چهارشنبه ۲ بهمنماه ۱۳۸۷
ماه عسل تمام شد آقای اوباما
آقای باراک حسین اوباما
به شما تبریک میگویم. چند ساعتی است که شما رییسجمهور آمریکا شدهاید و بر صندلی قدرتمندترین فرد جهان تکیه زدهاید.
اکنون میشود گفت که دوران بردهداری کهن رسماً به پایان رسیده و دیگر نمیشود کسی را به خاطر رنگ پوستش استثمار کرد؛ از او بیگاری کشید یا به خرید و فروش انسانها دست زد.
نامزدی شما از سوی حزب دموکرات آمریکا و رقابت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، تاریخی بود. انتخابتان نیز تاریخیتر و نقطه عطفی بود که تا دههها و قرنها در کتابهای تاریخ به آن اشاره میشود.
اما آقای اوباما
تا اینجای تاریخ را مردم با رأیشان نوشتند. از اینجا به بعد نوبت شماست.
اگر میخواهید خودتان تاریخساز باشید؛ اگر تمایل دارید فقط یک نماد تاریخی نمانید و بخشی از تاریخ را بنویسید، باید با اعمال و تصمیمهایتان این کار را بکنید.
آقای رییسجمهور
شما پیشتر از «وقت فرو ریختن دیوارها» سخن گفته بودید. امروز هم در سخنرانی مراسم تحلیفتان گفتید: «باید ایمان داشته باشیم که باید روزی از نفرتهای کهن گذشت؛ باید مرزهای قبایل را به زودی پاک کرد؛ با کوچکتر شدن دنیا، انسانیت مشترک ما باید خودش را نشان بدهد و آمریکا باید نقش خود را در طلیعه دوران تازه صلح ایفا کند.»
آقای اوباما
نژادپرستی در کشور شما هم هنوز بیداد میکند؛ تنها چهره آن است که عوض شده است. گیرم که «رنگ پوست» دیگر جرم نباشد (که هنوز در صنعت سرگرمی هست) اما عقیده و مذهب جرم است.
بخش زیادی از وقت و تلاش ستاد انتخاباتیتان به اثبات «مسلمان نبودن» شما گذشت. در تجمع طرفداران رقیبتان هم زنی میکروفون به دست گرفت و از ترسش از رییسجمهور شدن «یک عرب» سخن گفت.
اینها اگر نشانههایی کوچک از نژادپرستی بزرگ نیست، پس چیست؟
جناب رییسجمهور
در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر «یهودیت» جرم نیست؛ به جای آن، «مسلمانی» جرم شده است. «روس بودن» جرم نیست؛ اما در مقابل «اهل خاورمیانه بودن» جرم شده است.
آقای اوباما
اگر آمریکا در جهان نامحبوب شده است و بسیاری از مردم دنیا نگاهی منفی به این دولت دارند، به اعمال و معیارهای پیشینیان شما برمیگردد؛ به معیارهای دوگانهای که در سیاست خارجیتان، مخصوصاً در خاورمیانه به کار بستهاید
به تبعیض میان ملتها و دولتها
به دنبالهروی و حمایت بی چون و چرایتان از اسراییل
به اینکه پادشاهان و رؤسای جمهور مادامالعمر را دوست خود میدانید و دشمن منتخبان انتخابات (گیرم که در دموکراسیهای ناکامل) ایران و فلسطین هستید
به اینکه از صلح حرف میزنید و میخواهید میانجی باشید؛ اما مدافع سرسخت اسراییل هستید
به اینکه درباره خطر مسلح شدن ایران به سلاح هستهای هشدار میدهید و برایتان اصلاً ایرادی ندارد که اسراییل زرادخانه هستهای داشته باشد و پای بمب اتمی را برای نخستین بار به خاورمیانه باز کرده باشد و حاضر بر عضویت در پیمانهای جهانی منع گسترش تسلیحاتی هم نباشد
به اینکه از حقوق بشر صحبت میکنید؛ اما در برابر جنایات جنگی در غزه ساکتید.
آقای رییسجمهور
من دشمن هیچ کشوری نیستم. همان «وبلاگنویس ایرانی» هستم که در سخنرانیتان کنار دیوار برلین به او اشاره کردید. حرفم این است که اگر مردم خاورمیانه از کشور شما دل خوشی ندارند، به خاطر معیارهای دوگانهای است که در سیاستهایتان در این منطقه به کار میبرید. اگر نفرتی شکل گرفته، ناشی از تبعیض است. ناشی از اولویت دادن به معیارهایی به جز انسانیت، کرامت انسانی، حقوق بشر و حق ملتها برای تعیین سرنوشتشان.
