دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
دوشنبه ۲۳ آذر‌ماه ۱۳۸۳

کار، کار مخابراته

۱- من فردا سه‌شنبه، ۲۴ آذرماه ۱۳۸۳ کارگاه (کنفرانس) کتاب دارم

زمان: همون سه‌شنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۳، ساعت ۱۲ ظهر
مکان: ايران - مشهد - دانشگاه فردوسی - دانشکده مهندسی - کلاس ۲۵ (راهروی کتابخانه)
کتاب: «روی ماه خداوند را ببوس»
نويسنده: مصطفی مستور
«حالا که چي؟»: جون مادرتون پا شين بياين!

۲- جمعه صبح smsی دريافت کردم با اين محتوا که امروز «worlds best friends day» هست و حالا اين sms نشانه آن است که تو جزو بهترين دوستان من هستی و حالا بايد اون رو برای بهترين دوستانت فوروارد کنی (حتی اگر من باشم) و ...
اما اين اولين و آخرين sms نبود (بابا! best friend!) و بعد از رسيدن چند تا آدم مجبور می‌شه دست به کار بشه تا جلوی آبروريزی رو بگيره. در نتيجه اين که بعد از سپری شدن يکی دو ساعت، می‌بينی که ۱۵-۱۰ تا sms گرفتی و فرستادی و هيچی به هيچي! فقط می‌تونی ليست پر کنی. نمی‌دونم. شايد هم بايد می‌نشستم اسم‌ها رو يادداشت می‌زدم

۲- گذشت. ولی بعدش نشستم فکر کردم ديدم واقعاً چه کار احمقانه‌ای داشتيم انجام می‌داديم. (فکر می‌کنم من اين قدر احمقانه احمقانه نوشته‌ام که فردا پس‌فردا ميان بهم دکترای حماقت‌شناسی می‌دن!) يک متن ثابت رو بدون هيچ دخل و تصرف يا تغييری برای همديگه می‌فرستاديم به نشانه دوستي! نه تشکری، نه هيچ چيز ديگه‌اي! واقعاً اين کار چی رو نشون می‌ده؟
من شخصاً خيلی از اين سلام و احوال‌پرسی‌های تشريفاتی (و از سر دروغ) بدم مياد. نمی‌گم خودم اين کار رو نمی‌کنم. فرهنگ کلی جامعه آدم رو يه جاهايی واقعاً مجبور می‌کنه. ولی خب، دليل بر اين نمی‌شه که بگم نه، چون خودم هم اين کار رو می‌کنم ديگه نبايد ازش بد بگم
به هر حال، قضيه اينجاست که خيلی‌هامون می‌دونيم که اين سلام مسخره هر بارمون يه تعارف واقعاً مسخره بيشتر نيست. اما نمی‌دونم چرا اگه يه نفر پيدا بشه که اين تعارفات رو بذاره کنار، می‌شه يه آدم خشک رسمی بی‌احساس بی‌ادب ... فقط انگ و همه‌اش انگ
سؤالم چيز مهم‌تريه. آيا واقعاً خيلی از دوستی‌هامون چيزی بيشتر از يه تعارف الکی، يه فوروارد احمقانه و يه ايميل مشابه به هفتاد نفر هست!؟ حالا من ماشينی، من تکنولوژی‌زده، من بی‌احساس، بقيه چي؟ بعضی وقت‌ها به همه چيز شک می‌کنم. ايرانی بودن، شرقی بودن، ... آدم بودن ...

۳- سر قضيه SMSبازی ملت بنده به شدت مشکوکم! اين جوک فوروارد کردن يا که مسائلی مثل اين «world's best friends day» يه جورايی گوشه‌شون بازه. مثلاً يه سؤالی. قبل از اين در مورد اين روز چيزی به گوشتون خورده بود؟ يا اصلاً جدای از اين، خيلی از دوستام هستن که روز پدر و عيد فطر و عيد غدير و ... رو با SMS بهم تبريک می‌گن. اما نکته‌اش اينجاست که تا جايی که من يادم مياد در طول N سال دوستی، پيش نيومده که چنين مناسبت‌هايی رو تبريک گفته باشن. سر همين، همچين يه خرده مشکوکم. از کجا معلوم!؟ شايد سرمنشأ تمام اين SMSهای فورواردی همون جاييه که پول SMSها رو می‌گيره (البته بانک منظورم نيست PORFOSOR!) به قول دايی جان: کار کار انگليساست! ببخشيد، يعنی کار خود مخابراته. اگه فردا ديديد دوستاتون دارن روز جهانی پست رو بهتون تبريک و سالگرد شهادت حضرت خديجه (به روايتي) رو بهتون تسليت می‌گن، به درستی حرف من پی می‌بريد

۵- يه جشنواره‌ای بود، پارسال پنج تا جايزه برديم، نوشتم راضی نيستم؛ امسال فقط يه جايزه برديم. اون هم ايشون! به ايشون تبريک و به خودم تسليت عرض می‌کنم. ايشالا که غم آخرمه (چون من دارم می‌رم خودم رو از بالای پشت‌بوم پرت کنم پايين، از شدت دپرسي!)

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک