دیده‌بان گاه‌نگاری‌های بهرنگ تاج‌دین
خوراک وبلاگ
سه شنبه ۱۰ دی‌ماه ۱۳۸۱

وبلاگ های ژیگولی

چند تا چيز رو بايد بگم. نمی دونم از کدوم شروع کنم!؟
اولش اينکه اين سايت نظرخواهی اومد بالا و درست شد. حتما! لطفا! اگه ممکنه! خواهش می کنم! تو رو خدا! جون مادرتون!... بريد برای نوشته های قبليم به خصوص در مورد اين نوشته پايينی نه، پايينش، نظراتون رو بگين که لازمشون دارم
دوم اينکه يه بابايی که مطمئنم از من بيشتر وبلاگ می خونه، می گفت که همه وبلاگها رو که می ری، می بينی دو خط نوشته که مثلا
«بی چتر موندم تو بارون»
يا
«چتر بردم، ولی بارون نيومد»
بعد ملت ۳۰ تا نظر گذاشتن. نظرها رو که نگاه می کنی می بينی نوشته:
«سلام
دمت گرم! وبلاگت خيلی توپه!
يه سری هم به ما بزن»
(يا در موارد پررويي: يه لينکم به ما بده!)
آخه اينم شد کار!؟ يارو می ره سی تا وبلاگ می خونه تا روزی سی تا بيننده داشته باشه. اون موقع خودش هم از همينا می نويسه. اوناييش که پسرن، با توجه به نگاه بدبينانه من به پسرا! همشون پی دوست دختر پيدا کردن هستن. اما دختراش چي؟ چرا از اين چرت و پرتا می نويسن؟ سر قيف اومدن و افه گذاشتن!؟ نمی دونم ولله!
مجوز نشريه ام صادر شد. با نام زيباي

راه بهتر

خب البته قشنگ نيست، ولی دليل داره و دليلم رو به عنوان سرمقاله توی اولين شماره، و حتما همينجا می نويسم. انشالله که تيراژش بشه صد هزارتا! و ملت برای خريدنش صف بکشن و من دونه ای صد تومن بفروشم و با پولش که می شه خيلي! (خب بابا! ده ميليون) برم يه پژو ۲۰۶ بخرم و باهاش واسه ملت کلاس بذارم. صبح به صبح هم راه خوابگاه تا دانشکده رو با ۲۰۶ برم. کفشم هم پاره شده! (البته بايد اعتراف کنم که من نه تنها عقده ۲۰۶ و خودشو مثل
بالاترین  دلیشس  توییتر  فرندفید  فیس‌بوک