دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
یکشنبه ۱۷ خرداد‌ماه ۱۳۸۸

توهم «کارشناسی ارشد» یک رییس‌جمهور

همان طور که می‌شد حدس زد، باز هم حریف احمدی‌نژاد در مناظره نتوانست بر او غلبه کند. البته همه بینندگان مناظره مهدی کروبی و محمود احمدی‌نژاد، رأی به برتری احمدی‌نژاد نخواهند داد؛ چنان‌که در مورد برنده مناظره احمدی‌نژاد و موسوی هم نظرات متفاوتی وجود داشت. اما دست کم در هر دو این مناظره‌ها، رقیبان احمدی‌نژاد نتوانستند اکثر مخاطبان از قشرها و گرایش‌های مختلف را قانع کنند که بر وی برتری یافته‌اند.

در مناظره دوم احمدی‌نژاد، مشخص بود که او به خوبی از مناظره نخستینش با میرحسین موسوی درس گرفته است. او وسط صحبت‌های رقیبش نمی‌پرید و کمک کرد تصویر فردی «قانون‌شکن» از مهدی کروبی در ذهن مخاطبان شکل بگیرد؛ فردی که به وقت خود قانع نیست و به میان صحبت‌های طرف مقابل می‌پرد.

هم‌چنین احمدی‌نژاد، سرمست از نتایج نظرسنجی‌ها، این بار از عصبانیت به دور بود و آمار و ارقام و نمودار رو می‌کرد؛ کاری که حریفان می‌توانستند، اما نکردند.

تاکتیک آقای احمدی‌نژاد در مصاحبه‌ها به مناظره‌ها هم کشیده است. او سؤال را با سؤال پاسخ می‌دهد و عملاً خود را در مقام مستنطق و دادستان مظلوم و معصومی می‌بیند که به بازجویی طرف مقابلش آمده است. میرحسین موسوی کمتر گرفتار این بازی شد، اما مهدی کروبی (که حتی در خود مناظره هم اشاره کرد مشاورانش این نکته را به او تذکر داده‌اند) نتوانست این حربه آقای احمدی‌نژاد را خنثی کند.

به نظرم بزرگ‌ترین اشتباه کروبی در این مناظره، مطرح کردن بحث خلیج فارس و شرکت محمود احمدی‌نژاد در اجلاس سران کشورهای عرب بود. مایه تعجب است که مشاوران مهدی کروبی چنین خطایی مرتکب شدند و بین این همه نقطه ضعف، دست روی اتهامی گذاشتند که نادرستی آن اثبات‌شده است. (معنای آن عبارت، «کشورهای عرب خلیج» است و نه «کشورهای خلیج ...»)

محمود احمدی‌نژاد دائماً دست روی وضع مالی معمولی خود و خانواده‌اش می‌گذارد و به این بهانه به دیگران به جرم «فساد اقتصادی» حمله می‌کند. شخصاً فکر می‌کنم مدیری که از ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه‌اش، یک میلیارد تومان را اختلاس کند (به جیب بزند) اما مابقی را درست مدیریت و خرج کند، صدها بار بهتر از مدیری است که ریالی به حساب خودش نمی‌ریزد، اما بودجه‌اش را هم درست خرج نمی‌کند.

شاید بهترین مثال برای خوبی و بدی مدیران، مقایسه شهرداری تهران در دو دوره است. بسیاری به غلامحسین کرباسچی و مدیرانش اتهام اختلاس زدند و خود وی حتی به این دلیل به زندان افتاد؛ اما هنوز که هنوز است بسیاری اهالی تهران، از او به نیکی یاد می‌کنند و معتقدند تهران، فرهنگسراها و بسیاری بزرگراه‌هایش را به او مدیون است.

در مقابل، محمود احمدی‌نژاد ظاهراً ریالی از بودجه تهران را صرف «رفاه خودش» نکرده است. (آن «۳۰۰ میلیارد تومان» هم انگار خرج مبارزات انتخاباتی شده است.) با این همه، استفاده نابجای او از بودجه شهرداری برای کمک به هیأت‌های مذهبی و اعطای وام ازدواج، برای خود شهر فایده‌ای نداشته است.

روش احمدی‌نژاد در شهرداری، با او از بهشت به پاستور هم رفت و نتایجش را هم داریم می‌بینیم. حتی اگر تمامی اتهامات فساد مالی دولت‌مردان و نزدیکان آن‌ها بی‌اساس باشد و کسی از اعضای دولت نهم ریالی اختلاس نکرده باشد، باز هم دلیلی بر درستی کارنامه دولت نیست. آقای احمدی‌نژاد فکر می‌کند کافی است بودجه کشور را صرف خودت نکنی؛ اما دست در خزانه کشور کردن و پول دادن به مردم شهرها و روستاها یا نامه‌نویسان یا دانشجویان فلان دانشگاه اشکالی ندارد. از نظر آقای احمدی‌نژاد، مهم این است که دلالان و واسطه‌های داخلی پورسانت نگیرند؛ اما درآمد میلیارد دلاری سالانه امارات از واسطه‌گری برای دور زدن تحریم‌ها اشکالی ندارد و نشان از دیپلماسی بی‌رقیب و کارنامه اقتصادی بی‌نقص دولت دارد. (پیشنهاد می‌کنم انیمیشن‌های آماری ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت نهم را ببینید)

