دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
شنبه ۹ خرداد‌ماه ۱۳۸۳

به نام گل‌آقا، به کام کج‌کلاه خان!

احتمالا بر و بچه‌های وبلاگ‌نويس، اعم از مشهدی و دانشجوی مشهد (مثل خودم و علي و پويان) بايد بدونند که به همت آقا مسعود، برنامه‌اي برای بزرگداشت گل‌آقا ترتيب داده شده بود و بر و بکس وبلاگ‌صاحاب و وبلاگ‌خون و غيره دعوت شده بودند که ديروز جمعه ساعت ۵ پا شن برن سالن هلال احمر و اين‌ها

آقا ما هم ديروز در معيت علی آقای خرمی و پويان خان دعوتشون رو لبيک گفتيم (حالا بماند که من ۵ روز از اينترنت و اونترنت محروم بودم) و رفتيم ببينيم چه خبره. ساعت ۵ که ما رسيديم اونجا، حدود ۲۰ نفر توی سالن و بيرون سالن بودن و تازه داشتن کامپيوتر و اين جور چيزها رو رديف می‌کردن. طبق معمول هم اولين نفری که ديده شد، آرمان اردبيلوف بود که داشت از زمين و زمان عکس می‌گرفت. البته واضح و مبرهن است که من به دليل بالا بودن درجه مشهديّت، اکثر قريب به اتفاق بلاگرهای مشهدی رو نمی‌شناسم. وگرنه خيلی‌های ديگه هم بودن که اومده بودن (و قاعدتاً من الان بايد اسم و لينکشون رو رديف کنم)

حالگيری قضيه از همون اولش معلوم بود. چون آقا (به قول مسعود «بدون هماهنگی با ما») روز ولادت امام حسن عسکری رو عزای عمومی اعلام کرده بودن و طبيعتاً فقط اجازه داشتيم برای طنزنويس مملکت گريه کنيم. از اون جالب‌تر اينکه حالا داريوش کاردان هيچی، هر چی گشتيم خبری از اذناب گل‌آقا نبود که نبود. البته باباحميد يه بنده خدايی رو به اسم آقای علوی به من نشون داد و گفت: «شما که اهل قلميد، بايد ايشون رو بشناسيد» من هم بی‌تعارف گفتم نه. چون تنها کسی که به اسم علوی می‌شناسم سيد رضا علوی، سردبير سابق مهر و ابرار هفتگيه که اون اسم هم فکر کنم مستعار بود!

مراسم با صحبت‌های آق مسعود شروع شد و تکه به تکه وسط صحبت‌هاش کليپی که يه بنده خدايی زحمت کشيده بود و درست کرده بود، پخش می‌شد که هم صحبت‌های مسعود قشنگ بود و هم کليپه
نکته ۱: يه جا مسعود گفت که آقای خاتمی سال ۷۷ از صابری به عنوان گل‌آقای ملت ايران ياد کرده و توی کليپ صحنه‌ای رو نشون داد که خاتمی دفتر يادبود غرفه گل‌آقا رو امضا می‌کرد و بعدش هم حداد عادل ورژن ۷۷ شروع کرد به تفت دادن (آخر اصطلاح مشهدي!) در مورد سـ..ـکـ...ـسـ..ـی بودن نشريات طنز دنيا و سـ..ـکـ...ـسـ..ـی نبودن گل‌آقا
نکته ۲: مسعود جان! چلچراغ مجله طنز نيست. هر چند طنز و حتی فکاهه هم داره. ولی نوشته‌های بزرگمهر شرف‌الدين، منصور ضابطيان و کاوه مشکات بيشتر شبيه کلاس روزنامه‌نگاريه

بعد از تموم شدن متن مسعود و کليپ مزبور، اون آقای علوی رفت اون بالا و شروع کرد به صحبت و يه ۴۰ دقيقه‌ای داشت حرف می‌زد و در مورد همه چيز گفت، الا گل‌آقا (ملت هم اصلا خسته نشدن!)

بعد از صحبت‌های جناب علوی (که حتی اسم کوچکش هم گفته نشد) مسعود اعلام کرد که «به مناسبت سنگرگيری هماهنگ‌نشده نيروهای مقتدی صدر و شليک خودشون به حرم حضرت علی در عراق، از اجرای برنامه تئاتر و يکی دو تا برنامه خنده‌دار ديگه معذوريم و لطفا سن‌ايچ و شيرينی‌تون رو بخوريد و جل و پلاستون رو جمع کنيد و بريد تا دفعه بعد که يکی ديگه به رحمت ايزدی پيوست. البته وبلاگی‌ها بمونن!»
نکته نامربوط: وسط برنامه دوستان به بنده اطلاع دادند که تهران زلزله اومده، زنگ بزن ببين خانواده سالمند يا نه. من هم زنگ زدم. وقتی بوق اشغال رو شنیدم مطمئن شدم که سالم هستن. يا نشستن پای اينترنت، يا ... آخرش اين که بوق اشغال نشان دهنده سلامت شماست!

