دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
یکشنبه ۱۲ تیر‌ماه ۱۳۸۴

بيست و يک

۱-بيست و يک ساله شدم. همين!

۲- اين ماجرا احتمالاً واقعيه: بنده خدايی تو چين درس می‌داد. يه روز سر کلاس به شاگرداش می‌گه «من جلسه بعدی رو نمی‌تونم بيام. شما می‌تونيد فلان روز برای جبرانی‌اش بياين؟» همه می‌گن بله و مشکلی نيست و اين‌ها. اما در موعد مقرر هيچ کس نمياد. يکی از معلم‌های چينی می‌گه: تو چين طبق سنت نبايد به پدر، معلم و امثالهم، «نه» گفت. خلف وعده، دروغ گفتن و سرکار گذاشتن پذيرفته است، ولی «نه» گفتن، نچ!

۳- از چهارم دبستان به اين ور، هميشه حداقل يه سال از همکلاسی‌هام کوچکتر بودم (چون سوم رو جهشی خوندم) دو سال آخر دبستان، کل راهنمايی، دبيرستان و حتی دانشگاه، کسان زيادی بودن که بابت اين يک سال کوچکتر بودنم، به ديده تمسخر يا تحقير نگاهم کنن. بچه‌تر که بودم، حرصم می‌گرفت، ناراحت می‌شدم و ... بزرگتر که شدم، می‌گفتم: «دلتون بسوزه. من يه سال از عمرم رو صرفه‌جويی کرده‌ام» بعدها دلم می‌سوخت به حالشون که سن براشون مهم‌تر از عقل و شعوره. اما خيلی وقته که حتی تأسف هم نمی‌خورم. اين ارزش ناخودآگاه فرهنگ شرقيه. خودمون هم، خودمون رو باور نداريم. حتی خود من هم بعضی وقت‌ها به خاطر سن، به توانايی‌هام شک می‌کردم.
قرض از اين‌ها اين که فکر کنم ديگه به سنی رسيده‌ام که کسی نمی‌تونه مثل قبل بابت سن و سالم چيزی بگه. حس عجيبيه. يه جور احساس بزرگسالی و حتی پيری می‌کنم. جوونی‌ام خيلی زود تموم شد، خيلی ...

۴- خودم هم باورم نمی‌شه. من برای اولين بار تو اين بيست و يک سال، تولدم رو جشن گرفتم (البته يه نيمچه خنده‌بازاری هم پارسال داشتيم که محمد يه جفت دستکش ظرفشويی بهم هديه داد. ولی خب، اون قبول نبود!) اما امسال نمی‌دونم چی شد که ۱۵ نفر دعوتم رو قبول کردن و تازه اگه امکانش بود، دلم می‌خواست ۱۵ نفر ديگه هم می‌بودن. برای خودم باور نکردنيه! من ۳۰ نفر که هيچ، حتی ۱۵ نفر دوست داشته باشم. دوستانی که در موردشون بايد بگم «دوستانی دارم، بهتر از برگ درخت»

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک


یادداشت‌های شما:

سلام / اول ترسيدم تولدتو به‏ت تبريک بگم، اما بعد که ديدم نوشتی که جشن تولد گرفتی و اين حرف‏ها، با خيال راحت، صميمانه تولدتو به ت تبريک می‏گم!

[ پسرشجاع ] | [سه شنبه، ۱۴ تیر‌ماه ۱۳۸۴، ۴:۱۱ بعدازظهر ]


چاکرتيم داداش!! تو هم از آوندهاي گياهان بهتري

[ Ali Shojsee ] | [سه شنبه، ۱۴ تیر‌ماه ۱۳۸۴، ۶:۴۴ بعدازظهر ]


دوباره تبريک...:)

[ آرين ] | [سه شنبه، ۱۴ تیر‌ماه ۱۳۸۴، ۱۱:۱۹ بعدازظهر ]


خوش به حالت که همون ۱۵ نفر رو داري...!

[ اكسير ] | [چهارشنبه، ۱۵ تیر‌ماه ۱۳۸۴، ۷:۴۷ صبح ]


تولدت را تبريک مي گم.اميدوارم سالهايي زيبا و دلنشين پيش رو داشته باشيد.
يا حق

[ نازآفرين ] | [جمعه، ۱۷ تیر‌ماه ۱۳۸۴، ۳:۰۱ بعدازظهر ]