دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
چهارشنبه ۷ اسفند‌ماه ۱۳۸۱

راه بهتر: راه تنهايي

بی حالم، بی خيالم، اصلا نمی دونم چم شده؟ ديگه چه فايده داره؟ بايد کلی خوشحال باشم، ولی نه تنها خوشحال نيستم، که اساسی حالم گرفته است. يه عمره بايد نوشته های «راه بهتر» رو تکميل کنم و بدم دست «ممد ديزل» تا صفحه آرايی کنه و بعدم بدوم دنبال کار چاپش و ... اما کو حرکت؟
اين قدر هم محبوب و فروتنم که هيچ کس رو ندارم کمکم کنه و بهتره به جای هيات تحريريه بنويسم «خودم!» فقط از باران به ضرب و زور سه تا داستان گرفتم و ديزل هم قراره يه صفحه در مورد يه ماشين بنويسه (کاری که تخصص خودمه، هر چند خودش هم اين کاره است ولی نه به اندازه من) می مونه يه هفتصد صفحه! خب نه، ولی جز صفحه اول و صفحه گزارش و يه صفحه ای که «مهدی بخار» نوشته، حداقل هفت هشت صفحه ديگه مونده که هر کدوم به اندازه يه دونه از پستای طولانی اينجا مطلب لازم داره، نه حالی، نه کاری، نه بالی...
احمد شهيدی می خواد شماره جديد «جامعه نو» رو در بياره و از ديروز تا جمعه مهلت داده که مطلبم رو بهش بدم. از اون ور يه احمقی سوار چهار تا گوسفند شده و رفته تو ليست حقوق بشر، چه بشري!؟ چه حقوقي!؟ از اون طرف يه چيزايی نوشته بودم که توی يه ديسکت بود و ديسکته رو گم کردم. تو کارگاه جوشکاری همش در و ديوار جوش می دم و الکترود می چسبونم. نمی دونم. احتمالا هر وقت شماره اول «راه بهتر» رو در بيارم، همزمان اينجا و اونو تعطيل می کنم.
با اين شرايط من بايد بشينم مطلب طنز هم بنويسم
ههه ههه ههه ههه

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک