شنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۸۸
پس گرفتن پرچمهای مسروقه
وقتی که دو طرف یک مباحثه و استدلال، پایهها و زمینههای متفاوتی دارند، عملاً بیهوده است. فرض کنید دو نفر میخواهند درباره منشأ پیدایش انسان بحث کنند. یکی بر اساس روایات مذهبی معتقد به آفرینش جداگانه آدم است و دیگری بر پایه شواهد علمی، اعتقاد دارد که بشر در اثر تکامل سایر جانداران به وجود آمده است. اگر هر دو بخواهند تنها بر پایه و اساس استدلال خودشان پیش بروند و حاضر نباشند وارد زمین و پایگاه نظر طرف مقابل نشوند، این مباحثه، اگر تا ابد هم ادامه یابد، بینتیجه خواهد بود. نه کسی از اعتقادش دست میکشد و نه کسی قانع میشود.
اما روش دیگر (و شاید بهتر) مباحثه، تلاش برای اثبات یک گزاره بر مبنای پایه و چهارچوب استدلال و اعتقاد طرف مقابل است. برای نمونه در مثال بالا، فرد دانشمحور میتواند به زبان تمثیلی روایات مذهبی اشاره کند و سازگاری نظرش با آنها را نشان دهد. بالعکس طرف معتقد به آفرینش هم میتواند به ابهامها و اشکالهای نظریه تکامل انسان از دیگر جانداران بپردازد.
در این صورت است که یک مباحثه شکل میگیرد و ممکن است کسی بتواند قانع شود یا دیگری را قانع کند.
این روش استدلال بر مبنای پایه و اساس طرف مقابل (یا احتجاج) سنتی اسلامی نیز هست. چنانکه روایات بسیاری درباره مباحثه حضرت محمد، امام علی و امام صادق با علمای مسیحی و یهودی درباره موضوعات مختلف نقل شده است.
در طول بیش از یک دهه گذشته، محافظهکاران افراطی خود را به عنوان «تمام حقیقت» و «تنها حق» معرفی کردهاند و به مخالفان و رقبای خود، اتهام ضدیت با اسلام و انقلاب را زدهاند و بویژه آنان را به ارتباط با بیگانگان و غرب متهم کردهاند. اصلاحطلبان در مقابل این اتهامات، در بیشتر موارد ناچار به عقبنشینی از خواستهها و مواضع خود شدهاند.
در جریان مبارزات انتخاباتی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، میرحسین موسوی و حامیان او هوشمندانه روش احتجاج و مقابله با اقدامات و اتهامات احتمالی طرف مقابل به روش و با ابزار خودشان را برگزینند. انتخاب رنگ سبز (که قرنها رنگ اسلام بوده است) به عنوان رنگ کمپین، انتخاب شعارهایی اسلامی، و نیز تأکید دوباره و چندباره بر حمایت رهبر فقید و بنیانگزار جمهوری اسلامی از موسوی (در برابر تأکید حامیان محمود احمدینژاد بر حمایت رهبر فعلی از وی) نمونههایی از این رویکرد بوده است.
در طول اعتراضات پس از برگزاری انتخابات هم این شیوه ادامه پیدا کرد و حتی پررنگتر شد. بازگشت به روشهای اعتراض مردم در جریان انقلاب نظیر الله اکبر گفتنهای شبانه بر بامها یکی از نمونههای این استراتژی معترضان است که در نماز جمعه بیست و ششم تیر به سطح تازهای رسید.
نماز جمعه و دیگر اجتماعات حکومتی، سالهای سال است که با هدایت نهادهایی مانند شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، حیاط خلوت و حریم امن محافظهکاران افراطی به شمار میرود. این اجتماعات که تصویر ثابت و پیشفرض ایران در رسانههای جهان محسوب میشود، این فرصت را در اختیار آنان قرار میداد که همیشه تصویر دلخواه خودشان از کشور را بسازند و به مردم ایران و جهان عرضه کنند؛ با شعارها، شعائر و ظواهری مورد تأیید خودشان.
حضور پررنگ مردم معترض در نماز جمعه دیروز به امامت علیاکبر هاشمی رفسنجانی به خوبی نشان داد که رویکرد احتجاج، راه مؤثرتری برای مقابله با طرف مقابل است. وقتی به جای تکرار شعار «مرگ بر آمریکا»ی وزیر شعار حکومتی، مردم شعار «مرگ بر روسیه» میدهند؛ نیروهای امنیتی رسمی و غیر رسمی ناچار میشوند به نمازگزاران یورش ببرند و گاز اشکآور به میان صفهای آنان بیندازند؛ و خبرگزاری نیمهرسمی افراطی حامی اصولگرایان افراطی با کمال افتخار به جای «صفوف به هم فشرده و دشمنشکن امت حزبالله در نماز عبادی-سیاسی جمعه» از تیتر «نماز جمعه معمولی» استفاده میکند، یعنی این روش کارآمد بوده است.
