شنبه ۱ تیرماه ۱۳۸۷
گل خالی زدن هم عرضه میخواهد
۱- هنوز چند ساعتی بیشتر از آغاز تابستان نگذشته است. هنوز یک ماه و نیم تا اواسط مرداد، زمانی که مصرف برق در کشور به اوج میرسد، باقی مانده است. اما نزدیک یک ماهی میشود که هفتهای سه یا چهار بار برق میرود؛ یک روز صبح، روز دیگر عصر؛ یک بار ظهر، یک بار هم شب. یک بار دو ساعت؛ یک بار چهار ساعت. حتی برنامه مشخصی هم ندارد.
۲- تازه اینجا تهران است؛ پایتختی که بیش از هر شهر دیگری، «توی چشم» است و به همین خاطر، آخرین انتخاب مسئولین برای قطع برق و گاز محسوب میشود. خبرنگاران رسانههای خارجی مجاز نیستند از این شهر بدون اجازه گرفتن، خارج شوند. دولتها هم همیشه سعی کردهاند که ناتوانیهایشان، کمترین نمود ممکن را در این شهر داشته باشد.
اینجا تهران است و یک روز در میان، چند ساعتی برق میرود.
۳- یادم هست که اوایل دهه ۷۰، در کنار اخبار مربوط به اعلام کوپن، یک ستون هم در روزنامهها به انتشار جدول خاموشیها اختصاص داشت و میدانستی که از فلان ساعت تا بهمان ساعت، قطعاً برق قطع میشود. اما به تدریج با فاصله گرفتن از پایان جنگ و ساختن نیروگاههای بیشتر، این جدول هم از روزنامهها حذف شد و قطعیهای برق، به حوادث محدود شد. اخبار کوپنی هم کمکم، هر چند دیرتر از جدول خاموشیها، از روزنامهها حذف شدند.
۴- واقعیت این است که انرژی در ایران مجانی است. دولت میگوید که سهمیه ۱۲۰ لیتری ماهانه، برای نیازهای اکثر صاحبان خودروهای شخصی کافی است. این یعنی ۱۲ هزار تومان هزینه ماهانه برای سوخت. این کجا و خط فقر چند صد هزار تومانی کجا؟ قبض آب و برق و گاز هم هیچ وقت بخش مهمی از هزینههای یک خانواده را تشکیل نداده است. دولتها هم هیچ وقت قصد نداشتهاند که قیمتها را به میزان معنیداری افزایش بدهند. معنیدار به این معنا که دیگر بدون نیاز به قسم و آیه یا خواهش و التماس، خود مردم مصرفشان را پایین بیاورند.
۵- قیمت نفت آن قدر بالا رفته که دولت از همه چیز و همه کس بینیاز است. مجلس و قانون بودجه که کلاً مشکلی برای دولت نهم نبوده است و تصمیمگیریهایش نیاز به گذر از آن فیلتر ندارد. سازمان مدیریت و برنامهریزی هم که به سلامتی منحل شد تا مشکلی با خرج کردن پول، به نحو دلخواه رییسجمهور وجود نداشته باشد.
۶- یک داستان: خرداد پارسال، رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی، نامهای به رییسجمهور نوشت و در آن از کمبود حتمی گاز در زمستان خبر داده بود. البته دلیل این کمبود هم بیشتر از رشد سرسامآور سالانه مصرف در کشور، به بهرهبرداری نرسیدن فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی در موعد مقرر بود. زمستان رسید و گاز قطع شد؛ در حالی که همان اوایل تابستان، کلک سازمان مدیریت و برنامهریزی کنده شده بود.
۷- دولت نهم کاری کرده است که واقعاً و از صمیم قلب به «کارگزاران» ایمان آوردهام. اصلاً به فرض هم که آنها دزد بوده باشند؛ به هر ترتیب، وضع مملکت در سالهای تصدی آنها، نه تنها بدتر نشد، که اندکی هم بهتر شد. این طور منظم و پشت سر هم برق نمیرفت. هر دولت و مدیر عاقلی میداند که با رشد سالانه ۱۰ درصدی مصرف برق، نمیشود از افزایش ظرفیت و ساخت نیروگاههای جدید غافل ماند. اما برخی آن قدر در خیالپردازیهای هستهایشان غرق شدهاند که این موارد اصلی و اساسی را فراموش کردهاند.
۸- دولت نهم هم پول داشت؛ هم اختیار. اگر میرفت و با آمریکا هم رابطه برقرار میکرد، کسی زورش نمیرسید که تهمت نامسلمانی را به این دولت بزند. نه طلابی پیدا میشدند که کفنپوشان به خیابان بریزند و نه نیرویی نظامی، باند فرودگاه را میبست یا تهدید به دست به کار شدن میکرد. هر که را هم که خواستند، برکنار کردند و آوردند. هر چه بوده، تصمیمگیری، انتخاب و اختیار خود دولت بوده است. هر بار که برق، فقط به دلیل پیشی گرفتن مصرف از تولید قطع میشود، پیش خودم میگویم: «گل خالی زدن هم عرضه میخواهد»
یادداشتهای شما:
خیلی خوب گفتی... مختصر و مفید! دلم یک کمی خنک شد... ولی جداً باید کاری کرد...
[ مستر ایکس ] | [شنبه، ۱ تیرماه ۱۳۸۷، ۸:۱۳ بعدازظهر ]هوشمندانه و موشکافانه
[ پژوهنده ] | [یکشنبه، ۲ تیرماه ۱۳۸۷، ۳:۲۱ صبح ]بسیار دردناک است
[ yalda ] | [سه شنبه، ۴ تیرماه ۱۳۸۷، ۳:۰۵ بعدازظهر ]