دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸

«گل به خودی» احمدی‌نژاد

با گذشت چهار روز از سخنرانی محمود احمدی‌نژاد در کنفرانس ضد نژادپرستی ژنو، این موضوع هنوز بحث داغی در رسانه‌هاست. هم‌چنان رسانه‌های حکومتی وطنی از این «سخنرانی قهرمانانه» تجلیل می‌کنند و رسانه‌های غربی، تصمیم نمایندگان کشورهای غربی به ترک جلسه را می‌ستایند.

کنفرانس پیشین ضد نژادپرستی سازمان ملل که سال ۲۰۰۱ در شهر «دوربان» آفریقای جنوبی برگزار شد، به صحنه انتقادهای تند کشورها و سازمان‌های غیر دولتی از اسراییل تبدیل شد. همین موضوع سبب شد که اسراییل، آمریکا و چند کشور غربی دیگر، از پیش کنفرانس ژنو را تحریم کنند تا ناچار نباشند پای بیانیه‌ای را امضا کنند که اعمال حکومت اسراییل را تقبیح می‌کند.

پیش‌بینی می‌شد که اگر داستان سخنرانی احمدی‌نژاد پیش نمی‌آمد، باز هم اجماعی کامل در این کنفرانس بر ضد اسراییل شکل بگیرد. اما این سخنرانی موجب آن شد که به جای اعمال دولت اسراییل، این احمدی‌نژاد و هولوکاست باشند که به موضوع بحث رسانه‌های جهان تبدیل شوند.

تی‌شرت سرباز اسراییلی: (با شلیک به زنان حامله فلسطینی) با یک تیر، دو نفر را بکشیدانتقاد از اسراییل از زاویه حقوق بشری و نژادپرستی کار سختی نیست. کافی است همین عکس را توصیف کرد و پرسید اگر هدف نسل‌کشی نیست، چرا قتل غیر نظامیان، آن هم زنان حامله را به سربازان می‌آموزند؟
می‌شود از پای‌بند نبودن اسراییل به قطعنامه‌های سازمان ملل (همان سازمان مللی که مجوز تأسیس اسراییل را صادر کرده) و اشغال سرزمین‌های فلسطینی و بلندی‌های جولان گفت.
می‌شود از پیشنهاد خودکار تابعیت اسراییل به یهودیان همه کشورها گفت و در مقابل پرسید چرا اجازه بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین‌هایشان را نمی‌دهید؟
می‌شود از دیوار حائل، از محاصره، از قحطی غذا و دارو در غزه و از هزار و یک چیز دیگر گفت.
اگر هدف نقد اسراییل و محکومیت آن در این کنفرانس بود، می‌شد حرف‌هایی زد که همه کشورها، حتی حامیان اسراییل هم چاره‌ای جز تأییدشان نداشته باشند.
می‌شد به نحوی عمل کرد به جای احمدی‌نژاد، ایران و هولوکاست، عملکرد اسراییل سوژه رسانه‌ها باشد.

واقعیت این است که جنگ اخیر غزه، بسیاری واقعیت‌ها را روشن کرد. کاری کرد که میزان فرمان‌بری آمریکا از اسراییل مشخص شود. در مدت جنگ، کمتر رسانه‌ای را می‌شد پیدا کرد که اسراییل را تقبیح نکند. خبرها، عکس‌ها و ویدیوها، همه از هولناکی فاجعه خبر می‌داد. حتی در رسانه‌ای متعلق به یک یهودی مثل سی‌ان‌ان، یک یهودی به نام لری کینگ، زبان به نقد اسراییل می‌گشود.
یک اجماع جهانی شکل گرفته بود که می‌توانست ادامه پیدا کند؛ اما ...

کارکرد و فلسفه کنفرانس ضد نژادپرستی به کنار، وقتی می‌گوییم: «خطری برای هیچ کشور جهان نیستیم؛ از جمله اسراییل» و پیشنهاد اصلی‌مان برای حل بحران، بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین‌هایشان و برگزاری رفراندوم در آن‌جاست، طبیعتاً تلاش‌های دیپلماتیکمان باید در همین جهت باشند؛ و چه چیز بهتر از اجماع جهانی برای تقبیح اعمال حکومت اسراییل؟

اما سرک‌انگبین حضور آقای رییس‌جمهور در یک کنفرانس و سخنرانی «قهرمانانه‌شان» موجب فزونی صفرا و شکستن اجماع می‌شود. به فرض که قلب ملت‌های عرب را هم تسخیر کردید؛ مگر در کشورهای عرب منطقه، خبری از دموکراسی هست که بخواهد این «تسخیر قلوب» تأثیری در سیاست دولت‌هایشان داشته باشد؟

هر چه می‌خواهم بدبین نباشم، نمی‌شود. معلم اخلاق سابق دولت نهم معتقد است: «کسی جرأت ندارد مواضع احمدی‌نژاد را تأیید نکند.» اما مسعود بهنود نوشته «احمدی‌نژاد، مصالح مردم ایران را به عکس و تفصیلات خود در رسانه‌ها فروخت.» یک اسراییلی ایرانی‌الاصل گفته احمدی‌نژاد به هر چه دست بزند، نابود می‌شود (و این به نفع اسراییل است.) خبرنگار مجله تایم از «گل به خودی احمدی‌نژاد» نوشته و سعید کمالی دهقان هم گفته که هدف احمدی‌نژاد، منحرف کردن نگاه‌ها از سوء مدیریت در کشور است.