بسیاری از مردم، روحانیان و سیاستمداران اصلاحطلب یا معترض به آنچه در کشور میگذرد، به شدت معتقدند که نه قرائتی که حکومت از اسلام عرضه میکند، اسلام حقیقی است و نه حکومت امروز، حکومتی است که جمهوری اسلامی قرار بوده باشد یا میتوانست باشد. اما آنها به جای تغییر نامها، عنوانها و موقعیتهایی که مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند و تحریف شدهاند، ترجیح میدهند که روشها، نگاهها و افراد را تغییر دهند.
معترضان میگویند که ما انقلاب نکردیم که به نام اسلام، به نمازگزاران حمله شود؛ آزادی رسانهها به حداقل برسد؛ به اعتراض مسالمتآمیز با خشونت پاسخ داده شود؛ و رسانههای رسمی در برابر کشتار مسلمانان در سودان و چین و حتی کشور خودمان به دست نیروهای امنیتی رسمی و غیر رسمی سکوت کنند و به جای آن، قتل یک زن مصری به دست یک شهروند آلمانی «پیراهن عثمان» شود.
در پوشش اتفاقات یک ماه اخیر کشور در رسانههای خارجی، یک پرسش دائم مطرح میشود. آنها میفهمند که معترضان میخواهند رأی خود را پس بگیرند؛ اما دائم میپرسند که این معترضان چرا شعار «الله اکبر» میدهند؟ آنها هنوز متوجه نشدهاند که معترضان علاوه بر «آرای به سرقت رفته»شان، میخواهند که پرچمشان را هم پس بگیرند؛ پرچم اسلام، پرچم انقلابی را که برای استقلال و آزادی صورت گرفت و پرچم ایران را
لینک در بالاترین
یادداشتهای شما:
حداقل من و تمام اطرافیانم اگر الله اکبر می گوییم فقط برای اینه که بهانه دست کسی ندهیم و دیگر اینکه یک شعار واحد داشت باشیم.لطفا خیلی راحت مثل روزنامه ها هر آنچه که خود فکر می کنید را به همه نچسبانید.
منظورم درمورد پس گرفتن پرچم انقلاب و اسلام.
جناب فرزاد
به گمانم منظور نویسنده واضح بود ... اقتدارگرایان امروز همهی هویت ملی و مذهبی و انقلابی این مردم را به نفع خود مصادره کردهاند و آن را تنها متعلق به خودیها میدانند ...
استفاده از پرچم ملی کشور (که متعلق به همهی ماست) به عنوان نماد تبلیغاتی کاندیدای آنها معنی جز این ندارد
در مورد هویت مذهبی هم وضع به همین منوال است ... شاید من و شما دغدغهی مذهبی نداشته باشیم و هدفمان از اللهاکبر گفتن چیز دیگری باشد ... اما هستند در بین ما مذهبباورانی که برداشت متفاوتی از اسلام دارند و از اینکه در این سالها غیر خودی محسوب شدهاند خشمگیناند
اضافه کنید به این جمع کسانی که با خط مشی و نظام فکری دیگری برای انقلاب تلاش کرده بودند
این اللهاکبر گفتن ها یعنی ما هم ایرانی هستیم، ما هم مسلمان هستیم، ما هم در انقلاب بودیم
سلام بهرنگ جان من سروش از دوستان جهاد مهندسی سالهای دور هستم میخواستم به ادرس پست الکترونیکی ام سریعترین روشی که میشه باهات تماس گرفت بگی
منتظرم و ممنون
فوریه......
سلام بهرنگ جان
من صبح پاسخ e-mail ات رو دادم و از صبح منتظرم بهم mail بزني
اگه امكان تماس داري شمارم رو هم برات e-mail بزنم؟؟؟
من هيچ علاقه اي به نفس شعار الله اكبر ندارم و بهيچوجه هم فكر نميكنم كه اگر اسلام راستين (به قول شما) پياده شود، ايران گلستان ميشود. الله اكبر براي من فقط يك شعار است كه به نشانه همبستگي با ديگران سر ميدهم و نه بيشتر.
بايد بپذيريم كه جمع شدن دين و حكومت به فساد ميانجامد، هيچ استثنايي هم ندارد.
باید تمام کفش های کهنه را به نشانه اعتراض به سیم های برق خیابان و درختان آویزان کرد به این دلیل که بگوییم اخمدی نژاد مانند کفش کهنه باید دور انداخته شود کفش ها را به هم ببندید به طوری که نیم متر با هم فاصله داشته باشند و سپس به بالای درختان و سیم ها پرت کنید تا گیر کند این کار در فیلم هالیوودی گربه را بجنبان برای کمک به سربازی دیوانه بود که که به دروغ به مردم گفته بودند اسیر شده است در ایران باید برای اعتراض به یک دیوانه که به دروغ رییس جمهور معرفی شده است
[ ] | [شنبه، ۳ مردادماه ۱۳۸۸، ۱۰:۳۴ صبح ]