شنبه ۱۰ تیرماه ۱۳۸۵
ضربات ناعادلانه و جام كسلكننده
۱- باختيم. باختيم، ولي سرافرازانه باختيم. باختيم، ولي بهناحق باختيم. باختيم، ولي به بدشانسيمان باختيم. به اخراج نامردانه وين روني باختيم. باختيم، ولي شجاع بوديم و بعد از ۱۰ نفره شدن، يك هافبك را بيرون برديم و يك مهاجم آورديم، دقيقاً بر خلاف حريفمان كه تكمهاجمش را بيرون برد و يك هافبك وارد زمين كرد. باختيم، ولي به هيچ وجه حقمان نبود. اگر از حريف سر نبوديم، كمتر هم نبوديم و به جبر روزگار ما بازنده شديم و آنها برنده
۲- ۱۰ سال است كه اوضاع در، بر همين پاشنه ميگردد.
نيمهنهايي يورو ۹۶ را به ياد ميآوريد؟ همان جا كه گرت ساوتگيت پنالتياش را به اندرياس كوپكه (دروازهبان آن روزهاي آلمان) تقديم كرد و انگليس حذف شد!
دو سال بعدش را چطور؟ جام جهاني ۹۸ فرانسه را ميگويم. همان جا كه ديگو سيمئونه دروغگو و باقي آرژانتينيهاي متقلب، حتي پس از اخراج «ديويد بكهام» هم نتوانستند از پس انگليس بر بيايند و باز هم ضربات پنالتي بود كه دستشان را بالا برد.
يورو ۲۰۰۴ را هم كه يادتان هست؟ آن جا هم همين پرتغال، به مدد همين قانون بود كه توانست راه خود را ادامه بدهد.
با بازي امشب، اين چهارمين بار پياپي است كه ضربات پنالتي دارد حذفمان ميكند، نه حريفان. لعنت به اين قانون! حتي اگر براي تعيين برنده، قرعهكشي ميكردند يا سكه ميانداختند، باز هم يكي دو باري برنده ميشديم. تقصير اين باخت نه به گردن اريكسون است، نه روني، نه لمپارد و جرارد و كاراگر؛ فقط اين شانس است كه به ما پشت كرده و رو برنميگرداند.
۳- اين انتصاب مكلارن به جاي اريكسون هم مثل اين است كه بخواهيم فركي را به جاي برانكو بگذاريم و سكان تيم را به دستش بدهيم. (هر چند كه از صميم قلب آرزو ميكنم كه دستيار سابق سر آلكس، براي خودش يك پا مجيد جلالي باشد) ولي تيم ما سالهاست كه يك سرمربي بزرگ نداشته است. سرمربيايث كه بفهمد اگر ميخواهي با تكمهاجم بازي ميكني، روني و اوون را روي نيمكت بنشان و كراوچ دراز، اما به درد بخور را وسط چهار تا دفاع حريف بگذار. چه ميشد اگر هيدينگ يا رايكارد روي نيمكت اين تيم مينشستند!؟ تيمي كه جز برزيل، هيچ كس نميتوانست در برابرش ادعاي پرمهره بودن بكند. يك بار اين نامها را مرور كنيد: روني، لمپارد، اوون، جرارد، بكهام، تري، جو كول، اشلي كول و ... عجب كلكسيوني بود!؟
۴- چه جام جهاني بيخودي است!؟ فقط مانده است خروسهاي كچل، امشب برزيل را ببرند تا كاملاً بازيها از جذابيت تهي شود. درست است كه از باخت آرژانتين، كلي خوشحال شدم، ولي آنها با مسي و ساويولا و هاينتزه و ريكلمه، خيلي جذابتر از آلمانها بودند. آتش پرتغال و ايتاليا را هم كه دو مربي محتاط و دفاعيشان خاموش كردهاند و وجود بازيكناني مثل كريستيانو رونالدو، دكو و فيگو در پرتغال و توتي، توني و اينزاگي در ايتاليا، ناتوانسته به بازيهاي اين دو تيم جذابيت ببخشد. سردند و كسلكننده! كاش به جاي امثال ليپي، اريكسون و اسكولاري، چند هيدينگ، بلاژويچ، تراپاتوني و رايكارد روي نيمكت تيمها نشسته بودند. همهاش دفاع، همهاش دفاع، همهاش تكمهاجم! صد رحمت به كلينزمان و تيم پرشورُش
۵- تا يادم نرفته بگويم: قهرماني برزيل خوشحالم ميکند. آلمان اندکي، پرتغال قابل تحمل است، ايتاليا ناراحتکننده و فرانسه غيرقابل تحمل! واقعاْ چه کسي حاضر است براي اين خروسهاي عرب آفريقايي پير کچل هورا بکشد!؟