دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۱۳ مهر‌ماه ۱۳۸۶

دست کوتاه ما و نخل بلند اینترنت

۱- می‌توان تصور کرد که فیلثرینگ موقتی گوگل، جی‌میل، بلاگفا و تعداد دیگری از سایت‌ها، فقط یک اشتباه عادی بوده است. اما اگر اندکی بدبین (یا حتی واقع‌بین) باشیم، مجبور می‌شویم که احساس خطر کنیم. نه خطر محدود شدن گسترده آزادی کسب و انتشار اطلاعات، که خطر قطع کامل دسترسی‌مان به اینترنت

۲- آن چه رخ داد، بعید است که تنها یک اشتباه بوده باشد. چرا که اولاً بسیار سریع و گسترده بود. در ثانی به طور هم‌زمان این اتفاق برای چند سایت افتاد. از همه مهم‌تر، قطع شدن دسترسی به جی‌میل نمی‌تواند کاملاً اتفاقی باشد.

۳- اصولاً ربات‌ها چیزی از جی‌میل نمی‌بینند. چرا که با وارد کردن آدرس mail.googl.com، وارد صفحه‌ای می‌شوند که از آن‌ها نام کاربری و گذرواژه می‌خواهد.
حتی اگر بگوییم ربات «سامان‌ده» آن قدر باهوش است که مثل موتورهای جستجو، از روی لینک‌ها، یک سایت را شناسایی می‌کند، باز هم امکان فیلثر شدن تصادفی جی‌میل نزدیک به صفر است. چرا که کسی به عنوان ممنوعی، به جی‌میل لینک نمی‌دهد.
با این اوصاف، بعید می‌دانم که این تنها یک «اشتباه» و «تصادف» بوده باشد.

۴- از کجا معلوم، آن چه رخ داد، یک آزمایش نبوده باشد!؟
آزمایشی برای ارزیابی واکنش کاربران (و جامعه) به گسترش محدودیت دسترسی از سایت‌های غیراخلاقی، سیاسی و اطلاع‌رسانی، به «همه» سایت‌ها! از وبلاگ‌ها و سرویس‌دهندگان پست الکترونیک تا همه چیز!
البته فایده دیگر چنین آزمایشی، بررسی راه‌های کاربران برای دور زدن و عبور از فیلثر می‌توانسته باشد.

۵- یک پرسش:
مگر برای رد و بدل کردن محتوای غیرقانونی، سرویس پست الکترونیک نظیر جی‌میل، کارآیی‌اش چه قدر از سایت‌هایی نظیر دلیشس، فلیکر و یوتیوب کمتر است که برای «به اشتراک گذاشتن» لینک، عکس و ویدیو به کار می‌روند و همگی مدت‌هاست که فیلثر شده‌اند؟
مگر ما در برابر فیلثرینگ این سه سایت و سایت‌های دیگری نظیر اورکات، بی‌بی‌سی و ... چه کردیم؟ در برابر محدود شدن سرعت اینترنت چه واکنشی از خود نشان دادیم؟
غیر از این است که بسیاری از اکانت‌های اورکات، مدت‌هاست که خاک می‌خورند؟ غیر از این است که کلاً عطای صدا و ویدیو را به لقایش بخشیده‌ایم؟

۶- هر چه هست، از کنار هم گذاشتن مسائلی نظیر طرح اینترانت ملی، طرح بچگانه سامان‌دهی، لایحه تسری قانون مطبوعات به پایگاه‌های اینترنتی و این فیلثرینگ آزمایشی، می‌توان به تصویر هولناکی رسید.
تصور کنید که اینترنت، محدود شود به سایت‌های سامان‌دهی شده و دسترسی به دیگر سایت‌های «نابسامان!» قطع شود. تصور کنید که قانون مطبوعات به تک‌تک وبلاگ‌هایمان اعمال شود و ما که رقیق‌ترین انتقاداتمان، از شدید‌ترین انتقادات رسانه‌های رسمی، تندتر است، به دادگاه احضار شویم یا که دست کم، بدون هیچ محکمه‌ای و به طور فله‌ای، فیلثر بپذیریم!

