دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
پنجشنبه ۲۰ تیر‌ماه ۱۳۸۷

آخر بازی هسته‌ای و بسته انشاءالله پیشنهادی

۱- شطرنج‌بازان ماهر به خوبی می‌دانند که این مهم نیست که بازی را با چه گشایشی آغاز می‌کنید؛ ایتالیایی، روی لوپز، سیسیلی، هندی، گامبی شاه، گامبی وزیر یا حتی اوران‌گوتان!
چرا که چه سفید باشید و چه سیاه، اولاً گشایش شما به نحوه بازی و انتخاب‌های حریفتان هم بستگی دارد و در ثانی، هیچ گشایشی خود به خود شما را برنده یا بازنده بازی نمی‌کند.
حتی تشخیص دقیق نتیجه بازی در میانه آن هم میسر نیست. حساس‌ترین و اصلی‌ترین بخش بازی شطرنج، زمانی است که اکثر مهره‌های دو طرف، از بازی خارج شده‌اند؛ پرده‌ها کنار رفته و خیلی چیزها عیان است.
«آخر بازی» است که نتیجه را مشخص می‌کند. شطرنج‌باز ماهر در آخر بازی می‌تواند یک پوزیسیون بازنده را به پات بکشاند و شطرنج‌باز آماتور، پوزیسیون برنده را به باد می‌دهد و شکست‌خورده از بازی خارج می‌شود.

۲- شطرنج هسته‌ای ایران و غرب به جایی رسیده که می‌شود وارد «آخر بازی» شد. وزیر به وزیر کرده‌ایم؛ دو رخ، دو فیل و یک اسب را قربانی کرده‌ایم و به جایش، پیاده‌ای را به ردیف هفتم رسانده‌ایم و با «کیش دائم» غرب مواجهیم. وضع حریف از نظر مهره بسیار بهتر است. هر چه بازی در این مرحله بیشتر ادامه پیدا کند، به دلیل قوای بهتر حریف، مهره‌ی بیشتری از دست می‌دهیم؛ حتی اگر فعلاً دست حریف از پیاده‌ی ردیف هفتم ما کوتاه باشد.
باید قبول کرد که هر چه زودتر وارد «آخر بازی» شویم، مهره‌های کمتری را از دست داده‌ایم و فاصله قوای دو طرف، کمتر است.
فراموش نکنید! باید «آخر بازی» را بازی کرد تا مسابقه تمام شود و در این «آخر بازی» بیش از مهره‌ها، مهارت است که نقش دارد.

۳- چند باری نوشته‌ام که با این استراتژی (غنی‌سازی اورانیوم در ایران) مخالفم. اما به هر ترتیب، پیاده‌ای را که با دادن قربانی‌های زیاد، لب مرز وزارت رسانده‌ایم، نباید به همین سادگی از دست بدهیم و اگر قربانی‌اش می‌کنیم، باید در برابر چیزی ارزشمند قربانی‌اش کنیم. اما سؤال این‌جاست که بسته پیشنهادی فعلی غرب و مشخصاً ۱+۵، آن قربانی باارزش است؟

۴- اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم، بسته پیشنهادی فعلی، به زبان خودمانی‌تر، مشتی «انشاءالله» بیشتر نیست. از همان «ان شاء الله»هایی که مثلاً در قرارداد تولید پژو ۲۰۶ یا لوگان می‌شد دید که انشاءالله (یعنی اگر خدا بخواهد) مثلاً ۲۰، ۳۰ یا ۵۰ درصد تولیدات ایران، به کشورهای دیگر صادر می‌شوند و انشاءالله شرکت اروپایی فلان قدر از قطعه‌سازان وطنی، قطعه می‌خرد و زمینه صادرات فراهم می‌کند و چه و چه. مشتی «وعده‌ی سر خرمن» یا در ادبیات علی لاریجانی: خروس قندی!

