دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
دوشنبه ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸

دو دو تا، چند تا خواهد شد!؟

«اصلاً سه برابر وقت من به ایشان بدهید؛ بیاید این‌جا؛ هر چه دروغ دلش می‌خواهد، بگوید
پنج دقیقه پایانی مناظره میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از آن لحظاتی بود که تا مدت‌ها در خاطر خواهد ماند. شاید اگر مجری درباره حق نامزد غایب برای پاسخ‌گویی تذکر نمی‌داد، چنین لحظه‌ای خلق نمی‌شد. اما مجری چنین گفت تا موسوی از کوره در برود و صحبت‌هایش را چنین تمام کند: «ای مردم ... بدانید که این نمودارها را بالا و پایین می‌کنند تا شما را گول بزنند و نقش مار می‌کشند تا سعی کنند شما را به بیراهه ببرند» و مانند مناظره با احمدی‌نژاد، در اوج به پایان برسد.

راستش وقتی ایده مناظره مطرح شد، فکر می‌کردم با تعارفات معمول در سیاست ایرانی، این مناظره‌ها به گفت و گوهایی معمول و کسل‌کننده از نوع میزگردهای انتخاباتی سال ۷۶ بدل شوند. مناظره پر از تأیید کروبی و رضایی هم به این گمان دامن زد.

اما ۱۰ دقیقه ابتدایی دومین مناظره و صحبت‌های آتشین و غیر منتظره احمدی‌نژاد نشان داد که حداقل وقتی او یک پای بحث باشد، از مذاکره خبری نیست و جنگ به راه می‌افتد؛ چنان‌که در مناظره چهارم و پنجم هم اتفاق افتاد. گرچه احمدی‌نژاد در مناظره پنجم حضور فیزیکی نداشت، اما تقریباً هر چه بود، بحث از احمدی‌نژاد و دولتش بود.

«یکی از مشکلات ما است که با یک پدیده واقعاً شگفت‌آوری مواجه هستیم که می‌تواند در برابر مردم به دوربین نگاه کند و بگوید سفید، سیاه است. هزار را بگوید دو هزار؛ دو ضرب‌در دو را بگوید چهار نمی‌شود، می‌شود ۱۰»
مناظره یکشنبه‌شب برای اکثر منتقدان داخلی محمود احمدی‌نژاد بسیار دلچسب بود. چرا که میرحسین موسوی دست روی نکته‌ای گذاشت که مهم‌ترین انتقاد آن‌ها به آقای رییس‌جمهور بوده است؛ انتقادی که هیچ وقت در این چهار سال به این صراحت در رسانه‌های کشور مطرح نشده بود: «دروغ‌گویی»

صحبت‌های موسوی در این مناظره، نعمت و در عین حال معضلی برای روزنامه‌نگاران است. صحبت‌های وی، پر بود از جملاتی که جان می‌دهند برای تیتر شدن؛ آن قدر که انتخاب یک جمله از بین آن‌ها سخت خواهد بود. اما قطعاً به-یاد-ماندنی‌ترین جمله کروبی، این بود: «ایشان که از کارشناسی ارشد دم می‌زند، بین روزنامه اعتماد و روزنامه اعتماد ملی فرق نگذاشته است

اگر موسوی رییس‌جمهور شود، بدون شک باید خود را مدیون مهدی کروبی بداند. چرا که کروبی می‌توانست با تمرکز بر روی میرحسین موسوی و مشی محافظه‌کارانه او، بخشی از آرای هواداران اصلاح‌طلب او را به سوی خود جلب کند؛ چیزی که پیش‌تر موجبات نگرانی برخی حامیان موسوی را هم فراهم آورده بود. اما هر دو نامزد به خوبی درک کرده بودند که معادله انتخابات، نه دوگانه‌ای از جنس کروبی-موسوی، که تقابلی میان حفظ وضع موجود یا تغییر آن شده است؛ دوگانه‌ای که از قضا خود احمدی‌نژاد هم به آن به شدت دامن زد.
این بود که نه کروبی بازنده این مناظره لقب گرفت و نه موسوی؛ بلکه با دفاعیات این دو از خودشان و انتقادات صریحشان از احمدی‌نژاد، رییس دولت نهم به ناکام مناظره پنجم تبدیل شد.

