شنبه ۹ شهریورماه ۱۳۸۱
Unicom پایانی متفاوت برای دنیا
امروز شروع کردم به «1984» رو خوندن. من خيلی وقت پيش هم «قلعه حيوانات» رو خونده بودم. اما همين دو سال پيش!! يه کتابی خوندم به نام «يونيکام» الان هم فقط می خوام از زاويه ديد خودم فضای اون کتاب رو با فضای 1984 که تازه خيلی هم معروفتره مقايسه کنم. داستان يونيکام داستان دنياست، وقتی که همه در زير لوای يک جامعه يکسان به نام «خانواده» در اومدن. مردمانی لبخند به لب، بدون هيچگونه پرخاشی يا جرم و جنايتي! جامعه ای که تمام آدمهای دنيا و تمام امکانات اون عضوشن وهمه هم شادن و همه هم شکل هم و زير راهنماييهای يونيکام (يونايتد کامپيوترز يا ...فارسيشو خودتون می دونين ديگه) و اونجا عنصر اول جامعه يا 1st one است که در تمام طول زندگی آنها راهنمايشان است و مانند 1984 اولين جرقه برای رهايی جنسی است و... توی 1984 فضا يه فضاييه که پره از جنگ و کشتار و اختلاف و جاسوسي! اما جامعه ای که تو يونيکام تصوير می شه يه جامعه ايه از مردمی که به شدت راضين و خوشحال، ولی با يک هويت يکسان! يعنی تفاوت آدماش روز به روز کمتر می شه. تو اين کتاب شورش به خاطر دستيابی به هويت فرديه (مثل من حتما p: ) ولی تو 1984 اين برای آرامش زندگيه. خوب من خودم فضای يونيکام رو اغوا کننده تر از 1984 می بينم. يعنی جايی که همه راضين و خوشحال، نه اوج سختی و ناراحتی. در ضمن تو يونيکام هم نشون داده می شه که اين اجازه برای آزادی در زندگی، فساد شديدی به وجود مياره. ولی خوب من که ماکياوليست نيستم و اينو خلاف اصول انسانيت می دونم که بخوای تمام راههای جرم و گناه و اشتباه رو ببندی که همه چی و همه کس خوب بمونن و سالم. اين اشتباهيه که يه عده دارن به شدت مرتکب می شن و ائنم اينکه به اين نتيجه رسيدن که تمام چاقوها رو بايد جمع کرد تا بچه ای به قتل نرسه!! (ر.ک. داستان موسی و خضر) انسانها با داشتن اختيار و فرقه که انسان هستن! نه با هويت جمعی يکسان! اينم بايد قبول کرد که در سالهای نزديک احتمال وقوع داستان سياسی جرج ارول خيلی بيشتره! در هر صورت يونيکام رو اگه گيرتون اومد حتما بخونينش. کاملا قابل توجهه و من ازش خيلی لذت بردم. البته الان می بينم نتونستم داستانشو خوب تعريف کنم. ببخشيد ديگه. در مورد آخر دنيا هم بيشتر خواهم نوشت پس تا بعد...