آقای اوباما
من به صلح پایدار در خاورمیانه بدبینم. چرا که وقتی نایب شما، آقای جو بایدن مسیحی کاتولیک، خود را با افتخار یک صهیونیست میخواند و میداند، و از سویی دیگر، نخستوزیر اسراییل با افتخار اعلام میکند که به جرج بوش دستور داده که به قطعنامه آتشبس رأی ندهد، طبیعی است که مذاکرات برای صلح پایدار بینتیجه بماند.
اما نتیجه مهمتر این سیاستها و روشهای پوسیده، باقی ماندن و گسترش یافتن کینه و نفرت از اسراییل و نیز از کشور شما ایالات متحده آمریکا در میان مردم منطقه است.
مطمئن باشید تا این «نفرتهای کهن» پابرجاست، خبری از هیچ صلح پایداری نخواهد بود؛ کسی شعار «کرامت انسانی» را باور نخواهد کرد؛ دیواری فرو نخواهد ریخت و مرزی پاک نخواهد شد.
آقای رییسجمهور
اما فلسطین و اسراییل، دغدغه اصلی من نیست. من به ایران فکر میکنم. دلیل این همه پرداختن به آن مسأله، این است که آن مناقشه، مسبب دمیدن به تنور نفرت شده و «مسأله ایران» را پیچیده کرده است.
اما ای کاش شما فارسی بلد بودید و میدیدید «صدای آمریکا» چه سازی برای کشور من کوک میکند. کاش میدانستید که سودای رسانهی سخنگوی دولت شما برای میهن من، سلطنتطلبی و جایگزین کردن یک «جمهوری» با «پادشاهی» است. روش سخن گفتنش از دموکراسی و حقوق بشر و ارزشهایی از این دست، چیزی جز فحاشی و جنجالآفرینی نیست و فقط احساس تهوع به ارمغان میآورد.
تا وقتی که «صدای آمریکا» این گونه شنیده میشود، نمیتوانیم به شما و دولت شما اعتماد کنیم و به اعمالش، مشکوک نباشیم.
آقای باراک حسین اوباما
من تا چند ساعت پیش یک «اوباماییست» و طرفدار شما بودم. چرا که تا آن لحظه داشت تاریخ ساخته و نوشته میشد و سخنان و سخنرانیهای شما هم بخش مهمی از این تاریخ بود. اما ما ایرانیها مثلی داریم که میگوید: «به عمل کار برآید؛ به سخندانی نیست.»
از این لحظه اعمال شما را به نظاره مینشینم تا ببینم چه میزان به انسانیت، به جهان عاری از تبعیض، به فرو ریختن دیوارها و صلحطلبی پایبندید. دولت پیشین آمریکا که دستهای داخل جیبها را به مشتهایی گرهکرده در هوا مبدل کرد. منتظرم ببینم آیا سیاستهای دولت آمریکا در دوران زمامداری شما واقعاً آن قدر متفاوت خواهد شد که بتواند این مشتها را به دستهایی تبدیل کند که برای دست دادن دراز شدهاند.
آیا حقیقتاً «تغییر» به معنای آن خواهد بود که همه آن ارزشهای انسانی بر نظرات آیپک، اسلحهسازان، شرکتهای نفتی و سایر لابیهای پرنفوذ اولویت خواهند یافت؟ یا که شما هم به همان راه پیشینیان خواهید رفت و جز رنگ پوست، تفاوتی با آنان نخواهید داشت؟
لینک مطلب در بالاترین
یادداشتهای شما:
سلام، به نظر من قالبي كه براي نوشتهاتان انتخاب كردهايد بيش از حد تكراري و نخ نما شده است. چرا فكر ميكنيد ما در جايگاهي هستيم كه ميتوانيم به اوباما يا هر انسان بزرگ ديگري امر و نهي يا نصيحت كنيم؟ مگر خود ما چه گلي به سر خودمان، كشورمان، مردممان، همسايگانمان و كلا بشريت زدهايم كه حالا خود را مجاز ميدانيم همين اول كار گربه اوباما را دم حجله بكشيم يا در مقام يك داناي كل حجت را بر او تمام كنيم؟
ميدانم كه اين وبلاگ فضاي شخصي شما به حساب ميآيد و ميتوانيد ديدگاه خود را، هر چه باشد، در آن منتشر كنيد؛ فقط خواستم ديدگاه خودم را بگويم و اينكه از اين نوشته اصلا خوشم نيامد.