«خجالت نمی‌کشد که در مقابل بنده به صورت بازی، مدام عکس خانم بنده را نشان می‌دهد
در این دو سه روز، چند باری این شایعه را شنیده بودم که احمدی‌نژاد در طول مناظره‌اش با موسوی، مدام عکس زهرا رهنورد را به وی نشان می‌داده و به نوعی او را تهدید می‌کرده است؛ اما باور نمی‌کردم و ساختگی‌اش می‌پنداشتم. اما وقتی مهندس موسوی در آن پنج دقیقه توفانی آخر، این جمله را بر زبان آورد، واقعاً حیرت کردم که چگونه ممکن است رییس‌جمهور کشور در مناظره انتخاباتی زنده، دست به چنین اعمالی بزند؛ کافی بود لحظه‌ای کارگردان این صحنه را به تصویر بکشد تا دنیا روی سر آقای رییس خراب شود.

اشاره موسوی به تغییر تعرفه واردات شکر در کنار زیر سؤال بردن منبع هزینه‌های انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد، اگرچه برای مخاطب عام چندان معنی خاصی نداشت، اما برای افراد پیگیر، اشاره‌ای کاملاً واضح بود. آخر سال‌هاست که شایعاتی پیرامون رابطه پدر معنوی دولت نهم و مافیای شکر به گوش می‌رسد.

«به من تهمت زدند که در زمان بنده کراوات‌ها را می‌بریدند؛ در حالی که گروه‌هایی که امروز سر کار هستند، باقی‌مانده همان کسانی هستند که این کارها را می‌کردند و فرمان هشت‌ماده‌ای امام صادر شد تا جلوی آن‌ها را بگیرد
شاید کروبی و موسوی نمی‌توانستند تصور یا توقع مناظره‌ای بهتر از این را داشته باشند و مخصوصاً هواداران موسوی هم بسیار امیدوار شدند که توانسته‌اند بار دیگر به بازی برگردند.

اما احمدی‌نژاد در همین چند روز نشان داده که او و مشاوران تبلیغاتی‌اش (که بعید می‌دانم کسانی مثل جوانفکر و ثمره هاشمی باشند) کارشان را خیلی خوب بلدند و رقبا نباید بازی را تمام‌شده فرض کنند؛ چرا که محمود احمدی‌نژاد هنوز یک مناظره با محسن رضایی و نیز مباحثه‌ای یک‌ساعته با کارشناسان در پیش دارد که می‌تواند بار دیگر کفه ترازو را به سود خودش سنگین کند.

پلیس امشب میدان ولیعصر را بسته بود. نه به مردم، نه به موتورسواران و نه به خودروها اجازه نزدیک شدن به میدان را هم نمی‌داد. هر چند که خبری از پلیس ضد شورش نبود؛ اما تا کنون این همه افسر نیروی انتظامی را یک‌جا در سطح شهر ندیده بودم. تاکسی‌ها و مسافرکش‌ها هم با دیدن حضور پررنگ پلیس، درست مانند سرمایه که از ناامنی فرار می‌کنند، ناپدید شده بودند. زیر باران عجیب، دو ساعت پیاده‌روی کردم تا به خانه برسم.

بین راه، خانواده‌ای سوار بر ترک یک موتوسیکلت از کنارم عبور می‌کردند. پدر خانواده می‌پرسید: «دو دو تا؟» و همسر و دو فرزندش پاسخ می‌دادند: «۱۰ تا.»
با خودم فکر کردم هنوز باید دو روز صبر کنیم. احمدی‌نژاد با قیافه‌ای مظلومانه، اگر نگوید «به ملت ایران گفتند دروغ می‌گویی» حتماً خواهد گفت: «به خادم ملت ایران گفتند دروغ‌گو.» حتی بعید نیست ثابت کند میزان حقیقی دو ضرب‌در دو همان ۱۰ است.

