سه شنبه ۲۱ شهریورماه ۱۳۸۵
پايان يك افسانه شرقي
۱- «شرق» هم توقيف شد. بر خلاف حسين درخشان كه فكر ميكند «شرق دوباره در ميآيد» معتقدم كه داستان اين روزنامه هم تمام شد. به قولي، «اين تو بميري، از آن تو بميريها نيست»
۲- قصد اغراق ندارم. اما از برخي جهات، شرق يك افسانه بود. طراحي كلي صفحاتش، حداقل در ايران، منحصر به فرد و اصل (Original) بود.
روزنامه نبود. مجلهاي بود كه روزانه منتشر ميشد. خبر، حاشيه بود و تحليل، متن
در زمينه عكس، به خصوص آن اوايل، غوغا بود. عكسها، فقط براي تزيين و صفحه پر كردن استفاده نميشدند. صفحه اول دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۲ را به ياد ميآوريد؟ همان روزي كه عكس صدام، نه نيمصفحه، كه كل صفحه را به خود اختصاص داده بود.
اين ابتكار شمارههاي اخير هم براي من خيلي جالب بود. روزنامه سه سرمقاله داشت. سرمقاله اصلي، سرمقاله اقتصادي و سرمقاله ورزشي
هيچ موضوعي نبود كه حاشيه باشد. سياست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد، سياست، انديشه، همه ميتوانستند تيتر اول باشند.
از لحاظ سياسي هم، جاي همه بود، به جز احمدينژاد و همفكرانش
۳- قبول دارم. شرق، ايراد كم نداشت. گاهي، شرق و شرقيان، مغرور و متكبر به نظر ميرسيدند. اين اواخر، كيفيت برخي بخشها افت كرده بود. منابع مالي خوبي در اختيار داشت و بهترين روزنامهنگاران كشور را هم جذب كرده بود. اما معتقدم «شرق» ميتوانست الگوي روزنامهنگاري باشد. اعتباري كه حتي براي جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان نميتوان قائل شد. به نظر من، شرق، استانداردهاي روزنامهنگاري در ايران را بسيار بالا برد و خيليها از شرق آموختند. توقع من مخاطب هم بسيار بالاتر رفته است.
۴- دستهايم ميلرزند. براي مني كه از دوم دبستان، به طور مرتب، روزنامه ميخوانم، توقيف هر روزنامهاي، يك كابوس است. دوباره عزا گرفتهام كه از فردا چه بخوانم. با كمال احترام براي سرمايه، اعتماد ملي، كارگزاران و ساير روزنامهها، اما متأسفانه، هيچكدام خواندني نيستند. خواندني چون شرق ...
۵- اين هم از كاريكاتور شرق كه تمام اين مجادلات را به پا كرد: (براي ديدن كاريكاتور در اندازه بزرگتر، كليك كنيد)
اينها هم از توقيف شرق نوشتهاند:
«شرق» توقيف شد. رحمانيان:اعتراض ميكنيم (ايسنا)
اين هم از شرق... خيالتان راحت شد؟ (خسرو نقيبي)
آفتاب از شرق غروب کرد (مصطفي قوانلو قاجار، روزنامهنگار نو)
خداحافظ شرق (مرتضي ناعمه، نسل نو)
... (پرستو دوکوهکي، زننوشت)
چرا شرق توقیف شد؟ (اکبر منتجبي، روزنامهنگار نو)
خر تو خر (صنم دولتشاهي، خورشيد خانوم)
صداي مخالف... خفه! (علي پيرحسينلو، الپر)
توقیف شرق و یک آدرس غلط (مهدي محسني، جمهور)
بودن یا بیکاری مسئله این است (سيد حمزه حسيني، زنگ تفريح)
توقيف خرکي (نيکآهنگ کوثر)
شرق توقيف (مسعود بهنود، بهنود ديگر)
مرثيهاي براي يک رويا (علي خرمي، وعدهگاه)
شرق توقيف شد (امير نامدار، وبلاگ بيبيسي فارسي)
توقيف دردناک شرق (محمدعلي ابطحي، وبنوشتهها)
میسوزاند اما میگذرد (ندا دهقانی، چرکنويس)
شباهتهاي تحريريه و سالن ترحيم (بابک غفوریآذر، سينما و چند چيز ديگر)
شاید راه برای توقیف باقیماندهها باز شود (فهمیه خذرحیدری، حرفه:خبرنگار)
... و نوبت شرق رسید! (آسیه امینی، وارش)
باز هم به بهانه انتشار یک کاریکاتور (بیژن صفسری، روزگار ما)
شرق هم رفت...؟ نامه هم...؟ (مريم شباني، روزمزهگيها)
شرق و نامه توقيف شدند حافظ و خاطره لغو امتياز (وحيد پوراستاد، ماده ۱۹)
شرق توقيف شد (حسن سربخشيان، HasanPix)
زندگي در توقيف، زندگي در تعليق (علي معظمي، اينجا و اكنون)
شرق را هم ذبح كردند (احمد زيدآبادي، روز)
تبلیغ (توقیف) شرق و كاريكاتورش (ROBO)