اما از همه این‌ها دردناک‌تر، جایی است که اظهارات احمدی‌نژاد را نه ضد صهیونیستی، که سامی‌ستیزانه (anti-semitic: یهودی‌ستیزانه) بدانند. اگر یهودی‌ستیز نیستیم، چرا باید طوری حرف بزنیم که به نژادپرستی و یهودی‌ستیزی متهم شویم؟

بد نیست به یک حاشیه ظاهراً خنده‌دار، اما در عمل گریه‌آور سخنرانی محمود احمدی‌نژاد نیز اشاره کنم. آقای رییس‌جمهور (به خاطر توصیه‌های دیگران یا دلایل دیگر) تصمیم می‌گیرد که در سخنرانی‌اش از توصیف هولوکاست به عنوان واقعه‌ای «مبهم و مشکوک» پرهیز کند و چنین عبارتی را نمی‌گوید.
اما در ترجمه انگلیسی که مقامات رسمی کشور بلافاصله پس از سخنرانی در اختیار دیگران می‌گذارند، این عبارت وجود دارد و رسانه‌ها هم حسابی بزرگش می‌کنند.
من که نمی‌دانم باید نامش را «سوتی» بگذارم یا «شوتی» ولی این واقعه، هر هزینه و اشکالی که داشته باشد، به هر حال حکایت «آش نخورده و دهان سوخته» است.
لینک در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

Well done.
Very nice article.
Good luck with other posts.

[ Amin ] | [جمعه، ۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸، ۳:۲۳ بعدازظهر ]


سلام ، من تازه وبلاگت رو دیدم ، فقط گفتم بگم که خیلی خوب می نویسی . . .

[ بهزاد ] | [جمعه، ۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸، ۴:۲۸ بعدازظهر ]


با عرض احترام به همه فرهیختگان ایران از جمله یهودی استاد محترم بایزید مردوخی یهودی نیست ایشان از اهل سنت است و از خانواده ای است که یکی از آنان مرحوم علامه و ادیب شهیر شیخ مردوخ است که فرهنگ وزین کردی به فارسی یکی از اثار اوست و خیابانی در سنندج به نام او نامگذاری شده است

-----------------------------------------------
بهرنگ: دوست گرامی
حق با شماست و من بابت این سهل‌انگاری متأسفم
آن بخش را از یادداشتم حذف کردم

[ محمد ] | [جمعه، ۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸، ۶:۵۲ بعدازظهر ]


به نظر شما چرا نماينده انگليس سالن اجلاس رو ترك نكرد؟؟؟ مگه اسرائيل با چراغ سبز و كمك انگليس تاسيس نشد؟ مگه يك زماني فلسطين مستعمره انگليس نبود؟ چي شده يكباره انگليس به حمايت از محمود پس از 60سال دست از حمايت اسرائيل برميداره؟؟ اينا به نظرتون عجيب نيست؟؟ شايد هم انگليسي ها دارن مسلمون ميشن؟ ولي فكر نكنم...
اين معما فقط يه جواب داره
اونم اينه كه محمود و تيمش دقيقا با برنامه ريزي و همراهي با انگليس نقشه هاشونو اجرا مي كنن و اتفاقا با هدف توجيه هرچه بيشتر حضور اسرائيل در منطقه. يا به عبارت ديگه محمود خودش يه عامل انگلسيه كه در ايران روي كار اومده(چجوريش بماند) و بدون در نظر گرفتن كشورش يا چيزاي ديگه فقط به اهداف تيميش فكر ميكنه و يكي از اهدافشم كمك به استقرار نهاي اسرائيله. آخر اين سناريو رو هم ميشه حدس زد: يه روز بزرگترين مخالف اسرائيل به شكلي از بين ميره خصوصا دليلش! فعلا بايد تمام افكار ضد اسرائيلي رو متحد كنه.
الكي نيست كه اين مامور انگليسي(محمود كلك) دقيقا بعد از ملكه انگليس پيام تبريك سال نو مسيحي رو ميده و بي بي سي هم پخش ميكنه!!! اينم جز خوش خدمتي هاشه(تازه همه اينا به فرضيه كه اصالتا يهودي نباشه، كه اونو هم كسي بدرستي نميدونه. راستي گفتين قبلا فاميلش چي بود؟؟

[ بنجامين ] | [شنبه، ۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸، ۱:۱۲ صبح ]


بهرنگ جان، دست ات درد نکنه.
ولی جدای از نوشته‌هات، که خوب اند، این کامنت‌های نوشته‌هات (مثل این آخری) رو حتماً یه جا آرشیو کن، به درد تحقیق درباره ی عمقِ توهم توطئه در ایرانی‌جماعت می‌خوره:

"به عبارت ديگه محمود خودش يه عامل انگلسيه كه در ايران روي كار اومده(چجوريش بماند) و بدون در نظر گرفتن كشورش يا چيزاي ديگه فقط به اهداف تيميش فكر ميكنه و يكي از اهدافشم كمك به استقرار نهاي اسرائيله"

[ sadra ] | [یکشنبه، ۶ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸، ۹:۵۳ بعدازظهر ]