۷- البته این بدترین سناریوی ممکن نیست. با کوچک‌ترین تعرض، درگیری نظامی یا اغتشاشی، بعید نیست که اینترنت کلاً قطع شود و مثلاً فقط به برخی ادارات و مراکز دولتی داده شود. به هر حال متأسفانه سر خط اینترنت، قانوناً به دست دولت است و نقاط تماس بین‌المللی (ICPها) یا دولتی‌اند یا تحت نظارت دولت.

۸- به هر حال اگر علاوه بر سایت‌ها و وبلاگ‌هایمان، گوگل و یاهو هم فیلثر شوند، اتفاق خاصی نمی‌افتد. صدای داخلی‌ها که به جایی نمی‌رسد و صداهای خارجی‌ها هم که اگر به جایی می‌توانست برسد، به سنگسار و زندان می‌رسید.
متأسفانه یک پاپاسی هم برای گوگل و یاهو درآمد نداریم که منتظر باشیم مثل چین، با دولت مذاکره کنند.

۹- توضیح: برای پرهیز از هرگونه خیس و تر شدن اتفاقی یا اتوماتیک به وسیله حضرت معظم، عالی‌جناب «فیل» از واژه مجعول و بی‌معنای «فیلثرینگ» در این نوشتار استفاده شد. به بزرگی خودتان ببخشایید.
دست ما کوتاه و شیرفلکه اینترنت در دست آقایان!

پی‌نوشت: الان دقت کردم. دیدم از شش سایتی که در قسمت «مورد علاقه» گذاشته‌ام، پنج عدد دچار فیلثرینگ شده‌اند و ششمی هم مبتلا به توقیف!

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک
يادداشت‌هاي شما (10) || لينک دائم
 
سه شنبه ۱۰ مهر‌ماه ۱۳۸۶

عملیات سوسیس ایرانی

۱- وقتی یک گردن‌کلفت، شما را به زمین پرت می‌کند، چه می‌کنید؟
یک مشت حواله چشم چپش می‌کنید؟
شما هم او را هل می‌دهید؟
او را تهدید می‌کنید که به مشتتان را به چشم چپش خواهید کوبید؟
به او هشدار می‌دهید که شما هم هلش خواهید داد؟
راهتان را می‌کشید و می‌روید؟

۲- مایکل مور، سال ۱۹۹۵ فیلمی ساخت به نام «Canadian Bacon» که صدا و سیما بارها پخشش کرده با نام «عملیات سوسیس کانادایی»
ماجرا از این قرار است که با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، آمریکا دچار فقدان دشمن شده و کارخانه‌های اسلحه‌سازی‌اش خوابیده‌اند. وقتی تلاش‌ها برای ترغیب روسیه به آغاز دوباره جنگ سرد، ناکام می‌ماند، آمریکایی‌ها «کانادا» را به عنوان دشمن جدیدشان انتخاب می‌کنند و ...

۳- در بخشی از فیلم، رییس‌جمهور روسیه به دعوت رییس‌جمهور آمریکا به این کشور سفر می‌کند. رییس‌جمهور آمریکا می‌گوید: «رفیق! اون روزهای جنگ سرد یادته؟ چه قدر روزهای خوبی بود... بیا دوباره شروع کنیم»
و جواب می‌شنود: «آقای رییس‌جمهور! خواهش می‌کنم. این دلیل دعوت ما به اینجاست!؟ ما رسماً بی‌خیال شده‌ایم! شما برنده شدین! ما شدیداً مشغول تکمیل شبکه فاضلاب خونگی هستیم.»
در اینجا طرف آمریکایی، به منظور تحریک روس‌ها، رییس‌جمهور روسیه را هل می‌دهد و به زمین می‌اندازد. واکنش رییس‌جمهور روسیه را می‌توانید حدس بزنید!؟