با سپاس
دوست خوبم از گاوچرانهای امریکائی انتظاری غیر از بلوف دروغ و گزافه گوئی نداشنه باشید این پانکیها هرکدام سفاک تر از رئیس جمهور ماقبل خود هستند اما امریکا احمق تر از بوش رئیس جمهوری به خود ندیده است
[ وحیدکیا ] | [جمعه، ۴ بهمنماه ۱۳۸۷، ۱:۲۸ صبح ]آیا پرداختن 5میلیون دلار برای یک پیام تبلیغاتی با شعار عدالتخواهی سازگار است! ایشان که داد عدالتخواهی برای سیاهپوستان و وضع بد معیشتیشان سر داده اند چرا اینگونه در عمل متناقض عمل کرده و در هزینه های انتخاباتی رکورد می شکنند، و افرادی همچون فیدل کاسترو هم گول معصوم نمایی این افراد را می خورند. ساده انگاریست که برخی اوباما را منجی بشریت و تغییردهنده وضع کنونی جهان می شمارند، اما باید اعتراف کرد که او بازیگر خوبی است. به تمام آنهایی که او را با ما می دانند تأکید می کنم: او بــــــا مــــــا نـــــــیـــــــســـــت!
مطلب زیبایی نوشته بودید در وبلاگم لینک دادم.
با سلام
به شما دوست گرامي
ناب اقاي مهندس بهرنگ تاج دين
وهمچنين ساير دوستان محترم
........................
پدر بزرگ، درباره چه مي نويسيد؟
درباره تو پسرم،
اما مهمتر از آنچه مي نويسم،
مدادي است که با آن مي نويسم.
مي خواهم وقتي بزرگ شدي،
مثل اين مداد بشوي.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چيز خاصي در آن نديد:
-اما اين هم مثل بقيه مداد هايي است که ديده ام !
پدر بزرگ گفت: بستگي دارد چطور به آن نگاه کني،
در اين مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بياوري ،
براي تمام عمرت با دنيا به آرامش مي رسي :
صفت اول:
مي تواني کارهاي بزرگ کني، اما هرگز نبايد فراموش کني که دستي وجود دارد که هر حرکت تو را هدايت مي کند. اسم اين دست خداست، او هميشه بايد تو را در مسير اراده اش حرکت دهد.
صفت دوم:
بايد گاهي از آنچه مي نويسي دست بکشي و از مداد تراش استفاده کني. اين باعث مي شود مداد کمي رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تيز تر مي شود (و اثري که از خود به جا مي گذارد ظريف تر و باريک تر) پس بدان که بايد رنج هايي را تحمل کني، چرا که اين رنج باعث مي شود انسان بهتري شوي.
صفت سوم:
مداد هميشه اجازه مي دهد براي پاک کردن يک اشتباه، از پاک کن استفاده کنيم. بدان که تصحيح يک کار خطا، کار بدي نيست، در واقع براي اينکه خودت را در مسير درست نگهداري، مهم است.
صفت چهارم:
چوب يا شکل خارجي مداد مهم نيست، زغالي اهميت دارد که داخل چوب است. پس هميشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمين صفت مداد:
هميشه اثري از خود به جا مي گذارد. پس بدان هر کار در زندگي ات مي کني، ردي به جا مي گذارد و سعي کن نسبت به هر کار مي کني، هشيار باشي وبداني چه مي کني
http://karimimir.blogfa.com/
مير شرح بينهايت
.....
منتظر حضور شما هستم
........
درصورت اعلام امادگي جهت تبادل لينك
البته تبادل همراه با تعامل و تداوم ...
با تشكر
سلام بهرنگ جان
نوشته زیبایی بود و من تا حدود زیادی با این حرفها موافقم. مخصوصا با بخش مربوط به صدای امریکا.
به نظرم اگر امریکا قرار است با ایران روابط جدیدی پایه گذاری کند لازم است تا رویه صدای امریکا بکلی عوض شود.
از مطلب بالا ( مداد) خوشم اومد.احساس میکنم ویزگیهای درونی ( نه اکتسابی ) من وتو خیلی بهم نزدیکند.موفق باشید هرشب به سایتت سر می زنم .
[ وحید کیا-گوهردشت ] | [سه شنبه، ۸ بهمنماه ۱۳۸۷، ۷:۲۰ بعدازظهر ]