۵- اگر واقعاً مسئولان عالی‌رتبه جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده باشند که بایستی از این مرحله گذشت و وارد «آخر بازی» شد، عالی است. حتی اگر ارائه بسته پیشنهادی ایران در مقابل بسته پیشنهادی آن‌ها، نشانه‌ای از تمایل به دیپلماسی فعال (به جای دیپلماسی منفعلانه) باشد، تحسین‌برانگیز است.
اما اگر همه این داستان‌ها، فقط برای خریدن وقت و کش دادن بازی به امید وزیر شدن پیاده ردیف هفتم و قلع و قمع مهره‌های حریف با این مهره پرقدرت باشد، باید گفت «زهی خیال باطل.» چرا که ماندن در این مرحله، فقط برتری مهره‌ای طرف مقابل را بیشتر می‌کند و هر وقت روس‌ها نیروگاه برق هسته‌ای بوشهر را راه‌اندازی کردند، پیاده ایران هم وزیر می‌شود. (چیزی در حد محالات است)

۶- ماندن در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» فعلی، هیچ نفعی برای ما ندارد. حتی اگر (بنا به گفته‌ی غرب) هدف ایران ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای باشد و به این هدف دست هم بیابد، آن قدر وقت گذشته که یک شاه برایمان مانده و یک وزیر در آن طرف میدان؛ و هر دو با انبوه مهره‌های طرف مقابل، محاصره شده‌اند که چند تایی از این مهره‌ها هم وزیر هستند و آن روز وزیر (و نه پیاده ردیف هفتم) خود را باید در مقابل هیچ، از دست بدهیم و چه بسا به جای پات شدن، مات شویم.

۷- فکر می‌کنم اگر وضع با همین روند پیش برود، بعید نیست روزی برسد که مثلاً به جای سه قطعنامه، ۱۰ قطعنامه در تحریم ایران صادر شده باشد و کل بسته پیشنهادی آقای سولانا، لغو نیمی از قطعنامه‌ها باشد.
از طرف دیگر، بسته پیشنهادی فعلی غرب، عملاً خالی است و بعید است حاضر شوند چیزی درون آن بگذارند. چه کنیم؟
جهنم و ضرر. می‌شود لااقل این دُر غلتان را خودمان در سطل بیندازیم؛ اما با خروس قندی عوضش نکنیم و آقای رییس‌جمهور با کمال افتخار، نطق کنند و از «حفظ عزت ملت ایران» سخن بگویند.

لینک در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

ba salam , fagat khastam begam ke as tarhe safheye saiteton khyli khosham amad . vaghean ali ast.

[ ali ] | [جمعه، ۲۱ تیر‌ماه ۱۳۸۷، ۱۱:۲۶ بعدازظهر ]


تحلیلتان عالی بود دست مریزاد

[ من ] | [شنبه، ۲۲ تیر‌ماه ۱۳۸۷، ۱۰:۱۸ صبح ]


salam.
ba nazare shoma mokhalefam
magar na inke barha dar ghoran karim zekr shode ke ba zalem moghabele bayad kard
agar dolatmardane america emroz irane hastei ra terorist minamand
yaghin bedanid farda niz bayad baraye hozore gostarde dar fazaye bironiye koreye khaki bayad az nasa taeidiye begirm

[ mohsen ] | [دوشنبه، ۸ مهر‌ماه ۱۳۸۷، ۵:۳۲ صبح ]


esmo adres bemone faghat begam ye chizaii shenidi am say kon be kalamye30ya30 bishtar deghat koni 30ya30 ya siasat baziye shatranj nist balke hasele talash bachehaye pake in sarzamine ariaiye na vatan foroshhaii mesle............you albate sharmande ke in ro migam aval mozeamo roshan konam man ham az akhond jamaat badam miad am yek s@nt az khake vatanamo be jaye ye gharye on a nemidam va yadet bashe ke dadashaye mano to hastan ke daran eftekhar vase in malekat miaran va khoshhal bash ke dooshmane mano to narahate na khandoon .

[ iman ] | [شنبه، ۲۰ مهر‌ماه ۱۳۸۷، ۵:۱۶ صبح ]