سه شنبه ۲۰ فروردینماه ۱۳۸۷
پادشاه عریان و جشن ملی هسته ای
۱- هانس کریستین اندرسن نویسنده سرشناس دانمارکی، آدم خوشبینی بود. اگر نه، هیچ گاه داستان «لباس جدید پادشاه» را اینگونه تمام نمیکرد.
اگر این داستان در واقعیت رخ میداد و پسربچهای معصوم، فریاد میزد: «پادشاه برهنه است» پیش از آنکه مردم با او همصدا شوند و دست دو خیاط حیلهگر، رو شود، دو خیاط و طرفدارانشان، فریاد برمیآوردند که پسرک، حرامزاده است؛ دروغ میگوید؛ به لباس پادشاه حسودیاش میشود یا حتی «همدست دشمنان است» و فریب دشمنان را خورده است.
حتی اگر اندکی واقعبینتر بود، میفهمید که این داستان، ساخته و پرداخته خود پادشاه است و نقشهای است برای فریب مردم و پرت کردن حواسشان از بلایی که بیکفایتی و سوء تدبیر پادشاه داستان، بر سر کشور آورده است.
۲- فناوری هستهای، در هیچ یک از شاخههایش، چیز جدیدی نیست. نه ساخت نیروگاههای تولید برق هستهای، نه فرآیند غنیسازی اورانیوم و نه حتی فناوری ساخت کلاهکهای هستهای، هیچ کدام تازه نیستند و سالها از «اولین»شان گذشته است. اکنون چیزی بیش از شش دهه از اولین غنیسازی اورانیوم، راهاندازی نخستین راکتور هستهای و ساخت نخستین بمب هستهای میگذرد. حتی غنیسازی به روش سانتریفوژ هم از همان دهه چهل میلادی مطرح بود و استفاده میشد.
۳- سایر بخشهای مکانیکی و شیمیایی فرآیند غنیسازی (جداسازی اورانیوم از سنگ معدن، تولید U3O8 معروف به کیک زرد، تبدیل کیک زرد به گاز هگزافلورید اورانیوم و در نهایت تبدیل گاز خورنده UF6 غنیشده به دیاکسید اورانیوم و ساخت میلههای سوخت یا تبدیل آن به اورانیوم فلزی برای مقاصد نظامی و ساخت بمب) همه و همه پیش از انداختن بمب بر روی هیروشیما انجام شده بود.
فرآیند نسبتاً پیچیدهتر جداسازی پلوتونیوم از سوخت مصرفشده و پسماندهای نیروگاه هستهای هم عملی شده بود تا بمب پلوتونیومی بر سر ساکنان ناکازاکی ریخته شود.
۴- خلاصه کلام اینکه با معیارهای قرن بیست و یکم، فناوری هستهای، یک فناوری باستانی است و تقریباً همه فرمولها و دستورالعملهای لازم، دیگر سری نیستند و در کتابهای علوم فیزیک، مهندسی مکانیک و مهندسی شیمی و نیز استانداردهای مرسوم پیدا میشوند.
بگذارید کمی سادهتر بگویم: دستیابی به علم و فناوری هفتاد سال پیش آمریکا، نه عجیب است، نه سخت و نه یک موفقیت ملی!
۵- بگذارید نکتهای را روشن کنم: من از طرفداران جدی فناوری هستهای و استفاده از انرژی هستهای و نیروگاههای هستهای برای تولید برق هستم. نه خطرش بیشتر از باقی روشهاست و نه ضررش برای محیط زیست بیشتر از نیروگاههای فسیلی. اتفاقاً این دو مورد، از مزایای برق اتمی به شمار میروند.
۶- اما در مقابل، با غنیسازی اورانیوم در ایران، آن هم به این روش «ایستادن در برابر قدرتها» و «اصرار بر آن به هر قیمت» مخالفم. چرا که ما ذخایر اورانیوم زیادی نداریم. ۱۴۰۰ تن ذخایر محل تردید ما کجا و یک میلیون تن استرالیا و ۶۰۰ میلیون تن کانادا کجا!؟
اصولاً این ۱۴۰۰ تن چیز زیادی هم نیست. اگر (به فرض محال) همه این ذخایر را هم استخراج و غنی کنیم، سوخت ۱۰ سال نیروگاه بوشهر میشود و بس! نیروگاه بوشهر حتی پنج درصد نیاز کشور به انرژی الکتریکی را نیز تأمین نمیکند؛ حداقل عمر کاری آن ۳۰ سال است و برنامه ساخت نیروگاههای هستهای ما نیز به نیروگاه بوشهر محدود نمیشود.
البته همین میزان ذخایر اورانیوم ایران، برای ساخت بیش از هزار کلاهک هستهای (مشابه آنچه در هیروشیما منفجر شد) کافی است.