وبلاگی‌ها موندن و اعلام کردن که آقا داوود خط خطی می‌خواد در مورد گل‌آقا صحبت کنه و اون بنده خدا هم رفت بالا و در مورد مافيای وبلاگ‌نويسان در انجمن وبلاگ‌نويسان مشهد صحبت کرد و کلی نصيحت
جناب ياسر ارنستو هم رفت بالا و به شبهات ايشون جواب داد. بعدش هم آرمان (به زور مسعود و تو رودرواسي) رفت بالا و از ملت برای راه افتادن و فعال کردن سايت مشهديها کمک خواست و اينا
بعدش يه خرده تموم شد. يه خرده ملت مذاکره کردن (عکساش هست D:) يه خرده عکس يادگاری گرفتن


(برای ديدن عکس بزرگتر، لطفاً کليک بفرماييد)

بعدش هم پا شدن برن شانديز - شب‌ديز، وسط راه شلوغ بود. برگشتن وسط شهر، کج‌کلاه خان، پيتزا نوش جان فرمودند. (دوربين من از همون اولش پيغام Low Battrey می‌داد و مال آرمان از بعدش. در نتيجه اين که من و آرمان بايد عکس‌هامون رو بريزيم رو هم تا يه گزارش تصويری خوب از توش در بياد. اون هم به زودي)

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

سلام بهرنگ جان. آقا راستي جريان مافيا چي بود؟ چيگفتن؟

[ سعيد مادرشاهی ] | [یکشنبه، ۱۰ خرداد‌ماه ۱۳۸۳، ۵:۲۲ بعدازظهر ]



اولين قرار عمومي وبلاگنويسان در شهر مقدس مشهد


با توجه به رشد روزافزون نفوذ اينترنت در ايران و آمار بسيار بالاي وبلاگهاي فارسي در اينترنت که بخش وسيعي از محتواي فارسي فضاي وب را تشکيل مي دهند، بر آن شديم تا اولين قرار عمومي وبلاگ نويسان را با هدف افزايش کيفي و کمي محتواي فارسي و همچنين معرفي اين پديده به اقشار مختلف مردم و دعوت از آنان براي حضور در اين جامعه مجازي، برگزار نماييم.
اولين قرار عمومي وبلاگ نويسان ، در مرداد 83 در مشهد برگزار مي شود. اين قرار عمومي سعي مي کند تا با ايجاد اجتماعي از توليدکنندگان محتواي فارسي و برگزاري جلساتي جهت بحث و تبادل نظر (در محيطي كاملا زيبا و در قالب ميزگردها)، در جهت بالا بردن کيفيت محتواي فارسي گام بردارد. اين قرار عمومي اولين حمايت عملي در سطح گسترده از وبلاگها در محيط وب و در شهر مقدس مشهد مي باشد که انجمن جوانان سهراب و پايگاه اينترنتي ايران سهراب با حمايت جمعي از وبلاگها و وب سايتها برگزار کننده آن است.

شما دوست وبلاگ نويس هم در هرجاي اين كشور پهناور هم كه هستيد دعوتيد .فقط بايد ما را از حضورتان در اين قرار باخبر كنيد تا زمان و مكان دقيق را به اطلاعتان برسانيم .

براي ديدنتان چشم انتظاريم


متشكريم

ستاد اجرايي اولين قرار عمومي وبلاگ نويسان


www.iransohrab.com/gharar.htm


در ضمن اگه خواستين بياين هم مي تونين توي صفحه قرار پيغام بزارين و يا مي تونين ايميل بزنين

gharar@iransohrab.com

منتظر شما هستيم


با قرار دادن بنر اين طرح در وبلاگتان و با خبركردن دوستانتان از اين قرار عمومي در وبلاگتان ما را در برگزاري اين قرار عمومي ياري رسانيد

[ اولين قرار عمومي وبلاگ نويسان مشهد ] | [دوشنبه، ۱۱ خرداد‌ماه ۱۳۸۳، ۶:۵۱ صبح ]