اما حرفی که بیش از همه صحبت‌های رییس دولت نهم در این مناظره بر من گران آمد، گفتن و تکرار این جمله بود که «رییس‌جمهور خودش باید کارشناس ارشد باشد» و در همه زمینه‌ها روی نظر کارشناسان، نظر بدهد. (جمله دوم نقل به مضمون)

رییس‌جمهور کشوری مثل ایران باید در زمینه سیاست داخلی، دیپلماسی، اقتصاد، فرهنگ، آموزش، بهداشت، امنیت، جامعه و ... تصمیم بگیرد. اصلاً تصور وجود فردی که هم‌زمان در همه این زمینه‌ها در حد یک کارشناس معمولی هر یک از آن‌ها متبحر باشد، بسیار سخت است؛ چه برسد به این‌که یک نفر بیاید ادعا کند که در تمامی این حوزه‌ها یک کارشناس زبده و عالی‌رتبه است.

اتفاقاً مشکل آقای احمدی‌نژاد از همین خودباوری نادرست آغاز می‌شود. او که با دکترای ترافیک، خود را فیلسوف هم می‌پندارد، فکر می‌کند در همه زمینه‌ها از همه کارشناسان بیشتر می‌داند و می‌فهمد. ریزش فراوان وزرا و اعضای کابینه دولت نهم در طول این چهار سال هم منبعث از همین نکته است؛ چرا که آقای رییس‌جمهور، مدیران ارشد را مباشران اوامر و مجریان سیاست‌های خود می‌بیند و نه کارشناسان و سیاست‌گزاران حوزه فعالیتشان. ثمره آن نگاه هم همین وضعی است که می‌بینیم.

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

مساله لزوم كارشناس ارشد بودن رئيس جمهور دقيقا همان چيزي بود كه ديشب هنگام ديدن مناظره به ذهنم رسيد. اگر روبروي احمدي نژاد يك شخصيت دانشگاهي نشسته بود، از اين توهم "خود همه چيز فهم پنداري" احمدي نژاد چنان چماقي درست ميكرد و ميكوبيد توي كله اين احمق كه حالا حالاها سرش گيج برود، مساله تغيير مديران بانك مركزي و خيلي مديران ارشد ديگر و نيز قرار دادن امثال بذرپاش در راس بنگاههاي بزرگ اقتصادي كشور آن قدر جا براي مانور دادن دارد كه خدا ميداند.

[ مجتبي ] | [یکشنبه، ۱۷ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱۰:۱۹ صبح ]


مایل بودم مطلبی رو درباره جناب کرباسچی عرض کنم که شما اشاره کردین. درست که ایشان خدمات زیادی در تهران انجام دادند. اما ایشان به دلیل خصومت شخصی کاری با خانواده من انجام دادند و ملک پدری بنده را بالا کشیدند که عواقب آن را بعد از گذشت 11 سال کاملا حس می کنیم. این تنها یک مورد است از دهها موارد....

[ مهدیه ] | [یکشنبه، ۱۷ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۶:۴۶ بعدازظهر ]


بله، حداقل در این مورد کروبی باید جوابش رو میداد، اگه اقتصاد سرش نمیشد و نمیتونست ادعاهای آماریش رو ریز به ریز نقد کنه، حداقل باید میگفت که چطور یکنفر میتونه کارشناس در همه زمینه ها اعم از اقتصادی و برنامه ریزی و صنعتی و سیاسی و سیاست خارجی و فرهنگی و اجتماعی و . . . باشه و اتفاقا این مشکل شما و دولت شماست که شما خودت رو عالم کل میدونی.

[ جام طلا ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۹:۰۳ بعدازظهر ]


و بالاخره این موضوع رو محسن رضایی زد تو سرش .... و این بار هم در دقایق آخر مناظره .... احمدی‏نژاد نشون داد که استعداد زیادی در گل خوردن در دقیقه نود داره !!!

رضایی اومده بود که کار محمود تموم رو کنه ... اول یه آمپول هوا بهش تزریق کرد ... اما محمود سگ‏جون‏تر از این حرفا بود ... پس محسن اسلحه رو درآورد و تیر خلاص رو شلیک کرد !!

[ بهروز ] | [سه شنبه، ۱۹ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۳:۰۲ بعدازظهر ]


دوست داريم مجتبي

[ e.m ] | [شنبه، ۱۳ تیر‌ماه ۱۳۸۸، ۴:۵۹ بعدازظهر ]