۴- خب این واقعیت غیر قابل انکاری است که آمریکا، به خاطر نقشی که برای خودش در دنیا تعریف کرده، همیشه نیاز به یک «دشمن» و «خطر جدی برای جهان و آمریکا» دارد. در نتیجه دست به چنین عملیاتی می‌زند.
برای چند دهه، این پروژه «عملیات سوسیس کمونیستی» و «عملیات سوسیس روسی» بود. بعد از به پایان رسیدن آن، پروژه‌های دیگری اجرا شد مثل «عملیات سوسیس کُره‌ای» و «عملیات سوسیس لیبیایی» و «عملیات سوسیس یوگوسلاو» و «عملیات سوسیس افغانی» و «عملیات سوسیس عراقی» و ...

۵- در حال حاضر هم پروژه‌های در دست انجام، «عملیات سوسیس اسلامی» و «عملیات سوسیس ایرانی» هستند و الحمدلله، خوب هم دارند به پیش می‌روند.
بالاخره کارخانه‌های اسلحه‌سازی و رسانه‌ها و ملت آمریکا و چه بسا همه دنیا، خوراک می‌خواهند و چه خوراکی هم بهتر از «دشمنان بشریت» و «تهدیدکنندگان صلح جهانی»؟ خدا را چه دیدید؟ اگر روزی، لازم شود، حتی «عملیات سوسیس چینی» را هم می‌توان استارت زد.
زندگی بدون «دشمن» که نمی‌شود. می‌شود؟

۶- این همه قصه به هم بافتم که بگویم گاهی اوقات که حریف محترم، گردن‌کلفت است، بهتر است به جای کل‌کل کردن و کم نیاوردن و یکی به دو و تهدید به «ویلچرنشینی اسراییل، در صورت حمله آمریکا به ایران» قضیه را جور دیگری فیصله دهیم. می‌توانیم برگردیم بگوییم: «بی‌خیال آقا جان! ما باختیم! برو پاچه یکی دیگه رو گاز بگیر. بیا مثلاً پاچه عربستان رو گاز بگیر که هم نفتش بیشتره، هم بن‌لادن داره. اصلاً ما هم پایه‌ایم!»

۷- عزیز من! وقتی طرف زورش زیاد است و دلش هم می‌خواهد دعوا کند، اگر وارد مبارزه نشوی، اوست که ضرر می‌کند و «حالش گرفته می‌شود»
شما هم به جای احساس «منجی عالم بشریت» بودن و تلاش برای «رفع ظلم حاکم بر نظام جهانی» بیا فکری به حال بیکاری و تورم کشورت کن که تحریم، خط تولید لوگان (تندر، L90) را نخواباند و وزیر مسکن نگوید که «فقط ۳۳ درصد مردم اجاره‌نشین‌اند»
آخر پدرت خوب، مادرت خوب! ۳۳ درصد مردم که یعنی از هر سه نفر، یکی اجاره‌نشین است. یعنی ۲۵ میلیون نفر اجاره‌نشین!

۸- فکر می‌کنم مسأله آمریکایی‌ها، صلح جهانی و حقوق بشر و این‌ها نیست. بدون تعارف، به دشمن نیاز دارند. اگر شش ماه نتوانند به ما گیر بدهند، می‌روند دنبال یک «دشمن» دیگر و قضیه (حداقل موقتاً) فیصله می‌یابد.
البته ما فعلاْ بهترین نقش را در نمایش‌نامه مورد علاقه آن‌ها بازی کرده‌ایم. جواب «های» را با «هوی» داده‌ایم؛ هر روز، نسخه‌های جور و واجور برای مسائل مختلف پیچیده‌ایم؛ تهدید کرده‌ایم؛ زیر بار نرفته‌ایم و ...
فکر می‌کنم بهترین دوست فعلی آمریکا و جنگ‌طلبی‌هایش، خود ما باشیم. چرا که آن‌ها «دشمن» را دوست دارند و «رقیب» را نه.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک
يادداشت‌هاي شما (3) || لينک دائم