دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
چهارشنبه ۱۷ مهر‌ماه ۱۳۸۷

وقتی آقایان عصبانی می‌شوند

۱- دیدن مصاحبه تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد و مناظره جان مک‌کین و باراک اوباما تنها به فاصله چند ساعت، جالب است؛ حتی اگر احمدی‌نژاد جز سفسطه و متهم کردن این و آن، کاری نکند و اوباما و مک‌کین در هیچ موردی، مخصوصاً ایران، حرف تازه‌ای برای گفتن نداشته باشند.

۲- نکته مشترک این مصاحبه و آن مناظره، عصبانی شدن محمود احمدی‌نژاد و جان مک‌کین و البته سخن گفتن نامحترمانه و بی‌ادبانه این دو بود.

۳- این اولین بار بود که می‌دیدم محمود احمدی‌نژاد به وضوح عصبانی شده و با لحنی تند، منتقدانش را «دروغگو» می‌خواند.
در آن سوی دنیا هم جان مک‌کین در جایی از مناظره، اوباما را «آن فرد» (That Person) و در جایی دیگر، او را «آن یکی» (That One) خطاب کرد که به وضوح خطابی نامحترمانه و توهین‌آمیز است.

۴- به جای پرداختن به همه گفته‌های احمدی‌نژاد، بهتر است یک مورد را مطرح کنم.
آقای رییس‌جمهور، موجودی حساب ذخیره ارزی را «برای چند سال کشور» کافی دانست (که با این حجم بودجه دولت، چنین ادعایی عجیب است) و البته رقم موجودی حساب را «محرمانه» خواند.
در آن طرف دیگر دنیا، باراک اوباما درباره میزان بدهی ملی آمریکا (که به گفته‌ی وی بیش از ده هزار میلیارد دلار است) سخن می‌گفت.
نکته این است که تغییر میزان ذخیره ارزی، مساوی اختلاف درآمد و هزینه کشور است و هر دوی این ارقام در بودجه سالانه کشور و گزارش تفریغ آن می‌آید. بهتر است در مورد این‌که چه چیزش محرمانه است، قضاوتی نکنم.

۵- سؤالی که کسی از احمدی‌نژاد نپرسید، این است که چرا کابینه‌اش این چنین ناپایدار است و چرا همیشه وزیری دارد می‌آید و دیگری می‌رود.
ولی مهم‌تر این است که وقتی سیاستمداری این چنین عصبانی می‌شود و شروع به حمله به دیگران می‌کند، مشخص است که به قول اوباما «ایده و راه حلی ندارد و زمانش به سر آمده است» و طبیعی است که این چنین بازی را در نظر افکار عمومی ببازد. (نگاهی به اعداد و ارقام نظرسنجی‌های بعد از مناظره بیندازید.)

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک
يادداشت‌هاي شما (5) || لينک دائم
 
یکشنبه ۱۴ مهر‌ماه ۱۳۸۷

شباهت‌های سارا پیلین به یک سیاستمدار وطنی

۱- امسال توانستم مناظره‌های انتخاباتی آمریکا را مستقیم ببینم؛ هم مناظره باراک اوباما و جان مک‌کین و هم مناظره جو بایدن و سارا پیلین را.

۲- به نظرم یکی از بهترین نکات این است که در هیچ یک از این دو مناظره، حرفی از حمله نظامی به ایران نشد. با وجود تأکید نامزدهای هر دو حزب بر «خطر دستیابی ایران به بمب هسته‌ای» هر چه بود، صحبت از مذاکره بود و متأسفانه تحریم‌های شدیدتر.

۳- اوباما در مناظره، هم زیاد تته پته کرد؛ هم تپق‌ زد (یک بار جان مک‌کین را «تام» و یک بار «جیم» خطاب کرد) و جمله «حق با جان است» را چند باری تکرار کرد (که به قول یکی از تحلیل‌گران سی‌ان‌ان «احمقانه‌ترین» جمله‌ای است که می‌شود در یک مناظره گفت.)
در مقابل، جان مک‌کین هم بسیار خونسرد و مسلط بود و هم مغرور و محکم؛ درست مثل یک فرمانده نظامی
پس از پایان مناظره، انتظار داشتم نظرسنجی‌ها مک‌کین را برنده مناظره اعلام کند؛ اما انگار آمریکایی‌ها به حرف‌ها و بحث‌ها هم گوش می‌کنند! هم جای شگفتی است و هم جای خوش‌وقتی. چرا که گفته می‌شد که آمریکایی‌های معمولی، بیشتر به شخصیت نامزدها توجه می‌کنند و ترجیح می‌دهند «یکی مثل خودشان» را انتخاب کنند.
به همین خاطر است که از سابقه استادی اوباما در دانشگاه هاروارد، حرفی به میان نمی‌آید.

