دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۵ تیر‌ماه ۱۳۸۸

ایران، مایکل جکسون و سی‌ان‌ان

سریال «Boston Legal» یکی از مجموعه‌های تلویزیونی مورد علاقه من است که داستان حاشیه و متن یک مؤسسه حقوقی و وکلای مشغول در آن را روایت می‌کند.
در یکی از قسمت‌های این سریال، دو دانش‌آموز از مدیر مدرسه‌شان به دلیل بستن دسترسی به یک کانال تلویزیونی خاص، شکایت کرده بودند.
مدیر مدرسه در دادگاه گفت که این شبکه خبری دست راستی، نفرت و تعصب نژادی را ترویج می‌دهد و او به همین خاطر دسترسی به این کانال را ناممکن کرده است.
وکیل دو دانش‌آموز در دفاعیه‌اش به سادگی اشاره کرد که شبکه‌های خبری هم یک فعالیت اقتصادی (بیزنس) هستند و چیزی را تولید می‌کنند که مخاطبانشان می‌خواهند (نقل به مضمون)

این‌که دو هفته وضعیت ایران پس از انتخابات به موضوع اصلی سی‌ان‌ان و چند شبکه خبری بین‌المللی دیگر تبدیل می‌شود، جای خوشحالی است. این‌که در این مدت هر موقع سی‌ان‌ان را نگاه می‌کردیم، عکس و تصویر و خبر و بحث راجع به ایران می‌دیدیم و دیگر مانند قبل نبود که فقط مسائل هسته‌ای و فرمایش‌های سران دولت بتواند نام ایران را به سی‌ان‌ان ببرد، مایه خشنودی است.

اما به محض انتشار خبرهایی پیرامون انتقال مایکل جکسون به بیمارستان و سپس مرگ وی، ناگهان این شبکه‌ها با چنان شور و حرارتی به این موضوع پرداختند که تا چند روز یا حتی چند ساعت قبل داشتند مناقشه انتخاباتی ایران را دنبال می‌کردند. حتی می‌شود گفت که مایکل جکسون، صحنه را از ایران ربود و چشم‌ها را به سمت خودش منحرف کرد. جالب آن‌که انگار مرگ این ستاره پیشین، همان قدر پیچ و خم و زاویه‌های متفاوت دارد که داستان ایران داشت و وقت برنامه‌ها هم کامل پر می‌شود!

بگذارید چند روز به عقب برگردیم. حدود یک هفته قبل، ویدیویی ۱۶ ثانیه‌ای در یوتیوب منتشر شد که در آن، یک نماینده مجلس سنای آمریکا به یکی از فرماندهان ارتش این کشور می‌گفت: «می‌شود به جای خانم، من را سناتور صدا کنید!؟»
آن وقت در برنامه «اتاق وضعیت» سی‌ان‌ان، به قول خودشان «بهترین گروه تحلیل‌گران سیاسی در تلویزیون» را جمع کرده بودند و ۱۶ دقیقه داشتند در مورد این یک جمله، بحث و تحلیل می‌کردند! جای جان استیوارت خالی که کمی این حرکت را تحسین کند.

راستش فکر می‌کنم حق با همان وکیلی بود که حرف‌هایش را نقل کردم. اگر خبر داغی نباشد، شبکه‌های خبری بیننده‌ای نخواهند داشت. آن‌ها مجبورند از هر مورد کوچک و بزرگی، یک موضوع داغ بسازند و بینندگانش را تشویق و تهییج کنند تا به پیگیری آن مسأله بپردازند تا مخاطب فعلی‌شان را حفظ و تغذیه کنند و به تعداد بینندگان بیفزایند.

من نگاهی سیاه و سفید به این پوشش خبری ندارم و معتقد نیستم که فقط جوسازی برای مقاصد تجاری یا پروپاگاندا است؛ اما دست کم باید اذعان کرد که شبکه‌های خبری از این داستان‌ها سود هم می‌برند.
مایه تأسف است؛ اما این واقعیت را نمی‌شود انکار کرد که حیات رسانه و روزنامه‌نگار به مناقشه بند است.

لینک مطلب در بالاترین

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

واقعا حيف شد نميدونم چي بگم... ميگن مسلمون شده بوده؟ راسته؟
فقط رحمت الرسن... .

[ حسين ] | [جمعه، ۵ تیر‌ماه ۱۳۸۸، ۸:۱۹ بعدازظهر ]


راست میگی من یک مطلب جدید از مایکل گذاشتم آمار وبلاگم تو یک روز 90 درصد بالا رفت. بعد خودم یکم ناجور شدم سریع یک مطلب پزشکس گذاشتم. خوشم نمیاد با این مطالب آمار وبلاگم بالا بره.

[ محسن ] | [جمعه، ۵ تیر‌ماه ۱۳۸۸، ۸:۵۹ بعدازظهر ]


من دريا فقط ميگم كه دوستت دارم

[ دريا ] | [جمعه، ۳۰ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۱:۴۴ بعدازظهر ]


سلام مايكل مرده فوقولاده و بينظير بود.

[ طناز ] | [جمعه، ۳۰ مرداد‌ماه ۱۳۸۸، ۶:۲۲ بعدازظهر ]