دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
شنبه ۱۷ بهمن‌ماه ۱۳۸۸

حکایت من و آن اداره ۱۳ کلمه‌ای

فیلتر شدن مثل این است که کسی آدم را ول کند و اصطلاحاً با آدم به هم بزند. باید قبولش کنی و با آن کنار بیایی.

سه هفته پیش بود که فهمیدم پس از هفت سال و نیم وبلاگ‌نویسی جسته و گریخته، وبلاگ من و کل دامنه بهرنگ دات نت فیلتر شده است. هر چه فکر کردم چرا هم دامنه و هم همه زیردامنه‌ها را فیلتر کرده‌اند، چیزی به ذهنم نرسید. شاید قصد قصاص قبل از جنایت داشته‌اند که نکند دست به گناه نابخشودنی تغییر آدرس بزنم. مثل این است که برای تنبیه یک نشریه، همه نشریات صاحب آن را ببندند. ایران است دیگر. به این مشی و مرام عادت کرده‌ایم.

نوشته‌اند: «در صورتی که این به اشتباه فیلتر شده است، با پست الکترونيکي filter@dci.ir با درج نام دامنه مورد نظر در موضوع نامه و ارايه توضيحات لازم مکاتبه فرماييد.»
من هم که چیزی برای پنهان کردن نداشتم. همه مشخصاتم را نوشتم و توضیح هم دادم که اصلاً این چند ماه اخیر چیزی ننوشته‌ام که بخواهید فیلترم کنید.

۱۰ روزی گذشت و پاسخی نیامد. رفتم در جی‌میل گشتم و دیدم سیستم آنتی‌اسپم سایت مخابرات، نامه‌ام را هرزنامه تشخیص داده و برگشت زده است. دو سه بار با تغییر موضوع، نامه را فرستادم و دوباره برگشت خورد. دست آخر چند خط به زبان انگلیسی به اول نامه اضافه کردم و موضوع نامه را هم به انگلیسی نوشتم تا دیگر برگشت نخورد. قربان آن نرم‌افزارشان بروم که فارسی نوشتن را هرز می‌داند.

با سلام

جهت رفع فیلتر آن سایت مقتضی است به آدرس یا شماره تماس مشروحه ذیل مراجعه یا تماس حاصل شود

شماره تماس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
88846938آقای مهندس صرامی
تهران سمیه روبروی برج سپهر ط 5
http://samandehi.ir/mainMenuNL.html

اداره نظارت دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه
مستقر در دادستانی کل کشور

قبل از هر چیز به نام این اداره دقت کنید: «اداره نظارت دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، مستقر در دادستانی کل کشور»
یک تریلی هم برای حمل عنوان پرطمطراق آن کافی نیست.

به هر ترتیب، امروز ساعت هشت و نیم صبح زنگ زدم و آقای مهندس صرامی نبود. ساعت سه بعدازظهر زنگ زدم و آقایی برداشت و گفت که این‌جا دفتر آقای مهندس است. مسأله را توضیح دادم. پرسید: «مراجعه کرده‌اید؟» گفتم خیر.
گفت: «باید خودتان بیایید و تعهدنامه پر کنید تا ما منتقل کنیم و موضوع بررسی شود.»
گفتم لااقل بگویید مشکل از کجاست. گفت: «تا خودت نیایی و تعهدنامه را ننویسی، نمی‌توانیم بررسی کنیم.»
دیگر لازم نیست بگویم که برایش توضیح دادم که ایران نیستم و او هم گفت باید نماینده‌ای بفرستی و چه و چه. دست آخر به من حالی کرد که تا حضوراً نیایی و تعهدنامه پر نکنی، حتی نمی‌گوییم که مشکل کجاست و چرا فیلتر شده‌ای.

راستش از اولش هم امیدی نداشتم که فیلتر وبلاگم برداشته شود. همین قدر هم پیگیری کردم که بعداً نگویند پیگیری نکردی و شاید اشتباهی شده بود. اما بد نیست چند نکته را یادآوری کنم.

اول این‌که همیشه سعی کرده‌ام محترمانه و از روی اعتقاد بنویسم. هیچ وقت به کسی توهین نکرده‌ام و کسی را هم دعوت به کار غیر قانونی نکرده‌ام. با توجه به کم‌کاری‌های وحشتناک ماه‌های اخیرم، واقعاً نمی‌دانم چرا باید این وبلاگ را فیلتر کنند. آن هم درست وقتی که تصمیم گرفته‌ام سیاست را کناری بگذارم و از زندگی بنویسم. همان بهتر که کسی همان را هم نخواند.

دوم این‌که صدور حکم فقط در صلاحیت قاضی است. در موارد خاصی مثل جریمه‌های رانندگی، قانون به طور خاص به افسران پلیس راهنمایی و رانندگی مجوز خاص داده که بتوانند حکم صادر کنند و متخلف را جریمه کنند.
فیلتر کردن یک سایت هم یک نوع حکم است. حالا این‌که این «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» چگونه این صلاحیت را به دست آورده، جای سؤال است.

سوم این‌که این طرز حکم صادر کردن و نحوه فرجام‌خواهی با هیچ قانونی و رویه‌ای نمی‌خواند. البته کدام کار قضایی و اطلاعاتی در کشور بر روال قانونی پیش می‌رود که این دومی‌اش باشد!؟ علاوه بر آن، اگر کسی، حالا نه در خارج از کشور، که مثلاً در یک شهرستان دورافتاده باشد، باید برای پیگیری موضوع به تهران بیاید؟ به علاوه، وقتی اتهام و جرم من مشخص نیست، چه تعهدنامه‌ای باید بدهم؟ مگر چه کرده‌ام که اول تعهد می‌خواهید و بعد می‌گویید شاید پیگیری کنیم؟ (داستان مکاتبات زکی‌پدیا با مسئولان فیلترینگ هم خواندنی است)

دست آخر این‌که این بگیر و ببندها در نهایت تأثیر چندانی (جز زیرزمینی کردن و مخفی‌کاری وب‌نگاران) نخواهد داشت. اگر کمی با وب ۲.۰ آشنایی داشته باشید و بدانید انتشار در منابع دیگر (3rd Party Publishing) کار بسیار آسانی است، متوجه می‌شوید که این سد زدن‌ها تأثیری ندارد و آب راه خود را پیدا می‌کند. بترسید از روزی که سد بشکند.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

سلام

شنیدم که تو رو هم ممنوع الورود کردن، خیلی ناراحت شدم اگه اینو می بینی یه ایمیل به من بزن که آدرس ایمیل تو داشته باشم.

[ sa ] | [شنبه، ۱ اسفند‌ماه ۱۳۸۸، ۸:۰۰ صبح ]


خوب مطمئن شدم که ایمیل رو نشون نمیده، همینجوری هم چون از امیرکبیر فارغ التحصیل شدم جزو ******هستم!
تو الان کجایی؟ ایرانی؟ میگن که انگلیس؟

[ sa ] | [شنبه، ۱ اسفند‌ماه ۱۳۸۸، ۸:۰۷ صبح ]


با سلام
فکر کنم اگر فید وبلاگ رو با فید برنر تو سایت بزارین بشه یه جوری خوندش.

[ پایاب ] | [شنبه، ۷ فروردین‌ماه ۱۳۸۹، ۰:۵۵ صبح ]