنها خون، جنگ و دعوایش را می فهمند و برایشان ساده فهم تر است ...

[ محمدمسیح ] | [شنبه، ۲۶ اسفند‌ماه ۱۳۸۵، ۳:۰۰ صبح ]