یکشنبه ۳ شهریورماه ۱۳۸۱
سفر به ابرشهر محلی
بايد برای حداقل دو روز برم مسافرت به يک ابرشهر محلی (مخالف دهکده جهانی (-; ) به همين خاطر چند روزی وبلاگ بی وبلاگ! ولی می شينم يه فکر اساسی می کنم. کاش يه نوت بوک (اينو برای شما غربزدگان عزيز گفتم و گرنه رايانه همراه) تازه فردا بايد پونصد جا برم و هزار تا کار انجام بدم. تازه مدتهاست 4 زودتر نخوابيدم و اصلا عادت ندارم. چقدر آرزو داارم که الان خوابم ميومد. ولی خوب تا شما اين همه چرت و پرت رو بخونيد خيلی طول می کشه. راستی نمی دونم چرا قالب قبليم نيست (شماره 5 سايت حسين آقا) به جاش يه چيز ديگه مياد. اونو خيلی بيشتر دوست داشتم. کسی اگه داشت واسم لطفا بفرسته! بلد نبودم سر درست کردن لينکها زدم خرابش کردم. تازه با اين اوضاع و احواب قراره کنفرانس سراسری کامپيوتر!!! رو هم با چن تا از بچه ها برگزار کنيم. خدا خودش به خير کنه. پس تا چند روز ديگه که برمی گردم مثل بچه های خوب بشينيد اين زيرييها رو بخونيد. پس تا اون موقع