۴- اما در مناظره نامزدهای نیابت (یا معاون اولی) رییس‌جمهور آمریکا، جو بایدن از دولت جورج بوش انتقاد کرد که چرا اجازه برگزاری انتخابات در فلسطین را داده است؛ وقتی که می‌دانسته در این انتخابات، حماس پیروز می‌شود و به گفته بایدن، «مشروعیت قانونی» می‌گیرد.
این دیدگاه شرم‌آور، دقیقاً همان چیزی است که سیاست آمریکا در خاورمیانه بوده است و درست به همین دلیل است که امیرنشین‌های خلیج فارس که در اکثر آن‌ها، حتی از یک انتخابات تشریفاتی هم خبری نیست، بهترین دوستان آمریکا هستند.
به عقیده آقای بایدن، دموکراسی فقط وقتی خوب است که نتایج مورد نظر آمریکا را به همراه بیاورد. از این منظر، انتخاباتی که در آن معلوم نیست چه کسی پیروز می‌شود، بد است یا به بیان بهتر، نظر مردم دیگر کشورها فقط وقتی مهم است که منافع آمریکا را تأمین کند.
به نظرم باید دستگاه دیپلماسی فعلی آمریکا را بابت این‌که جلوی قدرت گرفتن قانونی حماس در فلسطین، حزب‌الله در لبنان و شیعیان در عراق را نگرفته است، تحسین کرد.

۵- و اما بحث شیرین سارا پیلین!
خانم پیلین تا به امروز (به جز یک مصاحبه «فاجعه‌بار» با کیتی کورک) با هیچ رسانه و خبرنگاری مصاحبه نکرده است. ایشان بیشتر (همان گونه که در صحبت‌های آخرشان در این مناظره گفتند) علاقه دارند «مستقیماً با ملت آمریکا سخن بگویند.» به بیان بهتر، ترجیح می‌دهند سخنرانی کنند تا به پرسش‌های سخت خبرنگاران سمج و تیزبین پاسخ بگویند.
اتفاقاً در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ کشور خودمان هم یک نامزد (و فقط یک نامزد) بود که حاضر نشد با روزنامه شرق برای ویژه‌نامه انتخاباتی‌اش مصاحبه کند و بیشتر ترجیح می‌داد سخنرانی کند. هنوز هم بیشتر ترجیح می‌دهد سخنرانی کند!

۶- و اما نکته جالب‌تر در مورد سارا پیلین
به این ویژگی‌های خانم پیلین دقت کنید:
• عشوه‌گری و زدن لبخندهای ملیح جلوی دوربین‌های تلویزیونی
• ادعای نبودن در قدرت و ادعای تغییر ساختارهای فاسد
• فراری بودن از خبرنگاران رسانه‌ها
• علاقه به صحبت کردن با «ملت آمریکا»
• تلاش برای نشان دادن خود به شکل «یکی مثل بقیه مردم»
• سخن گفتن مثل مردم عادی
• علاقه به رشد جمعیت و مخالفت با تنظیم خانواده
• ایجاد مد (عینک سارا پیلینی)
• تقسیم پول نفت بین مردم آلاسکا
این ویژگی‌ها شما را یاد یکی از سیاستمداران وطنی نمی‌اندازد!؟

۷- وقتی سارا پیلین جلوی دوربین، رو به ده‌ها میلیون نفر بیننده تلویزیونی، چشمک زد، دلم می‌خواست لنگه کفشی چیزی دم دستم بود که به سمت تلویزیون پرتاب کنم.

پ.ن: یک نکته را هم یادم رفت که بنویسم. حتی دموکرات‌ها هم از «پیدا کردن و کشتن» اسامه بن‌لادن صحبت می‌کنند. ببخشید؛ ولی حتی به سران حزب نازی هم امکان محاکمه و دفاع از خود داده شد. صدام هم پیش از اعدام، محاکمه شد. آیا حقوق بشر ایجاب نمی‌کند که به جای «پیدا کردن و کشتن» به دنبال «دستگیری و محاکمه» اسامه بن‌لادن باشند؟

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک
يادداشت‌هاي شما (6) || لينک دائم
 
چهارشنبه ۱۰ مهر‌ماه ۱۳۸۷

مسأله، جعلی بودن مدرک کردان نیست

۱- بالاخره، دو ماه پس از طرح موضوع مدرک وزیر کشور، علی کردان اعتراف کرد که مدرک دکترای افتخاری او از دانشگاه آکسفورد، جعلی است.

