سه شنبه ۵ فروردینماه ۱۳۸۲
چرا جنگ نه!؟
خيلی برايم جالبه. بعضيها اجازه نمی دن که کسی نظری جز نظر خودشون داشته باشه. اصلا دلشون می خواد در برخی از مسائل، يه چيزی بگن و بقيه قبول کنن و تمام! درست مثل اون نشريه «نوشتن، همين و تمام» اصلا نمی خوان قبول کنن کس ديگه ای هست و اون هم رنجی کشيده يا نکشيده، در هر حال عقيده ديگه ای داره. نه، اجازه نداره. چون موقع جنگ تاتی تاتی می کرده. بسه ديگه! نه شما، که همه بس کنين! من عقيده خودم رو دارم. حاضرم با بقيه هم در موردش بحث کنم. اگه منو راضی کردن، عقيده ام رو عوض می کنن، اما اقناع حداکثر نتيجه ای که داره، اينه که من دست از تبليغ عقيده خودم در حضور سايرين بردارم. وبلاگم هم حضور سايرين نيست. من همه جا اجازه می دم بقيه حرفشون رو بزنن و سعی می کنم گوش کنم، اما ديگه اينجا اجازه بدين من حرف خودم رو بزنم. بی انصافيه اگه اينجا هم نتونم.
جنگ، فقط يک مسئله سياسی نيست
اگه از جنگ نوشتم و از مخالفت خودم با جنگ، به اين دليله که جنگ اثرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی داره. می دونيد که پينک فلويد، با آلبوم ديوار (The Wall) موجب تغيير مدارس اروپا و آمريکا از سبک قديم (يه چيزی تو مايه های آموزش و پرورش! خودمون) به نسل جديد مدارس شد. تاثيری خيلی عميق تر از اونی که فکرش رو می کنين. خيليها می گن که به وجود آمدن موسيقی اعتراض و اقبال عمومی به اين موسيقی، از اثرات جنگه و نفرتی که جنگ ويتنام برای جامعه جهانی و به خصوص آمريکا به ارمغان آورد. جنبش «می خواهم زنده بمانم و زندگي کنم» خيلی توقع بزرگيه!؟ تو شرايط جنگی همه بايد به خاطر حفظ وحدت و روحيه سربازان و مردم، ساکت بمونن. پروژه های بزرگ می خوابه. هيچ کار جديدی شروع نمی شه. چه اشکالی دااره که بزرگترين دغدغه يه نوجوون تو زندگيش، فوتبال باشه. بزرگترين دغدغه يه جوون، رسيدن به «او» باشه و برای يک ميانسال، تنها دغدغه ای موجود، خوب تربيت شدن بچه ها و خريدن يک خونه بزرگتر باشه. اصلا اگه بخوام بشينم از مضرات جنگ بگم که چند سال طول می کشه. همين بس که تو جنگ نمی شه زندگی کرد. همين
تو آينده اقتصاد دنيا (اگر سيستم آمريکايی پياده بشه) کشورها سه دسته می شن
۱- اونايی که فن آوری توليد می کنن (اروپای غربی، آمريکا و آسيای جنوب شرقي)
۲- اونايی که کار توليد می کنن (آسيای جنوب و چين، اروپای شرقی و آمريکای جنوبي)
۳- اونايی که مواد خام توليد می کنن و سرمايه هاشون رو می خورن (بقيه، عربها، آفريقايی ها)
اگه سيستم آمريکايی برای ايران پياده بشه ما برای دنيا کار توليد نمی کنيم، بلکه نفت و گاز توليد می کنيم و به جاش بنز و بی.ام.و و نوتيلا و مک دونالد و سونی می خريم. شما اين ايران رو دوست دارين!؟ اگه آمريکا بياد جز اين می شه؟
استعمار فقط يه شعار دهن پر کن نيست. کسی رو دوست دارم که از من کار بکشه و پول زحمتم رو بده، نه اينکه ثروت پدريم رو بهم نشون بدنه و (به قيمت آب حوض) ازم بخردش.