۷- امسال برای دومین بار، بیستم فروردین به مناسبت «روز ملی فناوری هستهای» جشن گرفته شد. اما یک پرسش مهم در ذهن من بیپاسخ مانده است: ما چه چیزی را جشن گرفتهایم؟ دستیابی به فناوری شصت و چند سال پیش آمریکا!؟ پس چرا برای ساخت خط تولید مانیتورهای LCD جشن نمیگیریم که خیلی هم فناوری جدیدتری است؟
۸- برخی از دولت محمود احمدینژاد انتقاد میکنند که «دستیابی به فناوری هستهای» تنها حاصل کار دولت نهم نیست و پیشینیان (دولتهای خاتمی و هاشمی و میرحسین موسوی) هم در این میان نقش داشتهاند و به نوعی میخواهند خود را شریک کنند.
البته به نظرم، پیش از هر چیز، دولتمردان پیشین باید پاسخ بدهند که این پروژه را بر اساس کدام توجیه عملی و اقتصادی شروع کردهاند و به پیش بردهاند.
ای کاش به جای تلاش برای سهیم کردن خود در تولید این لباس و اثبات اینکه پارچهاش را ما خریدیم یا خیاطش را ما استخدام کردیم، افتخار پوشیدن این لباس جادویی را برای دولت نهم میگذاشتند.
ای کاش یکی پیدا میشد و بی هراس از خشم دولت و ابلاغیههای شورای عالی امنیت ملی، به جای همراه شدن و سهمخواهی از این افتخارات ملی، میگفت: «پادشاه، عریان است»
یادداشتهای شما:
بسیار عالی فرمودید. دستتون درد نکنه و من کاملا موافقم.
دوست عزیز
نمونه کسانی که گفتن پادشاه عریان هست کم نیست. بیشتر مردم هم می دانند پادشاه عریان هست. ولی پادشاهان ما اینقدر زورگو هستند که کسی جیگر ندارد که حرف بزند. ارگم حرف بزند می شه مثل دانشجو هایی سیاسی که در زندان هستند و در بدترین شرایط دارند زندگی می کنند. مشکل از خود ما هستش که منافق ترین ملت دنیا رو داریم.
[ علی ] | [چهارشنبه، ۲۱ فروردینماه ۱۳۸۷، ۶:۲۱ بعدازظهر ]تا روشنفكري احمق مثل شما داريم چه كم داريم
[ علي ] | [چهارشنبه، ۲۱ فروردینماه ۱۳۸۷، ۸:۳۷ بعدازظهر ]سلام
يه عرضي داشتم خدمتتون. براي بيانش مي تونم يه ايميل ازتون داشته باشم؟ اگر لطف کنيد به ايميلم ارسال کنيد يا تو وبلاگم باهاش کامنت بزاريد خيلي ممنون ميشم.
لذت بردم
[ کمانگیر ] | [پنجشنبه، ۲۲ فروردینماه ۱۳۸۷، ۲:۳۸ صبح ]گفته هایتان بسیار منطقی و زیباست.
[ سپهر ] | [پنجشنبه، ۲۲ فروردینماه ۱۳۸۷، ۵:۱۵ صبح ]سلام عزیز ما. به سوی به دست اوردن این علم هستیم . اگر حتی خودمان هم اورانیوم نداشته باشیم . می توانیم این علم را صادر کنیم . و البته شاید معادن دیگری هم کشف شود و یا شده باشد .برادر شعله بد بینی را کمی پایین بیاور . و بدان حسینی مشربان تن به ذلت نمی دهند . دشمن چه بخواهد و چه نخواهد به خواست خدا ایران جزو چند کشور برتر دنیا خواهد شد انشا الله .
[ سید علی ] | [دوشنبه، ۲۶ فروردینماه ۱۳۸۷، ۰:۰۹ صبح ]باميد بيداري و تلاش براي تحقق و برقراري واقعي عدالت اجتماعي .
حضرت آقاي آيت الله خامنه اي رهبر مسلمين عالم!!!!!!!!!!!!!
چند سال قبل فرمودند :
" امروز در جمهوري اسلامي ايران بوضوح عدالت اجتماعي به چشم ديده ميشود "
گمان ميكنم منظور" عدالت اشتباهي" بوده كه بدين وسيله تصحييح مينمايم.
[ aghashireh ] | [سه شنبه، ۲۷ فروردینماه ۱۳۸۷، ۱:۱۷ بعدازظهر ]مطلب بسیار زیبایی بود. موفق باشید.
[ نوید ] | [جمعه، ۳۰ فروردینماه ۱۳۸۷، ۸:۲۹ بعدازظهر ]من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،
چه کسی برخیزد؟
ما براي حذف نام خليج عربي و برگرداندن نام خليج
فارس به نقشه ماهواره اي و آنلاين گوگل ارت نياز به
1 ميليون امضا داريم.
به عنوان يک ايراني خواهشمندم
لینک آبی زیر را روی نوار آدرس کپی نمایید .
http://www.petitiononline.com/sos02082/petition.html
اين پيام را براي تمامي دوستانتان ارسال نماييد .
در مورد بند اول مطلبت باهات کاملا مخالفم... زاییده فکر خودته اما یک جوری نوشتی که انگار واقعیت مطلقه...
