پنجشنبه ۶ تیرماه ۱۳۸۷
افسانه مرغ تخمطلا و طرح پرداخت نقدی یارانهها
۱- بچه که بودم، نوار قصهای داشتم به نام «مرغ تخمطلا»
در بخشی از داستان، چند خروس به خواستگاری این مرغ تخمطلا میآمدند و او از هر یک میپرسید که چرا میخواهند با وی ازدواج کنند. یادم است که یکی از این خواستگاران میگفت: «تو شب و روز کار بکنی؛ خیال من راحت باشه.»
۲- خندهدار است؛ اما این داستان و حرف، شباهت عجیبی به خواست دل بسیاری از ما ایرانیان دارد. فقط اسم عروس مربوطه، دولت است؛ تخم طلایی هم همان نفتی است که میفروشد؛ و آرزوی ما (یا شاید حق ما) این است که آب مجانی باشد؛ برق و گاز و بنزین و نان هم مجانی باشد و سر ماه، پول نفت را بیاورند دم خانه، تحویلمان بدهند تا «خیال ما راحت باشه.»
احسنت! چه ملت کاری و باعزتی!؟
۳- اما واقعیت این است که این تخم طلایی، اگر چه گرانبهاست، اما از آنجا که تعداد نانخورها، از ۷۰ میلیون هم بیشتر است، اگر بخواهد به تساوی بین همه تقسیم شود، با وجود قیمت ۱۴۰ دلاری هر بشکهاش، سهم هر نفر در ماه صد هزار تومان هم نمیشود. (این مطلب را ببینید.)
۴- درست است که فعلاً پول نفت را در خانه نمیآورند؛ اما خیلی چیزها عملاً مجانی هستند. فراموش نکنیم که این روزها، هر تن بنزین و گازوییل حدود ۱۲۰۰ دلار (لیتری تقریباً یک دلار) قیمت دارد؛ اما مصرفکننده ایرانی، برای هر لیتر بنزین، یکنهم این قیمت و برای هر لیتر گازوییل، کمتر از یکپنجاهم این قیمت را میپردازد. حتی قیمت هر کیلو گندم هم ۴۰۰-۳۰۰ تومان است؛ اما نانوایان برای هر کیلو آرد، تنها دو تومان میپردازند.
۵- یک سال از روزی که سهمیهبندی بنزین آغاز شد، میگذرد. اگر اندکی منصف باشیم، سهمیهبندی بنزین، یکی از معدود کارهای درستی بود که دولت نهم انجام داد؛ اگر چه همین کار را هم به درستی انجام نداد.
۶- این را باید پذیرفت که دولتهای پیشین، نه دولت هاشمی رفسنجانی و نه دولت خاتمی، ممکن نبود که بتوانند بنزین را سهمیهبندی کنند؛ پا پس نکشند و سر کار هم باقی بمانند. فشارهای وحشتناک افکار عمومی (بخوانید محافل قدرت) کاری میکرد که مجبور میشدند از ادامه کار منصرف شوند؛ چنانچه دولت هاشمی، طرح تعدیل را در میانهی کار تعطیل کرد. تنها شاید دولت میرحسین موسوی با حمایت بنیانگذار جمهوری اسلامی میتوانست چنین طرحی را به اجرا بگذارد و سقوط نکند.
۷- سهمیهبندی بنزین، به خودی خود کار درستی نیست. اما وقتی کشور از معضل یارانههای سوخت و عادت کردن مصرفکنندگان به سوخت ارزان (و تقریباً مجانی) رنج میبرد، این یکی از بهترین و سریعترین شیوهها برای حذف این یارانهها و رفتن به سمت واقعیسازی قیمت است. دولت با عرضه بنزین اضافه به قیمت لیتری ۴۰۰ تومان در طول تعطیلات عید، قدم اول را برداشت و حالا با حذف سهمیه سوخت خودروهای گرانقیمت، گام دوم را در این راه برداشته است.
۸- اما چرا میگویم این کار، به درستی انجام نشده است؟
دلیلش، همان نوع استفادهی تبلیغاتی دولت نهم و شخص رییس آن است که این طرح را به مثابه امکانی دیگر برای کسب رأی میبیند. یک روز سهمیه بنزین سفر میدهد و روز دیگر، دست در جیب ملوکانه (بخوانید خزانه کشور) میکند و بنزین، عیدی میدهد و سپس برای تأمین هزینه این حاتمبخشیهایش، لایحه برداشت از حساب ذخیره نذری به مجلس میبرد.
۹- طرح جدید دولت برای پرداخت نقدی یارانهی سوخت، اگر به اجرا در بیاید، بخشی از آن رؤیای همیشگی آوردن پول نفت در خانه را برای ایرانیان محقق میکند. فکر میکنم هر طرحی که بتواند یارانههای غیرمنطقی سوخت را حذف کند، شایسته تقدیر است.
اما هنوز این سؤال برایم باقی است که آیا قرار است هر ایرانی، یک مستمریبگیر دولت باشد؟ به راستی چرا همه جای دنیا، دولتها از مردم پول (مالیات) هم میگیرند و در کشور ما، قرار است مردم در خانه بنشینند و دولت هم ماه به ماه به آنها پول (صدقه) بدهد؟
لینک مطلب در بالاترین
یادداشتهای شما:
عزیزم کسی نمیخاد صدقه بگیره. شما که صدقه های! گرفته شده توسط مردم رو با خارج مقایسه میکنی بهتره در آمد و امکانات اونا رو هم مقایسه کنی.
همیشه یک طرف رو نبینید.