۲- همین که علی کردان، حاضر شده به موضوعی که همه (به جز او، رییس‌جمهور و اعضای هیأت دولت) آن را می‌دانستند، اعتراف کند، خودش امر مبارکی است. هر چند که مانند هر سیاستمداری، سعی کرده با سفسطه، آن را از گردن خودش باز کند و گناه مدرک جعلی را به گردن کس دیگری بیندازد.

۳- محمود احمدی‌نژاد گفته بود: «خدمت نیازی به این کاغذپاره‌ها ندارد.» باید اعتراف کنم که در این زمینه با او موافقم. هر چند که بهتر می‌دانم این جمله را این گونه بیان کنم: «داشتن یک مدرک، نشان‌دهنده لیاقت و توان مدیریتی یک شخص نیست» و این موضوع، مخصوصاً در ایران اثبات شده است که نه داشتن مدرک دکترا، شرط کافی برای لیاقت یک مدیر است و نه نداشتنش، نشانه ناتوانی او.

۴- اما همین ماجرا نشان‌دهنده این است که علی کردان، لیاقت تصدی وزارت کشور و برگزاری انتخابات را ندارد. چرا که شخصی که نمی‌تواند قضاوت درستی درباره مستند یا جعلی بودن یک مدرک دانشگاهی، آن هم دکترای افتخاری، آن هم از دانشگاه آکسفورد، داشته باشد، قطعاً صلاحیت پاسداری از رأی مردم، قضاوت درباره تقلب در انتخابات و مقابله با آن را ندارد.

۵- بد نیست اخبار مربوط به این مدرک (و نه دیگر موارد مطروح شده درباره کردان یا سایر مقامات) را مرور کنیم:
• ۱۵ مرداد: در جلسه رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی، روح‌الله حسینیان صحت مدرک دکترای علی کردان را زیر سؤال برد.
• ۱۶ مرداد: سایت الف با استعلام از دانشگاه آکسفورد، اعلام کرد که این دانشگاه برای شخصی به نام علی کردان، مدرک دکترا صادر نکرده است.
• ۱۹ مرداد: روابط عمومی وزارت کشور، رسانه‌ها را تهدید کرد در صورت تشکیک در مدرک کردان، با پیگیرد قضایی مواجه خواهند شد.
• ۲۰ مرداد: سایت الف، اشکالات متعدد نگارشی و ویرایشی مدرک منتشر شده را فهرست کرد.
• ۲۰ مرداد: معاون حقوقی و پارلمانی رییس‌جمهور اعلام کرد که علی کردان از رسانه‌هایی که مدرک وی را زیر سؤال برده‌اند، شکایت کرده است.
• ۲۱ مرداد: علی لاریجانی در حکمی به رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، از وی خواست مدرک کردان را بررسی کند.
• ۲۱ مرداد: دانشگاه آکسفورد با صدور بیانیه‌ای، اعطای مدرک به علی کردان را تکذیب کرد.
• ۲۲ مرداد: سایت «الف» به جرم پیگیری موضوع مدرک کردان، توقیف (فیلتر) شد.
• ۲۶ مرداد: دانشگاه آکسفورد، بیانیه‌ای رسمی درباره مدرک علی کردان صادر کرد و آن را بر روی سایت خود قرار داد.
• ۲۹ مرداد: سخنگوی قوه قضاییه از شکایت علی کردان از «اتهام‌زنندگان» خبر داد.
• ۶ شهریور: وزیر علوم گزارش‌ها درباره تأیید مدرک تحصیلی علی کردان، وزیر جدید کشور را تکذیب کرد.
• ۱۰ شهریور: رییس دفتر محمود احمدی‌نژاد اعلام کرد تأییدیه مدرک تحصیلی علی کردان از دانشگاه آکسفورد دریافت شده است.
و بالاخره:
• ۹ مهر: علی کردان در نامه‌ای به رییس‌جمهور، جعلی بودن مدرک خود را تأیید کرد.

بخوانید:
موضوع اعتراف کردان در بالاترین
نگاهی آماری به واکنش وبلاگستان به جنجال بر سر مدرک کردان: انفجار کردان

اگر در خارج از ایران هستید، مسیح علی‌نژاد دارد کتابش با نام «من آزاد هستم» را پیش‌فروش می‌کند. این کتاب در ایران مجوز چاپ نگرفت.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک
يادداشت‌هاي شما (2) || لينک دائم