جمعه ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۸۸
چه کسی میخواهد غول چراغ جادو باشد؟
بین این همه خبرهای جدی (و تا حدودی خشن) از کشمکش و بحث و جدل بین نامزدهای اصلی ریاست جمهوری، خواندن حرفهای ناسیاستمدارانی که ثبت نام کردهاند، میتواند لختی آسایش به ارمغان بیاورد و شاید لبخندی هم روانه لب کند.
دوستی نوشته اینها را علم میکنند که توجیهی برای رد صلاحیتها باشد؛ اما من این طور فکر نمیکنم. چرا که در انتخابات دورههای هشتم و نهم هم از این آدمها زیاد دیدیم؛ این بار هم میبینیم و در دورههای بعد هم خواهیم دید.
اینها آدمهایی عادی هستند. بعضیهایشان میخواهند معروف بشوند؛ بعضیها میخواهند حرفشان را بزنند یا دردشان را بگویند (مثل آن کشاورزی که دوره قبل ثبت نام کرده بود و سیبزمینی و پیازش را نمیخریدند؛ یا جوان ۲۲ سالهای که این بار در اعتراض به بیقانونی ثبت نامها، ثبت نام کرده است!) بیشترشان هم فکر میکنند که رییسجمهور، غولی در چراغ جادو دارد که میتواند قیمت طلا، نقره و دیگر چیزها را نصف کند و در هر شهری، چهار هتل مجانی بزند.
دو دسته اول به کنار؛ به نظرم وجود دسته سوم، ناشی از اغراق در تواناییها و اختیارات رییسجمهور و کوچکنمایی پیشنیازهای ریاست جمهوری است؛ و این هر دو عامل، در چهار سال اخیر تشدید هم شدهاند.
وقتی رییسجمهور کشور پا به هر شهر و روستایی میگذارد، هزار و یک جور بذل و بخشش میکند، طبیعی است که برخی مردم عادی فکر کنند که هر کاری از «رییسجمهور» برمیآید؛ حتی نصف کردن قیمت طلا و نقره. وقتی نامههای طرح مشکلات و درخواستهای مردم، خطاب به رییسجمهور نوشته میشود و همه چیز از کانال رییسجمهور عبور میکند، جای تعجب ندارد اگر برخی باورشان شود که رییسجمهور میتواند (و باید) به گرفتاریهای تکتک مردم رسیدگی کند.
از سوی دیگر، دست کم صد نفر از مدیران ارشد کشور (اعم از وزرا، معاونان و مشاوران رییسجمهور، استانداران، سفرا، نمایندگان کشور در سازمانهایی نظیر اوپک و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و غیره) حکم خود را از رییسجمهور میگیرند. هر یک از این مدیران، لازم است تخصصها و تجاربی ویژه و متفاوت از دیگران داشته باشند.
کسی که میخواهد رییسجمهور شود، یا باید این تعداد مدیر مجرب و همفکر خود را بشناسد یا که به پشتوانه یک حزب سیاسی (حتی احزاب محفلگونه کشور خودمان) بتواند همکارانی مناسب و همعقیده با خودش را انتخاب کند.
این اشکال (نداشتن تیمی مناسب برای تصدی سمتهای فوق و نیز بهرهمند نبودن از پشتوانه حزبی) البته به محمود احمدینژاد هم وارد است. همین عامل باعث آن میشود که تنها در سه سال گذشته، نزدیک به نیمی از وزرا و بسیاری از مدیران عالی عوض شوند؛ غلامحسین الهام چندین و چند شغل داشته باشد؛ کسانی مانند علیاکبر محرابیان و صادق محصولی با تجارب مدیریتی ناچیزشان، عهدهدار اداره وزارتخانههایی کلیدی شوند؛ و از همه مهمتر، بیاعتمادی رییسجمهور به زیردستانش سبب شود که تصمیمات را شخصاً اتخاذ کند و همه وظایف و مسئولیتها را خود بر عهده گیرد.
این ناآگاهی از وظایف رییسجمهور و لوازم ریاست جمهوری (که متأسفانه تلاشی هم برای تصحیح آن نمیشود) نه فقط موجب تکرار این کمدی ثبت نام شده، بلکه در انتخاب مردم هم تأثیرگذار است.
اگر میپذیرفتیم که ریاست جمهوری، اگرچه انتخاب یک فرد است، اما انجام وظایفش نیاز به یک تیم دارد، دیگر کسانی که در مجلس هم فراکسیون یکنفره دارند، نامزد نمیشدند.
از سوی دیگر، اگر مردم علاوه بر خصوصیات فردی یک نفر، به تیم مشاوران و همکاران احتمالی او هم نگاه میکردند، دیگر رییسجمهوری انتخاب نمیشد که بخواهد از وزرایش تعهد بگیرد.
شاید پیش از همه اینها لازم باشد که از کاندیداها برنامه با عدد و رقم خواست؛ پرسید چه قدر پول را از کجا میخواهند بیاورند و کجا خرج کنند. اما اینها از محالات است و در آینده نزدیک هم همه رؤسای جمهور بر پایه جذابیت فردی و شعارهای بیپایهشان انتخاب میشوند.
بیست و دوم خرداد امسال، احمدینژاد برای چهار سال دیگر رییسجمهور خواهد شد و چهار سال بعد هم فرد دیگری با شعار عدالت و کوتاه کردن دست مافیا به میدان میآید و رأی میآورد ... و ما تا ابد از خودمان میپرسیم چرا عدالت برقرار نشد!؟
لینک در بالاترین
یادداشتهای شما:
خيلي بارييس جمهور ور ميري حواست نيستا... مواظب باش... البته هرچه دل تنگت ميخواهد بگو... دي:
[ حسين ] | [جمعه، ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۸۸، ۱۰:۳۴ صبح ]دوست عزیز که خود را روزنامهنگار غیر حرفهای میدانی.
«رئیس جمهور»ی که در تمام متنها نوشتهای غلط است، کاربرد درست این واژه «رئیس جمهوری» است.
در ادبیات سیاسی «جمهور» رئیس ندارد، «جمهوری» رئیس دارد.
-----------------------------------------------
بهرنگ: دوست گرامی
اولاً واژه «رییسجمهور» در عرف رسانهای اگر پرکاربردتر از «رییسجمهوری» نباشد، کمتر از آن نیز متدوال نیست.
در ثانی، در قانون اساسی هم هر دو اصطلاح «رییسجمهور» و «رییسجمهوری» به کار رفته است. حتی دفعات کاربرد «رییسجمهور» بیشتر است. تا امروز هم تفاوتی بین این دو اصطلاح گذاشته نشده است و مترادف همدیگر بودهاند.
http://fa.wikisource.org/wiki/قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی_ایران
چه كسي مي خواهد صاحب غول چراغ جادو باشد!؟
به نظر شما اين صحيح نيست؟
jaleb bud, vali natije giri akharet aslan khub nist, yani haminjuri fekr mikonim ke in balaha saremun miyad
[ amti ] | [شنبه، ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۸، ۳:۰۴ بعدازظهر ]