[ خوشبین ] | [یکشنبه، ۱ اردیبهشتماه ۱۳۸۷، ۱:۵۰ صبح ]سلام. خوبی بهرنگ. اومدم یادی بکنم. همین. خوش باشی پسر!
[ ر مثل مکانیک ] | [پنجشنبه، ۵ اردیبهشتماه ۱۳۸۷، ۱:۳۷ صبح ]سلام! اگر این فرمول ها در کتاب ها پیدا می شه، پس چرا کشورهای دارای فناوری هسته ای 8 تا هستند؟
نکنه شما به فواید انرژی هسته ای و اصول کلی آن در کتاب ها، روش دستیابی به ان می گویید؟
حرف های شما به جز تعجب برای من هیچ چیز دیگر نداشت!
خیلی ساده لوحانه بود (البته باید ببخشیدها!)
bebakhshid ke farsi neminevisam.
man mokhalefam. be tajrobe be man saabet shode ke vaghti keshvar haaye gharbi ba chizi mokhaalefat mikonand, hatman dar aan chiz manfe'ate bozorgi baraye keshvar nahofte ast. che ghodrate nezaami bashad, che pishraft e eghtesaadi
فکر کنم لازمه يادآوری بشه که حقوق کشور يک چيزه و خوشپوشی آقای رييس يک چيز ديگه! اين که کسی که زحمت کمترين پشتيبانی از مملکتش رو به خودش نميده، چندان حقی هم واسه انتقادکردن نبايد داشته باشه؛ و اين که مسؤول اغلب نابسامانيهای کشورم، همين خود منم که بجز غرزدن يا حداکثر ذکرمصيبت مدام کاری ازم ساخته نيست..
روشنه که گل شقايق و آقای گودرزی ربط زيادی به هم ندارن و با سلب يک حق موجود، ساير حقوق مهجور استيفاد نخواهند شد.. باللغة العربية.. البته که توی کشور دسته گلمون و ميون خودمون خيلی چيزا هست که بايد حالاحالاها بحث بشن؛ ولی اين چه ربطی داره به رفتار کشورهای ديگه با کشور من؟ از خدا پنهون نيست، از شما چه پنهون از ديدن نظر سومی که روی مطلب داده شده بود شاد شدم.. متقابلاً اين پيوند رو معرفی میکنم: http://www.petitiononline.com/QuitNPT
[ آرمان ] | [سه شنبه، ۲۳ مهرماه ۱۳۸۷، ۵:۳۴ بعدازظهر ]بنده با شما موافقم
اما تقصیر شاه هم بود
کشوری با این همه پتانسیل و نیروی محرکه و استعداد برای پیشرفت را از حرکت ساقط کرده اند و می گویند ما میتوانیم ، ببینید داریم پیشرفت می کنیم، می گویند ما امید را در دل مردم زنده کردیم ، غافل از اینکه پیشرفتی که از آن حرف میزنند حرکتی لاکپشتی بیش نیست، غافل از اینکه اصلا نمیخواهند پیشرفت کنیم، چرا نمیخواهند ما واقعیت را ببینیم؟ چرا نمیگذارند با دنیا ارتباط برقرار کنیم؟ معنی این دیوار بلند بی نفوذ پیرامون ما چیست؟ چرا اخبار آن طرف دیوار را وارونه به ما میرسانند؟ یا اصلا نمیرسانند؟ چرا نقاط تاریک آن طرف دیوار را فریاد می زنند و از سیاهیهای خودشان حرفی به میان نمیآورند؟ آیا کاسهای زیر نیم کاسه نیست؟ پس این همه سانسور شدید برای چیست؟ برای جلوگیری از فساد اخلاقی است؟....، فکر نمی کنم، چرا بعد از سی سال به یک تلوزیون خصوصی مجوز فعالیت داده نشد؟ چرا دیدن ماهواره ممنوع است؟، چرا سرعت اینترنت رایگان در کره 500 برابر سرعت اینترنت پولی در اینجاست؟ چرا گاهی تمام راهای ارتباطی ما با دنیا به ناگهان و همه با هم قطع می شود؟ معنی این سانسور شدید اطلاعاتی چیست؟ نمی گویم آن طرف دیوار همه خوبند، میدانم آنها هم گند بسیار زدهاند ولی مردم خود را در غفلت و بی خبری زندانی نمی کنند ، می گذارند مخالفانشان هم دیده شوند و حرف بزنند ، نه من ساده لوح نیستم این را هم میدانم که آنها هم مزاحمان اصلی خود را با بیرحمی محو می کنند ، همیشه در طول تاریخ اینچنین بوده ، حکومتها انتقاد را هرگز برنتابیدهاند و در آینده نیز برنخواهند تابید. ولی در قرن 21 کشتار و گلوله بر روی مخالفان و مردمی که تنها حقشان را می خواستند از حکومتی که خود را مقدس میخواند چه توجیهی دارد؟
[ Frozen ] | [شنبه، ۲۳ آبانماه ۱۳۸۸، ۱:۰۲ بعدازظهر ]