دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۳ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹

زندگی از سر ترس

داشتم کنار «ونیز کوچک» قدم می‌زدم. این «ونیز کوچک» کانالی است نه چندان عمیق و عریض در لندن که خانه‌های قایقی هم گوشه و کنارش لنگر انداخته‌اند. خیلی جای هیجان‌انگیزی نیست. ولی در بخش‌هایی از آن، آرامشی هست که گاهی باورت نمی‌شود که داری جایی وسط شهر شلوغ لندن قدم می‌زنی. از هر دو طرف، درخت و چمن احاطه‌ات کرده و صدای شهر هم چندان شنیده نمی‌شود.

London's Little Veniceگوشی در گوش، موسیقی می‌شنیدم و پرتقال می‌خوردم. مرد و زن نسبتاً جوانی، سوار بر دوچرخه از راه رسیدند. زن داشت قفل در خانه\قایق را باز می‌کرد. مرد گفت: «سلام رفیق.» لبخندی زدم؛ سلام کردم و به راهم ادامه دادم.

این روزها زندگی نسبتاً آرامی دارم. تنش‌های اندک، هیجان ناچیز و تقریباً بدون چالش. کارم برایم آن قدر جالب هست که دنبال ماجراجویی نباشم. اصلاً ماجراجویی بلد نیستم.

راستش را بگویم، زندگی‌ام بر پایه ترس و اضطراب بنا شده. «اگر فلان شود، چه؟» همیشه بدترین حالت را در نظر می‌گیرم. نمی‌دانم باید اسمش را هراس گذاشت یا محافظه‌کاری. اما از رفتن به محیط ناآشنا با قانون و قاعده و عرفی ناآشنا بیزارم.
می‌ترسم از نتوانستن؛ از اشتباه کردن؛ از مایه تمسخر بودن

مرزها و مصادیق این تشویش تا حدی باورنکردنی پیش پا افتاده است. اگر برای غذا خوردن به رستورانی بروم که نمی‌دانم غذایش چیست، پول را باید اول داد یا که آخر، باید منتظر غذایت بنشینی یا که خودشان سر میزت می‌آورند، عذاب می‌کشم. مخصوصاً وقتی که اول و آخرش، خارجی هستی. و این داستان را می‌شود تقریباً به همه چیز تعمیم داد.

به مسافرت که فکر می‌کنم، تنم می‌لرزد. از یک طرف دلم می‌خواهد بروم و جاهای جدیدی را ببینم. از طرفی حتی همین بریتانیا که هیچ، لندن را هم ندیده‌ام. پاریس و ونیز و بارسلون و وین و نیویورک طلبم.

داستان این‌جا تمام نمی‌شود؛ اما نیازی به بازگویی باقی‌اش نیست. داشتم برایش از این ترس‌ها می‌گفتم. گفت تو بزرگ‌ترین ریسک زندگی‌ات را پذیرفتی و فلان تصمیم را گرفتی و چه و چه. نتوانستم برایش بگویم که آن هم از سر ترس بود.

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

اعتماد به نفس داشته باش اخوی.اونها فقط اونجا به دنیا امده اند.تو یک قدم از خیلیهایشان جلوتری

[ میثم ] | [پنجشنبه، ۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹، ۲:۱۶ بعدازظهر ]