دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
جمعه ۲۴ تیر‌ماه ۱۳۸۴

خدا نگهدار دوست من

سلام مجيد
مي‌دوني دلم مي‌خواست كه مي‌تونستم بنويسم «سلام مجيدم» عجيبه، نه!؟ مي‌دوني؟ بعضي چيزها و بعضي آدم‌ها اون قدر خوب و دوست‌داشتني هستن كه وسوسه‌ات مي‌كنن خودخواه بشي و اون رو فقط براي خودت بخواي. امّا خب، شايد يكي از اصلي‌ترين دلايل دوست داشتن، خودخواه نبودن تو بوده و هست. نمي‌دونم. هر چي بيشتر فكر مي‌كنم، بيشتر و بيشتر لحظه‌ها و موقعيت‌هايي رو به خاطر مي‌آرم كه تو كاري كه مي‌تونستي، براي ديگران انجام دادي و انفاق كردي، كه ذهن من پٌره از خاطرات از خود گذشتگي‌ها و ايثارهاي تو. هيچ وقت نفهميدم چطور مي‌توني اين قدر خوب باشي ...

مجيد جان
خيلي وقت‌ها كه مي‌بيني اصرار مي‌كنم، نه به خاطر دلسوزي براي تو، كه از حسادته! خنده‌داره، نه؟ آره مي‌دونم. ولي چي‌كار كنم كه هميشه دلم مي‌خواسته خوب باشم و بهتر باشم. اما هر چقدر هم كه تلاش مي‌كردم، باز تو و رفتار و منش تو رو كه مي‌ديدم، مي‌فهميدم كه يكي بهتر از من هم هست. آي حرصم مي‌گرفت. آي مي‌سوختم ...

نمي‌دونم. شايد با خودت فكر مي‌كني كه اي كاش يه جوري به من مي‌قبولوندي كه من خوبم و بهترم و چه و چه تا دل من (روح من!؟) هم شاد بشه. ولي اصلاريال دلم نمي‌خواد كه اين كار رو بكني. دلم مي‌خواد كه ازت تشكر كنم. ازت تشكر كنم كه از سر حسادت هم كه شده، سعي كنم آدم بهتري بشم و آدم بهتري باشم. اين رو بدون تعارف مي‌گم. تو موجب شدي كه من آدم بهتري بشم و بابت اين واقعاً سپاسگزارم.

مي‌دوني مجيد؟ بيشتر از دوسال از عمر دانشجويي‌مون، بيشتر از نصف اين دوران عجيب، دوست داشتني، به ياد موندني، پر خاطره و پر مخاطره‌مون رو با هم بوديم. مي‌دوني نصف عمر يعني چي؟ شايد من هم هنوز درست نفهميده باشم. ولي به هر حال هر چي دارم، نصفش رو به تو مديونم و نيم ديگه‌اش رو هم از خودت ياد گرفته‌ام كه ببخشم.

مجيد عزيز
ممنونم بابت همه خوبي‌هات و ... گاهي وقت‌ها كلمات كافي نيستند.

يك دوست بي‌معرفت
بهرنگ

توضيح 1: مجيد علايي‌گهر، دوست دو سه ساله من بود كه فارغ‌التحصيل شد. اين دو سال آخر رو با من هم‌اتاق بود

توضيح 2: اين نامه در مراسم Goodbye Party كه اواسط خرداد براش گرفتيم، هر كدوم چند خط نوشتيم و بهش داديم كه در بالا نامه من رو خونديد

توضيح 3: اميدوارم بابت سرگشاده شدن يه نامه خصوصي شاكي نشه

توضيح 4: متن فوق در عرض يك ربع و در شرايط فوق‌اضطراري نوشته شده و خيلي چيزها براي اضافه كردن بهش دارم. ولي ترجيح دادم ويرايش نشه

توضيح 5: يه مدته برام سؤال شده كه چي رو بايد تو وبلاگ بنويسم. و هنوز به هيچ جوابي نرسيده‌ام

توضيح 6: فوق‌العاده مزخرف شده‌ام. خطر آبروي من رفتگي! لطفاً نزديك نشويد

بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک