چهارشنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۸۷
آنها به همهمان شلیک میکنند
۱- آقای منتجبنیا در سرمقاله دیروز «اعتماد ملی» نوشته بود محمود احمدینژاد گفته است «او (آیتالله خامنهای) فکر میکند من رییسجمهور او هستم. در صورتی که من رییسجمهور امام زمان هستم»
اگر این نقل قول، صحت داشته باشد، دیگر نمیتوان آقای رییسجمهور و حلقه کوچک اطرافیان همفکرش را «تمامیتخواه» (توتالیتر) نخواند.
۲- اصلاً مهم نیست که تمامیتخواهی چیست و چه معنایی دارد؛ چرا که یک مثال کاملاً واضح از آن پیش چشممان است. آنها (یعنی محمود احمدینژاد و حلقه کوچک نزدیکانش) دقیقاً همه پستها و سمتها، همه وظایف و اختیارات، همه تریبونها، همه تیترها و همه فکرها را برای خودشان، در جهت اهداف خودشان و دقیقاً منطبق بر نظرات خودشان میخواهند.
۳- چرا کمتر کسی از خواندن این جملات تعجب کرد؟
پاسخ واضح است: وقتی آقای رییسجمهور، مصطفی پورمحمدی را برکنار کرد که سالها از مقامات بلندپایه وزارت اطلاعات بوده، بیشترین خدمت را به دولت نهم در راستای افکار و اهدافش کرده و مهمتر از همه، از نزدیکان بیت رهبری به شمار میرفت، میشد مطمئن شد که دیگر نزدیکان آیتالله خامنهای هم در دولت نهم از امنیت شغلی برخوردار نیستند. حدسی که با عزل علی لاریجانی، قوت گرفته بود.
۴- باید پذیرفت که این دولت، قصد همکاری و حتی تحمل هیچ کسی را که به خود اجازه بدهد فکر و نظری ذرهای متفاوت با شخص رییسجمهور داشته باشد، ندارد. واقعاً هم فرقی نمیکند که نهضت آزادی باشد یا مشارکت، کارگزاران یا اعتماد ملی، یا حتی سرداران سابق سپاه نظیر محسن رضایی و باقر قالیباف. آقایان همه را به یک چشم میبینند: مزاحم، نامطلوب، دیگری، دشمن!
۵- آقای کروبی و حامیانش در حزب اعتماد ملی، در سه سال گذشته، لحظهای از همکاری با محافظهکاران برای تخریب اصلاحطلبان غفلت نکردهاند. بالاخره آنها مختارند که چگونه خود را به حاکمیت نزدیک کنند.
اما شاید یادآوری این نکته لازم باشد که با تخریب خاتمی، مشارکت، مجاهدین، کارگزاران و دیگران، ممکن است اندکی عصبانیتشان فروکش کند، اما به آرزویشان نخواهند رسید. چرا که این روزها دایره غیرخودیها بزرگتر از آن شده که با این کارها، بتوان از آن خارج شد. امروز هر کس که احمدینژادی نباشد، غیرخودی است.
پ.ن: ۲۴ ساله شدم.
فقط میتوانم بگویم نگرانم از آنکه روزی قبرهایی که برای سربازان دشمن کندهایم، مدفن خودمان شود.
لینک مطلب در بالاترین
یادداشتهای شما:
تولدت مبارک!
[ فرزاد ] | [چهارشنبه، ۱۲ تیرماه ۱۳۸۷، ۵:۴۸ بعدازظهر ]تولدت مبارک بهرنگ جون. منکه هنوز باورم نمی شه سنت تو این مایه ها باشه، بیشتر می خوره چهل و چار ساله شده باشی و هنوز ازت می ترسم! ایشالا بزرگ می شی کمتر ترسناک می شی :)
[ خورشید ] | [چهارشنبه، ۱۲ تیرماه ۱۳۸۷، ۸:۱۱ بعدازظهر ]تولدت مبارک بهرنگ گرامی.
[ یونس ] | [چهارشنبه، ۱۲ تیرماه ۱۳۸۷، ۹:۲۴ بعدازظهر ]Happy birthday Berhang
Here is the funny coincidence. I saw you weblog in Balatarin and ended up reading your blog.
My name is behrang and my birthday is same as yours 12 Tir 1351. bebakhshied agar farsi naneveshtam, ien ja( Canada) keyboard farsi gier nemiyad.
eradatmand
Behrang Khoshnood
تولدت مبارک رفیق.
[ کمانگیر ] | [پنجشنبه، ۱۳ تیرماه ۱۳۸۷، ۱:۲۹ صبح ]بهرنگ جان با کمی تامل در ساختار نظام اسلامی کشور مبرهن است که ارادهی آیتالله خامنهای، خوب یا بد، سرنوشت ما را رقم میزند. این جابجایی مهرهها هم همهاش به ارادهی رهبر است و احمدینژاد هم اگر تشخیص داده شود، چون دیگران، رفتنیست.
تبریک را همه در گوگل تاک برایت نوشتهاند! من این جا مینویسم: تولدت مبارک. شاد زی.
سلام بهرنگ عزيزم ، ببخشيد يه ذره دير شد ولي تولدت مبارك . هم دانشگاهي عزيز ، فكر نمي كردم اون كسي كه توي كالج ازم تست آمادگي براي كلاس هاي فلش رو گرفت ، اين قدر سياست دان خوش قلمي باشه ، قلمت و آنچه بر روي كاغذ مي ياري رو ستايش ميكنم .
موفق باشي
Bite my shiny metal ass, assholes, you were joked!
[ frogourse ] | [سه شنبه، ۱۷ دیماه ۱۳۸۷، ۸:۲۱ بعدازظهر ]