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

سلام بهرنگ جان،
نوشته به موقع و پر از نکته های به جا را در چند جا لینک کردم! امید است که ما را حلال کنی ;)

[ مرتضی ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۷:۵۵ صبح ]


منم هم یکی از اونایی هستم که لینک رو دنبال کردم ... نوشته خوبی بود

[ محسن ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱۰:۲۳ صبح ]


سلام. تحلیل‌های خوبی بود. ممنون

[ مریم م ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۰۷ بعدازظهر ]


نمی دانم، اینجا اوضاع کمی ناامید کننده است انگار عامه ی مردم حرفهای موسوی را نمی فهمند. برایشان گستاخی ها ،دروغها و مظلوم نمایی های احمدی نژاد رنگ و لعاب بیشتری دارد. مشهد کلا دو فاز شده مناطق محروم احمدی نژادی اند همه و مناطق مرفه ، موسوی! اینجا نه از کروبی خبری است و نه رضایی! نواحی فقیرنشین هنوز چشم به ماهیانه ای دارند که احمدی نژاد وعده کرده و انگار هیچ کدام از روشنگری های موسوی برایشان قابل درک نیست! در شهرهای کوچک تر مثل چناران و قوچان و فریمان حتی قشر دانشجو هم اکثرا احمدی نژادی اند!
اینجا دو چیز به نفع یک نفر شده: 1-فقر اقتصادی 2-فقر فرهنگی

[ اکرم ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۱۱ بعدازظهر ]


احمدي باورت بشه . دو دو تا ده تا نميشه . خيلي ممنون از اين پست باحااااااال

[ پريسا ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۲۶ بعدازظهر ]


کجایی تو پسر؟
دلم برات تنگ شده
گذشته از اینکه قلمت بدجوری گیرا شده
بابا دست مریزاد

[ سهیل ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۳۵ بعدازظهر ]


سلام بهرنگ
این مقاله ات واقعا بهم چسبید ... نتیجه مناظره دیشب حتی از 13 خرداد هم بهتر بود ... با اون جایی که نوشتی شاید کروبی و موسوی نمی‌توانستند تصور یا توقع مناظره‌ای بهتر از این را داشته باشند .... کاملا موافقم .... از صمیم قلب از شیخ ممنونم ... نشون داد کارش رو با درایت انجام میده
مشهد کاملا دو قطبیه ... احمدی نژاد و موسوی .... دیشب طرفدارای احمدی نژاد حضور داشتن اما کاملا راکد ... بر خلاف دو شب قبل که کاملا فضای رعب و وحشت ایجاد میکردن

[ بهروز ] | [دوشنبه، ۱۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۳:۱۹ بعدازظهر ]


معروف شدی تو بی بی سی هم نشون دادن وبلاگت

[ ] | [سه شنبه، ۱۹ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۰:۵۶ صبح ]


وقتی بی بی سی وبلاگتون رو معرفی کرد نشناختمتون ولی با دیدن نکاتی که تو وبلاگتون رعایت کردین یادم اومد استاد html کالج مشهد بودین
با آرزوی موفقیت

[ شاگرد html ] | [سه شنبه، ۱۹ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۹:۰۷ صبح ]


میخواهم بدانم چرا در مناظرهی کروبی وموسوی اقای موسوی روی نمودار را بستند

[ افسانه غلامی ] | [پنجشنبه، ۲۱ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۸:۵۴ صبح ]


2 2 تا؟؟؟؟24 تااااااااااااااااا

[ دختر سنگی ] | [پنجشنبه، ۲۸ خرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۶:۲۶ بعدازظهر ]